امامجمعه شهر فارسان گفت: دولت آمريکا مانند ناخداي کشتي تايتانيک درحاليکه مغرور به عظمت و بزرگي و امکانات و تجهيزات خود در برابر طوفانهاي پيش رو است، درحاليکه گردابهاي مختلفي او را فراگرفته است به سمت غرق شدن پيش ميرود.
![دولت آمريکا به سمت غرق شدن پيش ميرود](/afiles/newsth/5_jr4hztgf.o2s.jpg)
حجتالاسلام محسن ملک پور امامجمعه شهر فارسان گفت: غم دوري نماز جمعه در هفته ششم را با خطبهاي مکتوب تا حدودي التيام ميبخشيم.
مطلب اول: دوران پسا کرونا يا دوران پسا آمريکا؟!
جهان پسا کرونا جهان ديگري خواهد بود!
جهان پساکرونا، جهان ديگري خواهد بود و مردم جهان فصل نويني را در ساختارهاي سياسي و صورتبنديهاي قدرت سخت و نرم شاهد خواهند بود. آنچه مهم است اينکه کرونا توانسته است بسان يک نقطه عطف تاريخي، جهان و زندگي بشر را به پيشاکرونا و پساکرونا تقسيم کند.
در جنگ روايتها آنچه اتفاق افتاده و ميافتد مهم نيست، مهم؛ اولين روايتي است که با سرعت و فراگيري توسط رسانههاي متنوع و ماشين تبليغاتي دشمن طرح ميشود و در اذهان مخاطبان جاي ميگيرد.
امروزه تقريباً کسي نيست که دگرگوني جهانِ پساکرونا را انکار نمايد. در چنين شرايطي است که هر کشور و فرهنگ و حاکميتي، بايد نقش و سهم خود را در جهان آينده جستجو کرده و پيدا کند.
طبيعي است که استکبار در اين شرايط براي تثبيت سيطرهي روبه افول خود، بخواهد جهان آينده را با نگاه خود روايت کند؛ اما واقعيت و حقيقتي که در حال وقوع است حکايت از وقوع حوادث ديگري دارد. حوادثي که پيشبيني افول آمريکا را در افق تحقق و عينيت قرار ميدهد.
روايت غالب؛ روايتِ جهان پس از آمريکاست!
عليرغم تمام تبليغات استکبار و دست و پا زدنهاي او، دوران پساکرونا دوران بدون آمريکا خواهد بود. ما بر اين باوريم افول آمريکا مدتي چند است آغازشده است. نشانههاي اين افول نيز بيشتر دروني و داخلي است. نشانههاي آنهم در فرهنگ و اجتماع و ساختار قدرت و انسجام دروني جامعه آمريکا هويدا شده است و تقريباً همه صاحبنظران موافق و مخالف ليبراليسم اين افول را پيشبيني کردهاند.
واقعه کرونا اما؛ اين تصوير ذهني و فروپاشي ابرقدرتي را هم سرعت داد و هم تاحدودزيادي «عينيت» بخشيد.
سال ۲۰۱۶ بود که دونالد ترامپ، در تبليغات انتخاباتي خود شعار فريبندهي «آمريکاي بزرگ»؛ دوباره به ميدان آمد و با جلبتوجه تودههاي مردم و طبقه فرودست آمريکا موفق به کسب رأي شد.
ترامپ هر چه در خارج از آمريکا و بهويژه در غرب آسيا ناکام ماند اما در داخل کشور موفق شد نرخ بيکاري را به شکل بيسابقهاي در دهههاي اخير کاهش دهد و توليد پايدار ناخالص داخلي را بهبود داده و رشد بدهد. او با شعار آمريکا براي آمريکاييها، براي سال ۲۰۲۰ نويد «اقتصاد قدرتمند» را داده بود و با همين شعارها و تبليغات احتمال پيروزياش در انتخابات نوامبر (آبان ۹۹) بيش از رقباي دموکراتش بود.
اما اکنون و با بروز ويروس کرونا آمريکا وارد رکود بيسابقه اقتصادي از سال ۱۹۴۰ تاکنون خواهد شد.
دولت آمريکا مانند ناخداي کشتي تايتانيک درحاليکه مغرور به عظمت و بزرگي و امکانات و تجهيزات خود در برابر طوفانهاي پيش رو است، درحاليکه گردابهاي مختلفي او را فراگرفته است به سمت غرق شدن پيش ميرود.
در حوزه خارجي بنبستهايي که در غرب آسيا با آن روبروست کار را بر آمريکا سختتر از هميشه کرده است. هفت تريليون دلار هزينه آمريکا ثمره چنداني برايش نداشته است و در برابر قدرت نوپديد و نامتقارني به نام ايران انقلابي و هم پيمانانش در عراق و سوريه و يمن و لبنان و فلسطين و... وامانده است.
بر اين بيفزاييد نارضايتي عمومي و نداي استقلالخواهي رو به تزايد در ايالت ۴۰ ميليوني کاليفرنيا و نيز ايالت تگزاس و انبوهي از مشکلات اخلاقي و فرهنگي و اجتماعي را که تايتانيک استکبار آمريکا را بهسوي غرق شدن پيش ميبرد.
مطلب دوم: يمن؛ پنج سال مقاومت تاريخساز!
يمنِ امروز؛ پديدهي شگفتيآفرين مقاومت اسلامي
سابقه تاريخي و اعتقادات مذهبي و روحيه سلحشوري مردم يمن، آنها را با چند ويژگي معرفي ميکند:
اول- باور مذهبي و التزام سخت به مقررات ديني
دوم- روحيه قناعت و ساده زيستي که فرهنگ رايج ايشان است.
سوم- علاقه و باور شديد به اهلبيت عليهمالسلام بهويژه اميرمومنان علي (عليهالسلام).
چهارم- روحيه سلحشوري و جنگاوري که مرهون اعتقاد ايشان به فرهنگ عاشورا و عشق به اباعبدالله (عليهالسلام) است تا آنجا که ملاک اعتقادشان به ائمه؛ «قيام بالسيف» است.
پنجم- انسجام خوب و عميق اجتماعي بر مبناي استحکام روابط درون قبيلگي
ششم- تربيت نسلي سلحشور و رزمنده و آمادهسازي ايشان براي نقشآفريني در حوادث آخرالزمان، با دو مشخصه آمريکاستيزي و صهيونيسمستيزي که از شعارهاي آنان هويداست.
عبدالملک الحوثي و جوانان يمني بهشدت تحت تأثير شخصيت سيد حسن نصرالله و حزبالله هستند. آنچه وجه مشترک اين دو حرکت است؛ روحيه انقلابي وايماني، تبعيت از ولايتفقيه، عقلانيت و تدبير، پختگي در انديشه و عمل و جذب و جلب اقشار مختلف مردم، فراتر از مذهب و قوميت.
به همين دليل است که انصار الله در اين سالها توانسته است هم بر تعصبات قبيلگي فائق آيد و هم وحدت بين مذاهب را تقويت کند و هم ارتش را در خدمت اهداف انقلاب يمن قرار دهد و هم در برابر تهاجم نظامي و محاصره اقتصادي و جنگ رواني استکبار بايستد! مقاومتي شگفتانگيز در شرايط سخت فقر فراگير مردم، طوفان قحطي و با و بيماريهاي واگيردار و بمباران پياپي هوايي و حملات زميني و دريايي!
مقاومت مردم يمن به رهبري انصار الله و حضور فعال ارتش يمن و کميتههاي مردمي راز و رمزهاي فراواني دارد؛ که فهرست اين دستاوردهاي راهبردي عبارتاند از:
- مقاومت انصار الله و مردم يمن نشان داد، امنيت و صيانت زمين و هوا و درياي يک کشور مديون مقاومت و جهاد و روحيه جهادي است نه سازش و مذاکره و انفعال سياسي و نظامي؛
- انصار الله با زدن آرام کو- پايتخت اقتصادي آمريکا در منطقه- و هدف قرار دادن مواضع اقتصادي و نظامي عربستان و امارات از يکسو عربستان را در ميان همپيمانانش منزوي و تنها ساخت و هم اعتماد آل سعود و حکام امارات را به آمريکا از بين برد! چون همتوان سلاحهاي پدافندي پيشرفته آمريکا به چالش کشيده شد و هم نشان داد آمريکا جرات حمايت از نوکرانش را ندارد و در بزنگاههاي نياز، پشت آنان را خالي ميکند.
مردم مؤمن و باوفا در اوج مظلوميت و در زير بمباران شديد دشمن، دست از حمايت از قدس نکشيده و هميشه مسئله اول خود و جهان اسلام را آزادي فلسطين دانستهاند. بزرگترين راهپيمايي روز قدس، پس از ايران، در يمن انجام ميشود.
- پنج سال پيش آمريکا و آل سعود با تکبر فرعوني خود آمدند تا نامي از انصار الله باقي نگذارند اما اکنون، آمريکا و اروپا و سازمان ملل و آل سعود، ميدانند در يمن همه راهها براي پايان جنگ به انصار الله ختم ميشود. فرعونياني که تصور نشستن بر سر ميز مذاکره با انصار الله را به مسخره ميگرفتند اکنون مجبورند با پيششرطهاي انصار الله کنار بيايند طوفان قاطعيت آل سعود امروز به ديپلماسي التماسي او منجر شده است.
-مقاومت يمن و مردم يمن از ذخيرههاي بيپايان مقاومت اسلامياند که قدرتيابي و تقويتشان نهتنها برهم زننده ائتلاف پوشالي ناتوي عربي است که موازنه قدرت را در منطقه و جهان برعليه استکبار سنگين کرده است و مانند استخواني در گلوي ستمکاران آنان را به دست و پا زدن انداخته است. دست و پا زدني که نتيجه آن مرگ سريعتر است نه نجات و رهايي از زوال. انشاء الله
پرسشها و پاسخهاي سياسي
پرسش اول- مسئله نخستوزيري در عراق به کجا خواهد انجاميد؟
چنانچه گفتيم، اختلال ايجادشده در عراق به خاطر نارضايتي آمريکا از ساختار قدرت است که موجب شده است دولت عراق همواره در دست شيعيان باشد. ازاينرو از حدود ده سال قبل عزم خود را براي تغيير اساسي ساختار قدرت در عراق متمرکز کرده است که موفق نبوده است.
مشکلات اقتصادي مردم نيز زمينه مناسب براي شعله ورسازي اعتراضات مردمي است، خصوصاً در شهرهاي شيعي که از محروميت مضاعفي برخوردارند. به همين جهت در اين چندين سال، در انتخابات مجلس به خاطر تاثيرآن در انتخاب رئيسجمهور و نخستوزير اختلال کردهاند.
تولد حشدالشعبي و جريان مقاومت باعث شده است که موازنه قدرت به نفع نيروهاي مقاومت بچرخد و اين روال کماکان ادامه يابد و تشکيل دولت در عراق هم بدون خواست و رضايت نيروهاي مقاومت شدني نيست.
بدترين حالت روي کار آمدن عنصري چون عدنان الزرفي است. در اين شرايط هم اگرچه جريان مقاومت با کُندي حرکت در مواقعي روبرو خواهد شد اما در ادامه، وي نيز يا بايد به اقتدار مقاومت تن بدهد يا از چرخه قدرت بيرون برود. اين نتيجه خونهاي پاک شهداي حشدالشعبي و مجاهدتهاي سرداراني چون ابو مهدي و سليماني است.
پرسش دوم- آينده اختلافات افغانستان به کجا ميانجامد؟
اکنون افغانستان در آينده بايد تکليف دو موضوع را مشخص کند:
اول- آينده توافقنامه طالبان و آمريکا چه خواهد شد؟
دوم- سرنوشت دو دولت موازي به کجا خواهد انجاميد.
درباره سؤال اول بايد گفت؛ بدون ترديد توافق آمريکا و طالبان توافقي شکننده است. اين توافقنامه بهنوعي پيروزي طالبان است، زيرا آمريکاي ابرقدرت مجبور شده با گروهي که سالها او را تروريست ميدانسته و اکنون نيز از دشمن دولت افغانستان به شمارمي رود، صلح کرده و او را به رسميت بشناسد. بيترديد هدف ترامپ از اين توافق، بيشتر استفاده انتخاباتي بوده و تاريخمصرف اين توافق حداکثر تا پس از انتخابات آبان ماه درآمريکاخواهد بود.
در پاسخ سؤال دوم گفتني است؛ اشرف غني با عنوان «دولت مشارکت ملي» از عبدالله درخواست کرده تا قبول معاونت رياست جمهوري و سرپرستي گروه مذاکره با طالبان، با اين دولت همراهي کند. عبدالله اگرچه در روزهاي اول، بهشدت با همکاري مخالفت کرده اما سکوت اين روزهاي او حکايت از رايزنيهاي فراوان ريشسفيدان اجتماعي و سياسي افغان دارد.
بنابراين احتمالاً در روزها و هفتههاي آينده شاهد تشکيل دولت مشارکت ملي خواهيم بود. در غير اين صورت افغانستان در شرايط دشوار کنوني در آستانه فروپاشي سياسي قرار خواهد گرفت. در چنين شرايطي پيروزي طالبان سرعت خواهد گرفت و اين کشور شرايط شکنندهتري را خواهد ديد.
پرسش سوم- سرنوشت جنگ يمن چه خواهد شد؟
انصار الله و ارتش يمن در اوج قدرت مردمي و نظامي هستند. اکنون انصار الله از سه محور، «مارب» را در محاصره قرار داده و بر ارتفاعات اين منطقه اشراف پيداکرده است. لذا از هماکنون ميتوان آزادي مارب؛ پايتخت اقتصادي يمن را پيشبيني کرد.
با آزادي مارب تقريباً آخرين شهر در شمال و شرق و غرب يمن است که از دست مزدوران سعودي آزاد ميشود. پسازآن، نوبت مشخص کردن تکليف جنوب يمن و آزادي عدن فرا خواهد رسيد. کاري که براي انصار الله، چندان دشوار نيست.
پرسش چهارم - ميزان تأثيرپذيري ايران از جنگ نفتي چقدر است؟
روسيه و عربستان و برخي کشورهاي ديگر بين ۴۰ تا ۷۰ درصد خسارت خواهند ديد. از هماينک عربستان به وضعيت کنوني بهويژه اوضاع کرونايي و فرارسيدن فصل گرما و کاهش تقاضا با زيان روزانه ۴۰۰ ميليون دلار روبروست. معلوم است که نميتواند اين وضعيت را ادامه دهد. طبق برآورد صاحبنظران، زيان ايران از کاهش قيمت نفت کمتر از ده درصد خواهد بود.
چراکه در طول يکي دو سال گذشته صدور نفت ايران از دو ميليون بشکه به حدود ۵۰۰ هزار رسيده است و الباقي درآمد ايران با فروش ميعانات نفت و گاز انجام ميشود. درواقع با مديريت درست اقتصادي، اين شرايط تهديد ميتواند ما را به دستيابي به فرصت اقتصاد بدون نفت نزديک کند.
البته از هماکنون صحبتهايي براي اجلاس فوقالعاده اوپک در جريان است که بايد نتايج آن را به انتظار نشست. در شرايط کنوني بعيد نيست براي کاهش توليد نفت توافقي صورت بگيرد. توافقي که قيمت نفت را تا ۴۰ دلار افزايش داده و با عدم آن جهان بار ديگر نفت دهپانزده دلاري را تجربه خواهد کرد. شرايطي که براي آل سعود بهشدت شکننده خواهد بود.
پرسش پنجم- قضيه استقرار سامانه موشکي ايران در سواحل جزيره قشم چيست؟
اين روزها مسافران و ساکنان قشم تصاويري را در فضاي مجازي منتشر کردهاند که حکايت از استقرار موشکهاي کوتاه برد ايران در ساحل قشم دارد! سؤال اين است که به چه دليلي ايران بهصورت آشکار و علني اقدام به اين کارکرده است؟
در پاسخ بايد گفت: قشم از جزاير راهبردي ايران بوده که در تنگه فوق راهبردي هرمز واقعشده و در موقعيت مکانياي با طول و عرض جغرافيايي مناسب براي هدف گرفتن دشمن، قرار دارد.
از اين منطقه اشراف مناسبي بر پايگاههاي آمريکا و تحرکات نيروي دريايي ايالاتمتحده وجود دارد. اين اقدام پاسخ مناسب عملي براي تحرکات اخير آمريکا در نقل و انتقالات تجهيزات جنگي در عراق است. درواقع ايران عملاً ميخواهد بگويد تهديد کلامي را با تهديد کلامي، نقلوانتقال نيرو و ابزار را با اقدام متقابل و تهديد عملي را با تهديد عملي پاسخ خواهد داد.
مطلب پاياني
«به مناسبت دهه آخر شعبان المعظم، دهه تکريم و تعظيم مساجد»
ماهيتِ مسجد تراز اسلامي، در مفهوم و مصداق همان مسجد پيامبر اعظم صليالله عليه و آله در صدر اسلام با همان کارکردهاي گسترده و عميق است.
مسجد تراز اسلامي، مسجدِ با «کيفيت شايسته» است و بهمثابه يک قرارگاه فرهنگي است. مسجد پويا در فرايند «خودسازي و جامعه پردازي و تمدن سازي» و در جهت تحقق آرمان بزرگ انقلاب اسلامي -«ايجاد تمدّن نوين اسلامي و آمادگي براي طلوع خورشيد ولايت عظمي (ارواحنافداه)»- است؛ مسجدي «برقرار»، «متمکن»، «انقلابي» و «محور در محله اسلامي»؛ - اين مؤلفههاي چهارگانه را ميتوان عمدهترين شاخصهاي مسجد تراز اسلامي قلمداد کرد.
مسجد تراز مرکز اتصال چهارميم؛ «منازل»(خانواده)، «مدرسه»، «محله» و «مسجد» در راستاي توليد محلهي اسلامي است. هر محله، يکخرده جامعه است، با اسلامي شدن محلات، جامعه اسلامي توليد ميشود و با اسلامي شدن جامعه، دولت اسلامي محقق ميگردد.
با اين وصف، دستيابي به تمدن نوين اسلامي، جز از مسير تحقق مسجد تراز اسلامي و تکيه به کارکردها و ظرفيتهاي عظيم آن ميسور نخواهد بود.
مسجد تراز اسلامي؛ از منظر امام خميني سلاماللهعليه و مقام معظم رهبري حفظه الله
در اين خصوص مطالعه کتاب ارزشمند «مسجد تراز اسلامي؛ از منظر امام خميني و مقام معظم رهبري» اکيداً پيشنهاد ميشود در اين کتاب شاخصهاي مسجد تراز اسلامي عبارتاند از:
رويکرد اساسي در مسئله شناسي مساجد اين است که مسجد مکاني است که آباداني و رونق آن بهمنزلهي آباداني جامعه و حکومت است و ضعفهاي آن، نشان از ضعف جامعه اسلامي دارد.
ان شاالله موفق باشيد
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته