با افزايش نگرانکننده نرخ سقط جنين در کشور، اين بحران نه تنها سلامت جسمي و رواني زنان را تهديد ميکند، بلکه ساختار جمعيتي کشور را نيز با خطر جدي روبهرو ميسازد.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، موضوع سقط جنين در سالهاي اخير به يکي از چالشهاي جدي حوزه سلامت عمومي در کشور تبديل شده است. آماري که اخيراً توسط رئيس کميسيون مشترک جواني جمعيت و حمايت از خانواده اعلام شده، نشان ميدهد تعداد سقط جنين در کشور ۲۰ برابر بيشتر از مرگوميرهاي ناشي از تصادفات جادهاي است؛ اين آمار تکاندهنده نيازمند بررسي دقيقتر علل، پيامدها و راهکارهاي ممکن براي کاهش اين بحران است.
سقط جنين در کشور به دلايل متعددي از جمله بارداريهاي ناخواسته، مشکلات اقتصادي، محدوديتهاي فرهنگي و اجتماعي و همچنين شرايط خاص پزشکي رخ ميدهد؛ که هر يک از اين عوامل تأثير قابلتوجهي بر سلامت جسمي و رواني زنان دارد.
بارداري ناخواسته: يکي از مهمترين دلايل سقط جنين، بارداريهاي ناخواسته است؛ نبود آموزشهاي جامع در زمينه بهداشت جنسي و عدم آگاهي از روشهاي پيشگيري از بارداري، زنان بسياري را در معرض بارداريهاي غيرمنتظره قرار داده است. در بسياري از موارد، اين افراد به دليل محدوديتهاي فرهنگي و اجتماعي نميتوانند به راحتي به اطلاعات و خدمات پيشگيري دسترسي پيدا کنند.
مشکلات اقتصادي: شرايط سخت اقتصادي و هزينههاي بالاي زندگي نيز يکي ديگر از دلايل عمده افزايش سقط جنين در کشور است. بسياري از خانوادهها به دليل فشارهاي مالي از داشتن فرزند بيشتر خودداري ميکنند. اين مسئله بهويژه در شرايطي که تورم و نوسانات اقتصادي زندگي بسياري از خانوادهها را تحتالشعاع قرار داده است، نمود بيشتري پيدا کرده است.
دلايل پزشکي: در برخي موارد، مشکلات پزشکي و خطرات بارداري براي مادر يا جنين دليل اصلي سقط است؛ با اين حال، عدم دسترسي به خدمات مشاورهاي مناسب و حمايتهاي پزشکي لازم، ميتواند سلامت رواني زنان را نيز تحت تأثير قرار دهد.
پيامدهاي جسمي و رواني سقط جنين غيرايمن
سقط جنين غيرايمن يکي از مهمترين خطراتي است که زنان کشورمان با آن مواجه هستند؛ اين نوع سقط که اغلب در شرايط غير بهداشتي و بدون نظارت پزشکي انجام ميشود، ميتواند عوارض جسمي جدي مانند عفونت، خونريزي شديد و حتي ناباروري را به دنبال داشته باشد؛ علاوه بر اين، اثرات رواني آن نيز، از جمله افسردگي و احساس گناه، ميتواند زندگي زنان را تحت تأثير قرار دهد.
ناهيد کاشاني، متخصص بهداشت عمومي دراين باره معتقد است: نبود آموزشهاي کافي در زمينه بهداشت جنسي، دسترسي محدود به روشهاي پيشگيري از بارداري، و پنهانکاري اجتماعي از مهمترين دلايل افزايش آمار سقط جنين در ايران هستند.
وي تأکيد ميکند که براي مقابله با اين بحران، نياز به تقويت زيرساختهاي خدمات بهداشتي و فرهنگسازي در سطح جامعه وجود دارد.
کاشاني همچنين به اهميت ارائه خدمات مشاورهاي رايگان و در دسترس اشاره کرده و افزود: تغييرات در قوانين و سياستگذاريها بايد بر اساس مطالعات دقيق و شناخت عميق از مشکلات اجتماعي و فرهنگي صورت گيرد تا بتوان به حمايت بهتر از زنان دست يافت.
همچنين محمدحسين زارعزاده، رئيس سازمان بسيج جامعه پزشکي نيز در اين باره گفته است؛ آمارها و پژوهشهاي اخير حاکي از آناند که يکي از دلايل اصلي سقط جنين در ايران بيميلي به داشتن فرزند بيشتر است.
وي افزود: مسائل اقتصادي و اجتماعي نيز تاثير مستقيمي بر افزايش سقط جنين دارند و اقدامات اخير دولت و سازمانهاي مربوط، در برخي موارد، بهجاي کاهش آمار سقط جنين فشار بيشتري به مادران و خانوادهها تحميل کرده است.
به گفته معاون وزير بهداشت؛ براساس مطالعات انجامشده توسط دانشگاههاي کرمان و اراک، ۴۱ درصد دلايل سقط جنين بهدليل نخواستن فرزند بيشتر است و ۲۱ درصد دلايل به مشکلات مالي و فشارهاي اقتصادي مرتبط ميشود.
در نهايت با توجه به روند پيري جمعيت و کاهش نرخ باروري در ايران، مسئله سقط جنين تنها يک چالش بهداشتي نيست، بلکه تأثيري عميق بر ساختار جمعيتي و آينده اجتماعي و اقتصادي کشور دارد. آماري که نشاندهنده افزايش نرخ سقط جنين است، زنگ خطري جدي براي سياستگذاران و جامعه علمي محسوب ميشود. در حالي که اين مسئله پيامدهاي جسمي و رواني متعددي براي زنان به همراه دارد، اثرات آن بر کاهش نرخ زاد و ولد و تسريع روند پيري جمعيت، بحراني است که نيازمند واکنشي جدي و همهجانبه است.
براي مقابله با اين چالش چندوجهي، ضروري است که سياستهاي کلان کشور بر اساس يک رويکرد جامع و چندلايه طراحي شوند؛ سياستهايي که نهتنها بر کاهش عوامل مؤثر بر سقط جنين تمرکز دارند، بلکه از منظر اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي نيز به تسهيل فرزندآوري و حمايت از خانوادهها بپردازند. آموزش و آگاهيبخشي در زمينه بهداشت جنسي و باروري، ارائه خدمات مشاورهاي رايگان، افزايش دسترسي به روشهاي پيشگيري از بارداري، و ارتقاي کيفيت خدمات بهداشتي و درماني از جمله اقداماتي است که ميتواند نقش مهمي در کاهش بارداريهاي ناخواسته و بهتبع آن کاهش نرخ سقط جنين ايفا کند.
همچنين حمايتهاي اقتصادي و اجتماعي از خانوادهها، مانند ارائه تسهيلات مالي به مادران باردار و خانوادههاي پرجمعيت، و ايجاد سياستهاي تشويقي براي فرزندآوري، از ديگر اقداماتي است که ميتواند به تقويت نرخ زاد و ولد کمک کند. در کنار اين موارد، تغيير رويکردهاي فرهنگي و اجتماعي و تأکيد بر اهميت و ارزش فرزندآوري در توسعه آينده کشور، نقش کليدي در کاهش بحران جمعيتي دارد.
اکنون زمان آن رسيده است که با برنامهريزيهاي دقيق و اجراي سياستهاي مؤثر، شرايطي فراهم شود که خانوادهها بتوانند با اطمينان و آرامش، تصميمگيريهاي مهم زندگي خود را انجام دهند. کاهش نرخ سقط جنين و افزايش نرخ باروري، دو مسئله بههمپيوسته هستند که نيازمند اقدامات هماهنگ و پايدارند. آينده ايران به تصميمات امروز ما وابسته است؛ تصميماتي که ميتوانند روند پيري جمعيت را متوقف کرده و زمينهساز يک جامعه پويا، پرنشاط و توانمند براي نسلهاي آينده شوند. در اين مسير، همکاري سياستگذاران، جامعه علمي و نهادهاي اجرايي نقشي اساسي دارد تا با همافزايي تلاشها، بحران سقط جنين و کاهش جمعيت به فرصتي براي تحول و رشد تبديل شود.
منبع: دانا