به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از خبر روز , واقعه خرمشهر اگر چه از نماي دور براي ملت، فاخر و هيجانآور است ولي از نزديك به يك معجزه بزرگ شبيه ميباشد. دشمن در روزهاي اول جنگ، با احاطه كامل بر بخش اعظمي از مرزهاي ما و پيشروي به داخل عملاً ايران را با يك بحران شديد استراتژيك مواجه ساخت. تحليل عراق از اوضاع ايران اينگونه بود كه ايران را فاقد نيروي مسلح مدافع مرز ميدانست و از سويي وضعيت نابسمان اداري و اجتماعي داخل، او را بر تصميم خود مصممتر كرد و از آن طرف هم حمايت امريكا و شوروي و ناتو و ورشو - پيمان اروپايشرقي و كشورهاي بلوك كمونيست - بود و همچنين دولتهاي عربي منطقه كه پول و سلاح و امكانات و مشاور نظامي در اختيار دولت بغداد قرار ميدادند. به طور كل دنيا پشت سر عراق و ايران يكه و تنها در ميدان نبرد بود؛ ايراني كه حتي در زمينه تأمين امكانات مالي، نيروهاي مسلح، پول و سلاح و امكانات و مشاور نظامي، زير خط فقر به سر ميبرد.
مقاومت ، يك سيلي بزرگ به دشمن
خرمشهر اولين و كليديترين نقطه هدفگيري دشمن بود. نقشهاي كلان در وراي اين هدفگيري به چشم ميخورد كه در اصل توسط امريكا و شوروي طراحي شده بود و آن اينگونه بود كه پس از خرمشهر، اهواز و سپس دزفول و در نهايت خوزستان را از ايران جدا كنند و سپس ميز مذاكرهاي طراحي كرده و ايران را از موضع ضعف به پاي اين ميز مذاكره بكشانند و با دستاني پر به چانهزني مشغول و منابع نفتي كشور را به ازاي خوزستان از ايران بگيرند.
در نخستين گام، نيروهاي عراقي با پيشروي14-13 كيلومتري به نزديكي اهواز رسيدند اما در حمله به خرمشهر و عبور از آن دچار يك مانع بزرگ شدند. انقلاب اسلامي تازه در آنجا خود را به نمايش گذاشت و نيروهاي مردمي به همراه سپاه پاسداران و ارتش همچون كوهي استوار در مقابل دشمن ايستادگي و مقاومت كردند و به گونهاي اين مقاومت يك سيلي بزرگ به دشمن به حساب آمد ولي كماكان هزاران كيلومتر خاك كشور در تصاحب نيروهاي بعثي بود و همين عاملي براي غمگين بودن مردم شده بود. رهبر معظم انقلاب در اين باره ميفرمايند: «بنده در ماههاي اول جنگ، در همان مناطق بودم، هم وضع مردم و هم وضع نيروهاي مسلح را ميديدم. نيروهاي مسلح، عازم و جازم بودند اما غم سنگيني بر دلشان نشسته بود. بهتدريج عظمت نيروهاي مردمي خود را نشان داد. سپاه پاسداران بهسرعت خود را سازماندهي كرد و نيروهاي مردمي و بسيج مردمي به تدريج سازمان پيدا كردند، يعني جوهر انقلاب و ايمان در اين ميدان خطر، خود را در اراده و عمل و قدرت مديريت انسانها نشان داد.»
كمكم نقشه متصور شده از اهداف عراق از اين حمله به منصه ظهور رسيد و پس از پيشرويهاي عراق در خاك كشور، دولت عراق از طريق سازمانهاي بينالمللي همچون سازمان ملل بر ايران فشار ميآورد كه بايد جنگ و مقاومت را متوقف سازيد و با عراق مذاكره كنيد.
اراده قوي و نشاط همه جانبه
در چنين شرايط حساسي، دشمن بسيار پرتوان و با دستاني قدرتمند درصدد است تا ايران ضعيف كه دچار بحران عميق استراتژيك شده را به پاي ميز چانهزني مذاكره بكشاند و از ضعف نيروي مقابل خود بهرهبرداري كرده و دستاوردهاي بزرگ را نصيب خود كند. فشارهاي رسانهاي فراوان كه هم از داخل و از هم بيرون هدايت ميشد و سفرهاي پياپي هيئتهاي بينالمللي براي قانع كردن امام براي توقف جنگ و رفتن به پاي ميز مذاكره، راهي پيش نبرد و امام با الهام از همان بينش روشن، ايمان راسخ، توكل به خدا و قدرت اراده ايستاد و گفت: اگر ما توانستيم سرزمينهاي خود را پس بگيريم، آنگاه وقت مذاكره است، امروز وقت مذاكره نيست، عملاً هم همينطور شد.
رهبر معظم انقلاب در اين باره ميفرمايند: «آن روز اگر مذاكره صورت ميگرفت - كه يك عده از سياسيون، همان روز به امام فشار ميآوردند كه بنشينيد مذاكره كنيد - مطمئناً عراق از بخش عمده خاك ما خارج نميشد و تا امروز خوزستان و خرمشهر و شايد بسياري از مناطق ديگر همچنان زير چكمه نيروهاي متجاوز بيگانه بود اما امام ايستاد. منطق امام اين بود كه وقتي متجاوز در خاك ماست و با دست پُر ما را تهديد ميكند، ما مذاكره نميكنيم. مذاكره آن وقتي صورت ميگيرد كه دشمن از تمام خاك ما خارج شود.»
با وجود اينكه حداقليترين امكانات شامل حال نيروهاي مقاوم خرمشهر نبود و به گونهاي نيروهاي ما از كمترين امكانات مادي برخوردار نبودند و حتي از تهيه چند قبضه خمپاره يا سيم خاردار و گلوله و آرپيجي عاجز بودند، آن چيزي كه در اين جنگ تانك و تن توانست سرنوشت خرمشهر و از آن مهمتر سرنوشت جنگ را تغيير دهد و نقطه عطفي در تاريخ پيروزي انقلاب اسلامي شود، عبارت بود از يك اراده قوي و نشاط همهجانبه برخاسته از ايمان و آگاهي. اينكه امام(ره) فرمودند «خرمشهر را خدا آزاد كرد» دقيقاً اشاره به همين قضيه دارد.
شايد تلخي جريان خرمشهر به روزي است كه آنجا به اشغال دشمن در ميآيد ولي باز هم اگر نگاه كنيم عبرتي در آن نهفته است كه به اين تلخي حلاوتي ميبخشد و اينكه جوانان مؤمن و انقلابي و نيروهاي مردمي، 34 روز مقاومت دليرانهاي را با كمترين امكانات، در برابر نيروهاي بعثي داشتهاند، حال آنكه ارتش كويت نتوانست حتي يك ساعت در مقابل آن دوام آورد و اين همان شيرينياي است كه با وجود اشغال خرمشهر، تمام معادله دشمن را به هم ريخته بود و تصور دشمن از داخل كشور را تغيير داد. حلاوت افزونتر در عمليات بيتالمقدس و در پي تدبير و روشنبيني برخاسته از توكل، ايمان و الهام از فرهنگ علوي و عاشورايي نيروهاي مسلح كه با استفاده از همه امكانات بدون هدر دادن آنها و تكيه بر ظرفيتهاي دروني كشور رخ داد. صدام در مشورت با افسران مصري و فرانسوي به اين نتيجه رسيده بود كه خرمشهر ديگر مال او است و هيچ نيرويي نميتواند آن را پس بگيرد و اعلام داشت اگر كسي توانست خرمشهر را پس بگيرد، كليد بصره راه به او خواهد داد. اين اوج اعتماد به نفس صدام را نشان ميداد و از آن مهمتر هيچ كسي در دنيا احتمال آزادسازي خرمشهر از دستان بعثيها را نميداد و پس از آزادسازي نيز كسي اين قضيه را باور نميكرد كه حتي پس از اعلام خبر آزادسازي خرمشهر تا چند روز خبرگزاريهاي مطرح دنيا حاضر به انتشار اين خبر نشدند ولي اين اتفاق رخ داده بود و دنيا بدان اذعان كرد. در اين عمليات، رزمندگان ما بيش از 15 هزار اسير عراقي گرفتند.
بهانهگيري و بزرگ جلوهدادن دشمن
موضوعي كه در خلال آزادسازي خرمشهر بسيار به چشم ميخورد اين است كه برخي با همه توان خود ايستاده بودند و حتي حاضر نبودند در راستاي منافع نظام و انقلاب قدمي بردارند بلكه تنها بهانهگيري و بزرگ جلوه دادن دشمن بود كه از رفتار و گفتار آنها دريافت ميشد و درصدد بودند هرچه زودتر امام جنگ را به اتمام رساند. مقام معظم رهبري ميفرمايند: «اگر اراده قوي و مصمم و ايستادگي امام نبود، مطمئناً جنگ جز با پيروزي دشمن تمام نميشد. همين نفسهاي خبيثي كه آن روز اين وسوسهها را در كشور ميدميدند، امروز هم بعضيشان سر بلند كردهاند و همان حرفها را تكرار ميكنند و ميگويند چرا بعد از فتح خرمشهر آتشبس را قبول نكرديد؟!»
عطف به اين قضيه تاريخي، امروز اوضاع كشور تحت تأثير مذاكرات هستهاي قرار گرفته و با تغيير دولت شدت فشارها بر نظام در راستاي مذاكره كردن با غرب فزوني يافت. هرچند رهبر معظم انقلاب نيز در اوان كار عدمخوشبيني خود را نسبت به اين مذاكرات با صراحت بيان داشت و موضوع هستهاي را يك بهانه خطاب كردند ولي هستند كساني كه منافع خود را در اين مذاكرات ميبينند و تشنگي از براي رابطه با امريكا را ميتوان كاملاً در چهره آنها مشاهده كرد. اين جريان فشار براي تسليم در برابر غرب، در طول زمانها بوده است و نه تنها قدمي در راستاي منافع نظام برنميدارد بلكه اضمحلال و ناكامي شخصيت خويش را نيز حاصل ميكند. به هر حال آنچه ميتوان از اين واقعه تاريخي آزادسازي خرمشهر به عنوان عبرت به نسل امروز دولتمردان انتقال داد اين است كه به جاي نق زدن و ابراز ناتواني، روحيه مقاومت، ايمان و اتكا به ظرفيتهاي داخلي را در ملت زنده نگه دارند و از تهي كردن دلهاي مردم پرهيز كنند كه شيوه مقاومت و ايمان و توكل است كه انقلاب را تا به امروز در سراشيبيها و تنديهاي تاريخ خود محفوظ داشته است.
دشمن راز نصرت و ظفرمندي ما را در خرمشهرها به چشمان خود ديده است و ميفهمد و ميداند كه اگر ملت پرچم اسلام و ايمان را برافراشته نگهدارند، در همه ميدانها پيروز خواهند شد، بنابراين سعي كردند اين پرچم را سرنگون كنند. امروز همه تلاش امريكا و دستگاه و جبهه استكبار اين است كه عنصر قدرت، قوت و مقاومت را از ما بگيرد، يعني ميخواهد ايمان و اتكا به نفس و اميد و اتحاد را در ما تضعيف كند.
تاريخ گواه بسياري از مسائل است
نكته پاياني اينكه امروز متأسفانه عدهاي شروع به مأيوس كردن مردم از مقاومت كردهاند و دائماً غولي بزرگ از دشمن جلوي ديدگان مردم متصور ميكنند و نداي «ما نميتوانيم» و هضم شدن در هاضمه استكبار همچون كشورهاي ديگر دنيا را با بنگاههاي اطلاعرساني خود و از طريق تريبونهايي كه در دانشگاهها تشكيل ميشود به گوش مردم ميرسانند. تاريخ گواه بسياري از مسائل است. خوشيها و ناخوشيها، افتخارات و ننگها را ثبت ميكند. باشد كه هميشه در پهنه ورقهاي تاريخ انقلاب، افتخار باشد ولي مسئولان به اين امر توجه كافي داشته باشند كه نسل فرداي كشور چه چيزي را از اوضاع امروز خواهند خواند و در كلاسهاي درس چه چيزي تدريس خواهد شد؟ و شايد همين نكته فانوس عمل باشد تا وسوسههاي شيطاني برخي گروهها و جريانات سياسي، راه را در برابر دولت و دولتمردان منحرف نگرداند و با تدبير انقلابي، تنها منافع نظام و انقلاب باشد كه در رفتار و عمل مشاهده ميشود و يادمان باشد تاريخ انقلاب ميگويد كه در خرمشهر نيروهايي مقاومت ميكردند كه حاضر بودند زمين باز شود و آنها را ببلعد ولي اين ننگ عقبنشيني را به نام آنها در تاريخ ثبت نكنند.
فرهاد نظريان ساماني