به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار منوچهر محمدي کارشناس مسائل خاورميانه و سياست خارجه در گفتگوي تفصيلي با شبکه اطلاع رساني دانا ضمن بررسي تحولات سوريه و عراق خاطرنشان کرد: جبهه مقاومت و جمهوري اسلامي توانسته است در سوريه که يک کشور لائيک و سکولار است، نه تنها شيعيان و علوي ها بلکه مسيحيان و اهل سنت را به سوي خود جذب کند و با ايجاد يک دفاع غير شيعي به نام دفاع وطني، جبهه مقاومت را گسترش بدهد.

وي افزود: امروز مسأله مقاومت که گفتمان انقلاب اسلامي است به درون جامعه اهل سنت و مسيحيت نفوذ کرده است و محبوبيتي هم که براي بشار اسد بوجود آمد ناشي از اين موضوع بود.

اين کارشناس منطقه خاورميانه تأکيد کرد: همه رسانه ها اعتراف کردند که ايران در اين جريان پيروز و آمريکا شکست خورد؛ به طوري که يک کشوري که ديکتاتوري حاکم بوده و با هر گونه حرکت ديني ضديت داشته است، با اين حوادث متحول و جايگاه ما در سوريه تقويت و مستحکم شد.

اين کارشناس ارشد سياست خارجي اذعان داشت: نبايد فراموش کرد که ايران با بشار و پدرش حافظ اسد اختلافات جدي داشت که اين اختلافات به طور جدي در مباحث لبنان مطرح بود؛ به طوري­که ايران از حزب الله حمايت مي کرد ولي سوريه از جنبش امل حمايت مي کرد.

محمدي يادآور شد: اين اختلافات حتي به درگيري هاي مسلحانه در پادگان امام علي لبنان هم کشيده شد و در آن زمان همواره هم بحث بر اين بود که توافق ايران با سوريه يک توافق استراتژيک است؛ اما در حال حاضر اين توافق فراتر رفته است.

وي با بيان اين موضوع که انتخابات اخير در عراق با تمام انتخابات هاي گذشته متفاوت بود خاطرنشان کرد: انتخابات هاي گذشته در عراق با حضور آمريکا انجام مي­گرفت؛ اما اين بار خود دولت عراق که دولت شيعي است توانست هم امنيت را برقرار کند و حضور مردم در انتخابات را گسترده تر کند.

اين کارشناس منطقه خاورميانه افزود: نتيجه انتخابات عراق با اختلاف آرا زياد به سود دولت کنوني عراق شد و گروه مخالف نيز که همان عياد العلاوي بود نيز در اين انتخابات آرائشان به شدت کاهش يافت و ازهم پاشيدند؛ بنابر اين انتخابات عراق هم مانند انتخابات سوريه انتخابي به نفع ايران بود.

اين کارشناس ارشد سياست خارجي يادآور شد: جمهوري اسلامي در اين تحولات منطقه با توجه به اين که بسيار کم هزينه کرد اما پيروز از قضيه خارج شد. در سوريه، روس ها خيلي بيش تر از ما هزينه کردند؛ اما امروز هيچ کس نمي گويد که روسيه پيروز شد در سوريه و همه مي گويند که ايران پيروز اين جريان شد و مي توان گفت که يک صفحه جديدي بر تاريخ روابط و تحولات بين الملل نوشته شد و لذا ضرورت دارد که ما جايگاه خودمان را مجددا باز تعريف کنيم.

محمدي گفت: در دوران انتخابات طرحي براي دولت اصول گرا به نام سياست خارجي تعاملي پيشرو تهيه کرده بودم و قرار بود آقاي حداد عادل هم اين موضوع را مطرح کند که در حال حاضر زمان آن رسيده است که اين سياست تعاملي دوباره مطرح شود.

وي تصريح کرد: در اوايل دولت احمدي نزاد با نگارش سياست خارجي تعامل سازنده، کشور از حالت دفاعي خارج شده و از حالت توسعه سياسي و اقتصادي که آقاي هاشمي و خاتمي مطرح مي کردند، وارد يک سياست پويا، پرسشگر و مدعي شد.

اين کارشناس منطقه خورميانه بيان داشت: در حال حاضر جمهوري اسلامي ايران در شرايطي مي تواند مدعي ابر قدرتي فرهنگي در جهان باشد؛ به طوري که يک نويسنده آمريکايي معتقد است که ايران در حال حاضر يک ابر قدرت فرهنگي است و با نفوذ فرهنگي خود در سراسر منطقه و جهان توانسته است پيش رفته و موفق شود که ما اين را عملا ثابت کرديم.

اين کارشناس ارشد سياست خارجي خاطرنشان کرد: در عراق، آمريکايي ها ميليارد يا تيلياردها هزينه کردند و ما حتي يک دلار هم هزينه نکرديم و امروزه عراق يک متحد ايدئولوژيک و فکري ماست، اين موضوع در افغانستان هم اتفاق افتاده است، در اين کشور نيز آمريکايي ها آمدند و ميليارد ها دلار هزينه کردند اما بدليل اينکه اين کشور به لحاظ فرهنگي به ما نزديک است باز هم ما سود برديم.

محمدي با اشاره به هزينه 20ميليارد دلاري آمريکا در سوريه اظهار داشت: آمريکايي ها در اين کشور مجبور شدند بگذارند و بروند اين درحالي است که در ابتدا بر سر زمان سقوط دولت بشار اسد اختلاف داشتند که آيا 2 ماهه سقوط مي کند و يا 6 ماهه؟

وي افزود: آنها در خصوص سقوط سوريه اشتباه محاسباتي کردند و مقام معظم رهبري تنها کسي بودند که مي گفتند بشار اسد مي ماند و قوي تر هم مي شود؛ حتي در داخل کشور هم تحليل اينچنيني وجود نداشت.

نقش کليدي هدايت­هاي حاج قاسم در ماندگاري بشار

ايران بايد از جايگاه ابر قدرت با دنيا تعامل کند

ديپلماسي دولت فعلي وادادگي است

اين کارشناس خاورميانه تصريح کرد: بشار خودش هم تصور نمي کرد که بتواند با اين بحران مقابله کند ولي اين هدايت و رهنمودهاي حضرت آقا و بر و بچه هاي ايران به خصوص حاج قاسم نقش کليدي داشت در آنجا و آنها هم الان حکومتشان را مديون ما مي دانند و نه روسيه و يا چين.

اين کارشناس ارشد سياست خارجي تأکيد کرد: جمهوري اسلامي بايد از جايگاه جديد با جهان برخورد کند و آن جايگاه ابر قدرت فرهنگي است و نه به عنوان يک کشور جهان سومي؛ بنابراين ديپلماسي ما 100 درصد بايد تغيير کند؛ درحالي که به نظر مي رسد ديپلماسي دولت فعلي، ديپلماسي وادادگي است.

محمدي خاطرنشان کرد: در تحليل هاي اتاق فکر آمريکا همه معترفند که نظام سلطه جهاني به دنبال ماجراي سوريه و اوکراين سقوط کرد؛ به طوري که آقاي ريچارد هاس در مقاله اي نوشته است که ما وارد دنياي بي قطبي و هرج و مرج شديم و در حال حاضر غرب راجع به اينکه چگونه مي تواند ادامه حکمروايي نظام سلطه ادامه داشته باشد دچار يک حالت گيجي شده است.

وي يادآور شد: از دوران رياست جمهوري آقاي احمدي نژاد بحث هايي در خصوص شرکت در مديريت جهاني به وجود آمده است يعني به بيان ديگر  شريک دزد و رفيق قافله شويم؛ به اين معنا که مابايد با آمريکا کنار بياييم و همراه با آنها دنيا را بچاپيم.

اين نويسنده و پژوهشگر افزود: اين حرف بسيار بي ربط است و اگر ما به حرف هاي امام و حضرت آقا نگاه کنيم متوجه مي شويم که ما مدعي داشتن يک ايده و حکومت جهاني هستيم بنابراين ما خودمان بايد تئوري پردازي کنيم و نظام جديد را ارائه دهيم.

اين کارشناس ارشد سياست خارجي اذعان داشت: متأسفانه در داخل کشور با 2 مشکل مواجه هستيم؛ اول اينکه هنوز خيلي ها باور ندارند که ما مي توانيم و ديگر اينکه يک مقدار حالت خود کم بيني که از نسل هاي قبلي به ما به ارث رسيده است که باعث شده است اکنون نتوانيم باور کنيم که ابر قدرت هستيم.

محمدي يادآور شد: در اوايل انقلاب زماني که عده اي مي گفتند الان دو ابر قدرت در جهان حاکم اند، حضرت امام فورا مي گفتند که نخير ما هم الان يک ابر قدرت هستيم و اين زماني بود که ما هنوز شرايط لازم را نداشتيم و شکست هاي امروزي را بر نظام سلطه وارد نکرده بوديم. و يا اينکه ايشان مي فرمايند ما آمريکا را زير پا مي گذاريم و قله هاي رفيع جهاني را يکي پس از ديگري فتح مي کنيم ريشه در واقعيت داشت و ايشان اهل شعار دادن نبود و اين برگرفته از نگاه دقيق ايشان به آينده جهان بود و ايشان بسيار مطمئن بود که اين اتفاق مي افتد.

اطمينان امام به دولتمردان و نخبگان ما منتقل نشده است

آمريکا به آرامي فقط پارس مي کند

وي با اشاره به بيانات اخير رهبري در جمع مجلس خبرگان مبني بر اينکه مسائل انقلاب را بايد با ديد کلان ديد و اين باعث مي شود که از موانع و چالش هاي جزئي عبور کنيم و آينده را مي توان خيلي روشن تر و شفاف تر ديد، افزود: متأسفانه اين اطمينان به دولتمردان، خواص و نخبگان ما منتقل نشده است.

اين کارشناس ارشد سياست خارجي با بيان اين موضوع که حوادث و اتفاقاتي که اخيرا روي داده، نقطه عطفي است در روابط بين الملل است اظهار داشت: وقتي آمريکا تا آخرين لحظه به بهانه دروغين استفاده از امکانات شيميايي در سوريه، اين کشور را تهديد به حمله مي کند ولي در آخرين لحظه عقب نشيني مي کند، روسيه از اين موقعيت به راحتي استفاده مي کند و شبه جزيره کريمه را تصرف مي کند و مطمئن است از اينکه آمريکا هيچ برخوردي نمي کند.

اين کار شناس منطقه خاورميانه افزود: اين روز ها فقط آمريکا به آرامي پارس و افزاد را تهديد به تحريم مي کند که اين يک حرف پوچ است؛ اين مسائل نشان مي دهد که تحولات جهاني به سمت شکل گيري سمت و سوي جديدي مي رود، بنابراين اين نگاه را بايد به نسل جوان منتقل کرد و آنها نيز بايد بنشينند و تئوري پردازي بکنند و تئوري و نظريه از روي مسائل خيالي و توهمات شکل نمي گيرد بلکه بر اساس واقعيات بوجود مي آيد.

سياست غرب در منطقه «تفرقه بيانداز و حکومت کن» است

تا کنون سياست تفرقه ميان شيعه و سني موفق نبوده است

محمدي در خصوص سياست هاي استعمار در قبال خاورميانه و ديگر کشور ها گفت: موضوع تفرقه بينداز و حکومت کن موضع هميشگي استعمار گران از جمله آمريکا بوده و هست و الان نيز نه تنها بين شيعه و سني بلکه بين شيعه و شيعه نيز به دنبال ايجاد تفرقه هستند.

وي يادآور شد: خوشبختانه بستر روابط بين شيعه و سني در همه اين کشورها چه از لحاظ ايدئولوژيک و چه از لحاظ واقعيت هاي موجود تاريخي نشان مي دهد که دشمنان موفقيت پيدا نکردند؛ به عنوان مثال در طول تاريخ معاصر نمي توان جنگي را ميان شيعه و سني پيدا کرد، در حالي که بين کاتوليک ها و پروتست ها جنگ هاي 30 ساله صورت گرفت که معروف شد به جنگ هاي مقدس و يا جنگ بين صرب ها و بوسني ها با مسلمانان.

اين نويسنده و پژوهشگر تصريح کرد: در جهان اسلام بدليل اينکه مباني وحدت بين ما به قدري زياد است و به خصوص در اين جريان حج که همه در کنار هم مشغول عبادت هستند و قبله، کتاب و پيامبرشان يکي است، علي رغم اينکه غرب تلاش مي کند اختلاف شيعه و سني را مانند اختلاف کاتوليک ها پروتستان ها نمايش دهد اما در واقع اينگونه نيست و اين دو مکاتبي هستند که روي مسائل سياسي اختلاف دارند و نه روي مسائل اعتقادي و مذهبي.

اين کارشناس ارشد سياست خارجي افزود: بنابراين کساني که به دنبال اختلاف افکني هستند تا کنون ناموفق بوده اند و به موفقيت هم دست نخواهند يافت و اين گروه هايي که الان دست به اين جنايات و وحشي گري ها زده اند حتي در ميان اهل سنت هم منزوي هستند.

محمدي با اشاره به خاستگاه تروريست در منطقه تأکيد کرد: ترديدي نيست که اين تروريست ها ساخته و پرداخته خود آمريکايي ها هستند و هر موقع که اراده کنند به هر صورتي که مايل باشند از آنها استفاده خواهند کرد.

تروريست ها هيچ کجا عليه منافع آمريکا کار نکرده اند

وي با اشاره به صحبت خانم بي نظير بوتو در جواب سؤالي که نمايندگان مجلس از او راجع به دليل کمک به شکل گيري القاعده پرسيده اند گفته است که چرا از من مي پرسيد بايد برويد از آمريکا و انگليس بپرسيد که اين ها را ساخت، گفت: ما مي بينيم که اين گروه هاي تروريستي مطلقا هيچ کجا عليه منافع آمريکا عمل نمي کنند و اين نشان گر اين است که اينها عومل خودشان هستند و به خصوص زماني که آنها تحت حمايت مستقيم عربستان قرار مي گيرند، مشخص مي شود که چراغ سبزي را جع به اين مسئله از سوي غربيان وجود دارد.

اين کارشناس ارشد سياست خارجي با اشاره به اين موضوع که در زمان حضور خود آمريکاييان در عراق هم تروريست ها وجود داشتند يادآور شد: در آن زمان هم عمليات هاي تروريستي عليه شيعيان انجام مي گرفت و اين کارها با چراغ سبز خود آمريکاييان انجام مي شد به طوري که شهرک صدر را چندين بار به خاک و خون کشيدند و هيچ گاه نيز کاري را عليه آمريکاييان انجام ندادند.

اين کار شناس منطقه با غلط خواندن حرف آمريکايي ها در خصوص اينکه با رفتن سربازان آمريکا امنيت عراق به هم ريخت تصريح کرد: همچنين که در ماجراي 11 سپتامبر نيز مشخص شد که تمام آن کارها ساخته و پرداخته خودشان بوده است و در اين ديگر هيچ ترديدي وجود ندارد. و اين کار به گفته جرج بوش به اين دليل بود که مي خواستند نشان دهند جنگ هاي صليبي شروع شده است و بهانه اي باشد براي حمله به عراق و افغانستان.

محمدي اظهار داشت: اخيرا هم شنيده شد که يک گروهبان آمريکايي را با چندتن از سران القاعده و طالبان معاوضه کردند در حالي که آمريکاييان مدعي بودند که زندان گوانتانامو محل نگهداري خطرناک­ترين افرادي است که موجب به خطر افتادن صلح جهاني هستند.

وي افزود: موارد ذکر شده نشانگر اين است که سياست آمريکاييان در مسائل مختلف دوگانه است؛ به طوري که ما مي بينيم که در انتخابات اخير سوريه چيزي که مثل خورشيد روشن است اين است که اکثريت مردم بشار را خواستند اما آمريکاييان آن را انکار مي کنند.

اين کارشناس ارشد سياست خارجي در خصوص مذاکراتي که اخيراً در وين صورت گرفته است خاطرنشان شد: يقينا هيچ توافقي اعم از 6 ماهه يا بيشتر از دل مذاکرات بيرون نخواهد آمد يا بيشتر و به همان سروشتي دچار خواهد شد که در سال 82 دچار شد.

نويسنده و پژوهشگر کشور يادآور شد: سال 82 نيز به همين نحو مذاکرات ادامه داشت که با ورود رهبري به اين قضيه که دستور دادند پلمب ها باز شود، فعاليت هاي هسته اي ايران از سر گرفته شد.

اشتباه استراتژيک دولت در مذاکرات 5+1

محمدي در خصوص چرايي اين نتيجه گيري بيان داشت: دولت يازدهم يک اشتباه استراتژيک مرتکب شد و تصور مي کرد که اگر به آمريکاييان امتياز بدهد، مي تواند اين تحريم ها را بردارد و مشکلات اقتصادي مملکت را حل کند. و در واقع همه تخم مرغ هايش را در سبد همين توافق نامه ژنو گذاشت.

وي گفت: يقينا خوش بيني که در حال حاضر بين مردم بوجود آمده است با به نتيجه نرسيدن اين توافق خراب مي شود کمااينکه هم اکنون نيز اين اعتماد و خوش بيني از بين رفته است و واقعا از داخل تواق نامه ژنو چيزي به سود ايران خارج نشده است.

اين کارشناس ارشد سياست خارجي خاطر نشان کرد: به طور کلي سياست غربي ها اين نيست که با ايران به توافق برسند و علت آن اين است که اساس سياست آمريکا بعد از شوروي و فروپاشي آن نياز به يک دشمن جدي داشتند و بر همين اساس کنت وارث مي گويد که اگر بربرها وجود ندارند بايد بربرها را خلق کرد. و اين به علت آن است که ساختار قدرت و صاحبان ثروت در صنايع پيچيده نظامي و در لابي هاي صهيونيستي نياز به دشمن دارند و اگر اين دشمن وجود نداشته باشد آنها نمي توانند کالاهايشان را بفروشند.

نويسنده و پژوهشگر کشور افزود: کالاهاي آنها جنگ مي خواهد و يا تهديد به جنگ و رعب و وحشت لازم دارد و برهمين اساس کشورهايي مانند عربستان، کويت و کشورهاي حاشيه خليج فارس، ميلياردها دلار هزينه مي کنند و سلاح مي خرند و در واقع پول غربي ها را که براي خريد نفت به آنها پرداخت شده را به خودشان برمي گردانند.

نقش لابي صهيونيست ها در مذاکرات بيشتر از اوباما و کنگره است

محمدي گفت: لابي صهيونيست ها هم مي داند اگر اين تعارض و تضاد ادامه پيدا نکند ديگر موضوع موجوديت او و حمايت هاي بي دريغي که از او مي شود ادامه نخواهد داشت و از بين خواهد رفت؛ بنابراين اين لابي ها و ابر قدرت هاي اقتصادي هستند که در آمريکا تصميم گيري مي کنند و نه اوباما و کنگره.

وي ياد اور شد: در جنگ عراق و در جنگ هايي که آمريکا در آنها نقش بازي مي کند بيشترين نقش را همين لابي ها و غول هاي اقتصادي بازي مي کنند و از اين نظر که نفت را بردند و خارج کردند، پيروز شدند و فقط اينها به دنبال سود هستند.

اين کارشناس ارشد سياست خارجي افزود: بنابراين اعتقاد من بر اين است که حتي اگر روزي اوباما هم بخواهد کوتاه بيايد، لابي صهيونيستي و لابي صنايع نظامي اجازه چنين کاري را نمي دهند.

دعواي ايران و آمريکا بر سر معيار هاي اين دو کشور است

محمدي تصريح کرد: از طرف ديگر دعواي ما با آمريکا صرفا بر سر مسائل هسته اي نيست بلکه بر سر معيارهايي است که اين دو نظام براساس آنها شکل گرفته اند. به طوري که هيچ کدام از ما دلشان نمي خواهد که طرف مقابل پيروز باشد و قدرتمند شود و برهمين اساس است که امام مي فرمايد ما امريکا را زير پا مي گذاريم. ما مي خواهيم که سلطه در دنيا نباشد ولي آنها از اين سلطه است که منفعت کسب مي کنند

وي با اشاره به نظريه هاي غلط ليبرال ها در خصوص جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي گفت: امام معتقد بود که انقلاب با شکل گيري يک نظام سياسي جديد کارش تمام نشده است و بايد ادامه پيدا کند و تا ظهور حضرت حجت بايد ادامه پيدا کند.و بحث حکومت ديني را مطرح کردند.

اين کارشناس ارشد سياست خارجي تصريح کرد: بسيار جاي تأسف دارد که دولت هايي که روي کار آمدند و زماني که چرب و شيرين طعم قدرت را حس کردند به اين نقطه رسيدند که اولويت حفظ حکومت است و حکومت هم بايد در دست خودمان باشد؛ منتهي اين حرف را به دليل اقتدار فوق العاده امام جرأت نمي کردند مطرح کنند.

نويسنده و پژوهشگر کشور افزود: اين افراد پس از امام اين موضوع را علني کردند و اولين کسي که اين حرف ها را مطرح کرد رجايي خراساني بود و در همان اوايل رهبري حضرت آقا نامه بلندبالايي را به ايشان نوشت و گفت که آمريکا ابر قدرت دنيا است و ما هم نمي توانيم با او مقابله کنيم و بهتر است که برويم و از او سهم خواهي کنيم ؛ جايگاه بهتري را در ساختار قدرت براي خودمان پيدا کنيم و اين در واقع به معني اين است که ما از انقلابمان اظهار پشيماني کرده ايم.

نظرات هاشمي پس از رحلت امام پيگيري شد

محمدي يادآور شد: اين وضعيت در دوران سازندگي نيز جريان داشت و آقاي هاشمي معتقد بود که ما بدون کمک دنيا نمي توانيم به سازندگي در کشور بپردازيم و در همين خصوص آقاي عطاءالله مهاجراني مذاکره مستقيم را مطرح کرد و آقاي رجايي خراساني نيز بحث قبول آمريکا به عنوان رئيس و کدخداي ده را مطرح نمودند.

وي افزود: در زمان آقاي خاتمي اين موضوع عملياتي شد و ايشان وقتي بحث برخورد تمدن ها شد، در واکنش بحث گفتگوي تمدن ها را مطرح کرد و حتي در آن نامه اي که درسال 2003 از طريق معاون وزير امور خارجه براي جرج بوش نوشته شد، تقريبا تسليم نامه بود و در آن نوشته شده بود که ما ديگر از حزب الله حمايت نمي کنيم و در موضوع اعراب و اسرائيل مداخله نمي کنيم و حاضريم هسته اي را تعطيل کنيم.

اين کارشناس ارشد سياست خارجي اظهار داشت: در مقابل آمريکائيان خود خواه نه تنها جواب نامه را ندادند بلکه ايران از جانب آنها محور شرارت هم شناخته شد. اين وضعيت هم اکنون نيز با رهبري آقاي هاشمي رفسنجاني مطرح است و مطالبي که ايشان هم اکنون مطرح مي کنند مثل اينکه ما بايد شعار مرگ بر آمريکا را حذف کنيم و يا اينکه ما با اسرائيل جنگ نداريم و اگر اعراب خواستند خودشان بروند و با اسرائيل بجنگندند و يا اينکه ما تا زماني از حزب الله دفاع مي کنيم که مزاحمتي براي همسايگانش ايجاد نکند. واين دقيقا يعني عدول از ارزش ها به طور علني.

آمريکا تا ايران را زير پايش له نکند از کار نمي نشيند

اولين اشتباه دولت چراغ سبز به آمريکا بود

محمدي اظهار داشت: باشناختي که من از آمريکاييها دارم، آمريکاييان تا زماني که ما را زير پايشان له له نکنند خيالشان راحت نمي شود؛ آمريکاييان در واقع از نسل همان انگليسي ها هستند که زماني با استعمار، خودشان را بريتانياي کبير مي دانستند و حالا هم که يک جزيره کوچک هستند نيز همان روحيات خودخواهانه را دارند.

وي گفت: اولين اشتباهي که دولت انجام داد اين است که از همان اوايل رقابت انتخاباتي آقاي روحاني سيگنال داد که ما بايد برويم و دم کدخدا را ببينيم تا مشکلات اقتصادي مان حل شود و خيلي هم عجله کرد که در همان 100 روزه وعده داده شده "فيل را هوا کنند" و با آن وضعيت اسفناک توافق نامه ژنو امضا گرديد که حتي به گفته خود آمريکاييان، آنها نيز باور نمي کردند که ايران زير بار اين قضيه برود.

اين کارشناس ارشد سياست خارجي با اشاره به اين موضوع که ديپلماسي ما بر اساس نوعي تسليم و وادادگي طراحي شده بود، اظهار داشت: وقتي ظريف مي گويد آمريکا مي تواند با يک بمب کل سيستم دفاعي و نظامي ما را از بين ببرد و يا اينکه مي گويد 16 تا سانتريفيوژ ارزش جنگ با آمريکا را ندارد در واقع يعني تسليم دربرابر آمريکا و نظام سلطه و يا مي گويند ما مي خواهيم به نظام سلطه بفهمانيم که ما براي شما تهديد نيستيم بايد هم قانون اساسي و هم فرمايشات حضرت امام را جهت نيل به اين موضوع زير پا بگذاريم.

محمدي در خصوص علاقه اوباما به حل مذاکرات هسته اي خاطرنشان کرد: به نظر مي رسد اوباما مي خواهد يک موفقيتي را حاصل کند کما اينکه آقاي کارتر هم اين را مي خواست اما اين افراد تصميم گيرنده نيستند و تصميم گيري ها در جاي ديگر انجام مي شود.

وي افزود: موضوع آنقدر پيچيده است که ما به اين سادگي نمي توانيم با آنها به توافق برسيم به خصوص به خاطر خطوط قرمزي که حضرت آقا در اين خصوص تنظيم کردند و فاصله بين خطوط قرمز آقا و توقعات آمريکاييان به اندازه يک اقيانوس است.

اين کارشناس ارشد سياست خارجي با اشاره به اين خطوط قرمز تصريح کرد: يکي از اين خطوط قرمز اين است که ما هيچ محدوديتي را در تعداد سانتريفيوژهايمان نمي پذيريم و هر تعداد که نياز باشد استفاده مي کنيم و حداقل بايد تعداد 54 هزار عدد داشته باشيم تا بتوانيم سوخت بوشهر را تأمين کنيم؛ اما غربي ها بحثشان روي 3تا4 هزار عدد سانتريفيوژ است.

اين نويسنده و پژوهشگر اذعان کرد: با آن عجله و استرسي که ما در توافق نامه ژنو داشتيم، آنها مطمئن شدند که ايران باز هم کوتاه خواهد آمد؛ تصور غلط دولت يازدهم اين است که اگر شکست بخورند يک دولت راديکال روي کار خواهد آمد (اين موضوع را غربي ها نيز متوجه شدند) اما آيا اين واقعا براي آمريکا مهم است که دولت راديکال روي کار باشد يا ميانه رو؟ همچنانچه در فيلم من روحاني هستم مشاهده کرديد که آقاي ظريف به آقاي البرادعي مي گويد اجازه دهيد چند سانتريفيوژ کار کند وگرنه جناح و دولت آن موقع شکست خواهد خورد.

اين کار شناس منطقه در پاسخ به سوالي مبني بر اينکه تا کجا مي توان اين تحريم ها را ادامه داد گفت: ما با مذاکرات با آمريکايي‌ها مخالف نيستيم به طوري که نمونه اش در بيانيه الجزاير بود که ما گروگان هاي آنها را آزاد کرديم و آنها نيز بخش عمده اي از دارايي هاي ما را آزاد کردند. به اين مي گويند توافق برد-برد و يا نمونه ديگر  آن قضيه مک فارلين است؛ در اين معامله هم آنها يک عده گروگان پيش ما و حزب الله لبنان داشتند و ما هم براي جنگ نياز به سلاح داشتيم که باز هم اين دو را با هم معامله کرديم.

دولت با دست خالي وارد مذاکرات شد

برخي اظهارات مانند خزانه خالي به غربي ها گرا داد

محمدي اذعان داشت: متأسفانه در اين مذاکرات و توافق نامه ژنو ما با دست خالي جلو رفتيم، به اين معنا که ما اهرمي نداشتيم براي اينکه به طرف مقابل فشار بياوريم؛ اما در مقابل آنها اهرم قوي تحريم را داشتند و بسيار جاي تأسف دارد که ما هم در داخل اين اهرم را براي آنها تقويت کرديم و با صحبت هايي که آقاي روحاني در نيويورک مبني بر اينکه "اقتصاد ما از آنچه من تصور مي کردم هم وخيم تر است و خزانه ما خالي است" در واقع به آنها گرا مي داد که هرچه مي توانيد از اين نقطه فشار بياوريد و نقطه ضعف ما همينجاست؛ در حقيقت اين مذاکرات ديپلماتيک پاياپاي نبود.

وي اظهار داشت: با انجام مذاکره مخالف نيستم؛ اما در مذاکره يا بايد بتوانيد اهرم هاي طرف مقابل را از کار انداخت و يا اين که اهرم‌هايي داشته باشيد که طرف مقابل را تحت فشار قرار دهيد؛ ما مي توانستيم از اين تحريم ها به عنوان يک فرصت استفاده کنيم و تمام وابستگي هايمان را به غرب از بين ببريم و  اين مي توانست به نفع ما باشد.

اين کارشناس ارشد سياست خارجي تأکيد کرد: ديپلماسي موفق چيزي است که بتواند با کمترين هزينه بيشترين بهره را ببرد؛ ما نمونه هاي زيادي در مذاکرات موفق داشته ايم مانند مذاکرات درباره افغانستان، عراق، سوريه که همه اينها به ما بهره رساند اما در اين مذاکرات چون آمريکا دست ما را خوانده است، يقينا به جايي نخواهيم رسيد. در عوض ما بايد تحريم ها را به عنوان يک واقعيت بپذيريم زيرا آنها يقينا حمله نظامي نخواهند کرد و ما بايد برويم تا تحريم ها را از کار بيندازيم که متأسفانه اين روحيه در دولت فعلي وجود ندارد.

محمدي با اشاره به اين موضوع که اين دولت تمام سرمايه گذاري اش را روي سياست خارجي و رفع تحريم ها گذاشته است اظهار داشت:  اگر ما بخواهيم 180 درجه در رويکرد اين دولت تغيير ايجاد کنيم، براي اين دولت خيلي سخت خواهد بود.

لزوم مبارزه با دشمن در شرايط جنگ اقتصادي

وي در پاسخ به اينکه چرا مسئولين براي مردم درباره تحريم ها شفاف صحبت نمي کنند اظهار داشت: اين عدم شفاف سازي براي مردم عمدي است و اين دليل دارد زيرا اين دولت و دولت هاي قبلي مي خواهند تا زماني که هستند، بيشترين بهره را ببرند و دوما فشاري خيلي به مردم نيايد.

اين کارشناس ارشد سياست خارجي افزود: اين رويکرد در دولت آقاي احمدي نژاد به سمت مديريت جهادي بود؛ اما در دور دوم رياست جمهوري، او تحت تأثير آقاي مشايي و مي خواستند مشايي به عنوان رئيس جمهور بعدي انتخاب شوند، از اين رويکرد دور شدند.

نويسنده و پژوهشگر سياسي کشور خاطر نشان کرد: زماني که آقا مي فرمايند مديريت جهادي بايد حاکم شود، اين يعني ما در شرايط جنگ هستيم و در اين شرايط وظيفه دولت اين است که مردم را آماده کند، به طوري که مردم نيز از چيز هاي غير ضروري خود چشم پوشي کنند تا کشور از اين شرايط خارج شود؛ ما همان طور که شرايط جنگ نظامي را درک کرديم و به مقابله پرداختيم، در شرايط جنگ اقتصادي نيز بايد آماده باشيم و با دشمن مقابله کنيم.