قرض در اسلام از جمله اعمال نيکو و مورد تشويق است. قرض به شرط زياده، که اصطلاحاً ربا ناميده ميشود، در اسلام حرام و ممنوع است.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، قرض در لغت به معني عاريه دادن و در اصطلاح فقهي به عقدي گفته ميشود که به موجب آن، يک نفر (قرضدهنده) مالي را به شخص ديگر (قرضگيرنده) ميدهد تا او مثل يا قيمت آن را در زمان معيني به او برگرداند.
قرض به شرط زياده، که به ربا نيز معروف است، نوعي قرض است که در آن قرضدهنده شرط ميکند که قرضگيرنده علاوه بر اصل قرض، مبلغي اضافي نيز به او بپردازد. ربا در اسلام حرام است و از گناهان کبيره محسوب ميشود.
رِبايِ قَرضي يا قَرضِ رَبَوي شرط کردن هر نوع زياده و منفعت مادي يا غيرمادي در ضمن عقد قرض، به نفع قرضدهنده يا شخص ثالث است. رباي قرضي در مقابل رباي مُعاملي است که در معاوضه و معامله محقق ميشود. قرض ربوي، سه شرط (قرارداد قرض، شرط به زياه، هر نوع زياده به نفع قرضدهنده يا شخص ثالث) دارد و اگر يک يا چند شرط وجود نداشته باشد، ربا نيست.
تمديد مهلت بدهي و دَيْن با شرط پرداخت مبلغي بيشتر از قرض (رباي اِمهالي و جاهلي) در بعضي از مصاديق با قرض ربوي مشترک است. از نظر شرعي، شرط به زياده در قرض يا تمديد مهلت پرداخت آن، ربا و حرام است.
اگر در ضمن قرض شرط زياده نشده باشد اما قرضگيرنده، موقع پرداخت بدهي، مقداري زياده بپردازد، اخذ آن براي قرضدهنده ايراد ندارد حتي اين اضافه پرداخت بر قرض گيرنده به عنوان تشويق به امر قرضالحسنه مستحب ميباشد.
قرض به شرط زياده، که اصطلاحاً ربا ناميده ميشود، در اسلام حرام و ممنوع است. ربا به دو نوع ربا قرضي و ربا معاملي تقسيم ميشود.
تفاوت رباي قرضي و رباي مُعاملي
در منابع فقهي ربا به دو نوع رباي معاملي و رباي قرضي تقسيم شده است.
اشتراک رباي معاملي و قرضي، در وجود منفعتي افزون بر اصل مال است و تفاوت اصلي اين دو در اين است که رباي معاملي، در معاوضه و معامله محقق ميشود، اما رباي قرضي تنها در عقد قرض يا تمديد مهلت پرداخت بدهي وجود دارد. همچنين شرايط تحقق اين دو متفاوت است. رباي معاملي در معاوضه دو شيء و کالاي همجنس است که معيار سنجش آنها «وزنکردن» (کالاي موزون) يا «پيمانهکردن» باشد؛ اما در رباي قرضي، همجنس بودن يا نوع خاصي از کالا شرط تحقق ربا نيست.
شرط زياده در قرض دو گونه است: عيني و حکمي.
در زياده عيني پرداخت کالا يا مبلغ اضافه شرط ميشود؛ مثلا قرض دهنده ميگويد: ده ميليون تومان به تو قرض ميدهم به شرط اينکه يک ميليون تومان اضافه به من پس بدهي يا فلان کالايي را به من بدهي.
در زياده حکمي انجام کاري شرط ميشود؛ مثلا در صورتي قرض داده ميشود که پيش از آن مبلغي را براي مدتي در نزد صندوق، سپردهگذاري شده باشد.
مصاديق ربا
ربا صور مختلفي دارد که برخي از آنها عبارتند از:
• قرض دادن پول با شرط دريافت سود
• قرض دادن کالايي با شرط دريافت کالاي مشابه با ارزش بيشتر
• تمديد مهلت پرداخت قرض با شرط دريافت سود
• پيشخريد کالايي با قيمتي بيشتر از قيمت روز
• شرط انجام کار يا خدمتي به نفع قرضدهنده
• شرط وکالت يا ضمانت به نفع قرضدهنده
استثنائات حرمت ربا
در برخي موارد خاص، ربا جايز است. از جمله:
• ربا در معاملات
• ربا در قرض دادن به افراد فقير و نيازمند
• ربا در قرض دادن به دولت اسلامي
حکم شرعي ربا
ربا در اسلام از گناهان کبيره و حرام است و قرضدهنده و قرضگيرنده هر دو مرتکب گناه ميشوند و تمام فقهاي اسلام بر حرمت آن اتفاق نظر دارند.
توبه از ربا :
اگر کسي مرتکب ربا شده است، بايد از خداوند توبه کند و اصل قرض را به قرضگيرنده برگرداند.
دلايل حرام بودن ربا :
ظلم و ستم به قرض گيرنده: ربا باعث ميشود که قرض گيرنده تحت فشار و ستم قرار گرفته و مجبور به پرداخت مبالغي بيش از آنچه که دريافت کرده است، شود.
اخلال در نظام اقتصادي: ربا باعث ميشود که پول به جاي اينکه در فعاليتهاي توليدي و اقتصادي به کار گرفته شود، در چرخه رباخواري و سودجويي قرار گرفته و از رونق توليد و اشتغال بکاهد.
مفاسد اجتماعي: ربا باعث ايجاد کينه و دشمني بين افراد جامعه و بروز مفاسد اجتماعي ميشود.
مسأله شرط زياده در ضمن قرض که موجب ربا مي شود، داراي اقسامي است که عبارتند از:
الف. زيادۀ عيني: قرض دهنده شرط نمايد که قرض گيرنده علاوه بر اصل قرض، مالي را اضافه بپردازد و فرق ندارد آن مال وزني باشد يا عددي يا غير آن، چه همجنس باشد و چه ناهمجنس باشد.
ب. زيادۀ عملي: قرض دهنده شرط نمايد که قرض گيرنده عملي که داراي ارزش مالي است براي او انجام دهد؛ زيادي عملي دو نوع است:
1. زيادي عملي غير عبادي: مثل اينکه قرض دهنده به ديگري يک ميليون تومان پول قرض دهد و شرط کند که قرض گيرنده بهطور مجّاني ماشين وي را تعمير کند يا براي او لباس بدوزد.
2. زيادي عملي عبادي: مثل اينکه قرض دهنده 10 ميليون تومان به ديگري قرض دهد به شرط اينکه وي يک ماه روزۀ قضا براي پدرش که فوت شده انجام دهد، يا يک سال نماز قضا براي متوفّيٰ بخواند يا يک دور ختم قرآن براي اموات او انجام دهد؛
البتّه، اگر عمل عرفاً ارزش مالي نداشته و صرفاً ارزش اخروي داشته باشد، ربا به حساب نمي آيد، مثل اينکه به شخصي قرض دهد به شرط اينکه براي پدرش يک حمد و سوره بخواند يا يک صلوات بفرستد.
ج. زيادۀ صفتي (وصفي):
مثال1: قرض دهنده مقداري طلاي شکسته را قرض دهد و شرط کند به همان وزن طلاي ساخته (حلقه، النگو و... ) پس بگيرد.
مثال2: قرض دهنده 10 کيلوگرم برنج نامرغوب قرض بدهد و شرط کند 10 کيلوگرم برنج مرغوب که داراي قيمت بيشتر است پس بگيرد.
د. زيادۀ انتفاع يا منفعت:
مثال1: قرض دهنده مبلغي را قرض دهد، به شرط آنکه در خانۀ قرض گيرنده بهطور مجّاني به مدّت يک سال ساکن شود.
بنابراين، رهن خالص منزل، آپارتمان، مغازه و اماکن تجاري اگر به صورت فوق واقع شود، رباست، هرچند از مبلغ مذکور در عرف تعبير به «وديعه» يا «پول پيش» يا «رهن» گردد؛
البتّه، طرفين ميتوانند براي آنکه به هدف مذکور برسند، از قراردادهاي ديگري - غير از قرض مشروط - استفاده کنند که توضيح مفصّل آن در فصل «اجاره»، مبحث «رهن و اجاره» ذکر شد.
مثال2: قرض دهنده مبلغي را قرض دهد، به شرط اينکه ماشين طرف مقابل به مدّت يک ماه به صورت عاريه در اختيار قرض دهنده باشد.
ه. زيادۀ حکمي:
مثال1: قرض به شرط قرض: فرد 10 ميليون تومان سه ماهه قرض دهد، به شرط اينکه طرف مقابل هم در موقع احتياج، 10 ميليون تومان سه ماهه به او قرض دهد.
بنابراين، آنچه در بعضي از بانک ها و صندوق هاي قرضالحسنه رايج شده که متقاضي وام بايد مثلاً يک سوّم مبلغ وام درخواستي را مدّت چند ماه زودتر در بانک يا صندوق به عنوان حساب پسانداز بگذارد تا اينکه به او وام داده شود، چنانچه فرد متقاضي وام در هنگام افتتاح حساب (قرض اول) با بانک يا صندوق شرط نمايد که پس از مدّتي به وي وام دهند، قرض اوّل ربا بوده و جايز نيست.
مثال2: قرض به شرط پرداخت حقّ عضويّت ثابت: صندوق قرضالحسنه براي افزايش موجودي صندوق و اعطاي وام بيشتر يا وام دادن به نفرات بيشتر، پرداخت حقّ عضويّت ثابتي را بامتقاضي وام شرط نمايد؛
به اين صورت که هنگام تعلّق وام به فرد متقاضي (با قرعه يا بدون قرعه)، در ضمن اعطاي وام به وي شرط شود علاوه بر مبلغ اداي دين، مبالغي ماهانه بابت حقّ عضويّت ثابت بپردازد و اين حقّ عضويّت، جزء طلبکاري وي از صندوق منظور مي شود.
مثال3: قرض به شرط انسداد حساب: بانک يا مؤسّسۀ مالي اعتباري يا صندوق 50 ميليون تومان قرض دهد به شرط آنکه موجودي حساب قرض گيرنده به مبلغ 10 ميليون تومان که قبلاً افتتاح حساب کرده، مسدود باشد و وام گيرنده حقّ برداشت از حساب خويش را تا پرداخت آخرين قسط قرضش نداشته باشد.
شايان ذکر است، اين قسم، از نظر فقهي و شرعي نوعي زيادي محسوب ميشود، هرچند عرف مردم آن را زياده نمي دانند.
مسأله : در ربوي شدن قرض فرقي ندارد زيادهاي که بر عهدۀ قرض گيرنده شرط شده، با اصل مالي که قرض گرفته، هم جنس باشد يا نه.
همچنين، در قرض ربوي، وزني يا پيمانه اي بودن کالاي قرض داده شده شرط نيست، بلکه در غير اشياي وزني يا پيمانه اي - مانند اشياي عددي - نيز رباي قرضي محقّق ميشود.
مسئله :
1. در قرض مثلي، مقرض ميتواند شرط کند که به غير از آن جنس اداي قرض شود؛ به شرطي که از نظر قيمت، بيشتر از جنس قرض گرفته شده، نباشد.
2. در صورت تراضي طرفين، جايز است بهجاي مثل در مثليّات و بهجاي قيمت در قيميّات، جنس ديگري پرداخت شود.
3. محصولات کارخانهها، مانند ظروف بلور، چيني، يخچال، توپ پارچه ملحق به مثليّات است.