پر بازدیدترین
خبر های ورزشی
آمار سایت
امروز
-1
دیروز
-1
هفته
-1
ماه
-1
کل
-1
 
کد مطلب: 229194
دقيق‌ترين تصميم را از بُعد امنيت‌ملي در سوريه گرفتيم/ بزرگتر از عربستان هم نمي‌تواند به ما حمله کند
تاریخ انتشار : 1396/11/28 09:14:48
نمایش : 1478
دستيار ويژه رئيس مجلس در امور بين الملل گفت: از بُعد امنيت ملي در سوريه، دقيق ترين تصميم را گرفتيم، بدون توجه به ساير قطعات پازل امنيت در منطقه، امنيت ايران معنا پيدا نمي کند.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از مهر، براي ارزيابي و تحليل روند تحولات منطقه اي بويژه در کشورهاي سوريه، عراق و يمن که تاثير مستقيم بر منافع ملي و امنيت داخلي کشورمان دارد به سراغ «دکتر حسين اميرعبداللهيان» دستيار ويژه رئيس مجلس در امور بين الملل رفتيم.

اميرعبداللهيان تا حدود ۲۰ ماه قبل معاونت عربي آفريقايي وزارت امورخارجه را برعهده داشت که در اين دوران ، حوزه کاري وي روزهاي سخت و حساسي را سپري کرد و از شمال آفريقا تا همسايگي مرزهاي ايران، شاهد تحولات گسترده، کم سابقه و متنوعي شد.

وي که اکنون در جايگاه مشاور وزير امور خارجه هم قرار دارد، پيش از اين تجربه ماموريت ديپلماتيک در بحرين و عراق نيز داشته است.

اميرعبداللهيان در ابتداي اين گفتگو با اشاره به اينکه در موضوع بحران سوريه از بُعد امنيت ملي کشورمان، دقيق ترين تصميم را گرفتيم، اظهار داشت: اگر به گونه اي عمل نمي کرديم که از دوستان و متحدين خودمان و کشورهاي اسلامي که در معرض تهديدات فزاينده رژيم صهيونيستي هستند که عمق تهديداتشان شامل حال ما هم مي شود، امروز ما بايد شاهد حوادث تروريستي مسلسل وار در ايران بوديم.

معاون سابق وزير امور خارجه کشورمان با اشاره به لزوم اتخاذ راه حل سياسي براي سوريه، تصريح کرد: اگر مزاحمت هاي آمريکايي ها در گفتگوهاي سياسي سوريه در قالب آستانه، سوچي و ژنو نباشد، مي تواند راه حل سياسي سوريه به سرانجام برسد، بازگشت آوارگان را به سرانجام برساند، برگزاري انتخابات در آينده سوريه را انتخاباتي مطمئن که هيچ مخالفت جدي هم با آن وجود نداشته باشد را رقم بزند.

اميرعبداللهيان با اشاره به جايگاه مهم مسئله فلسطين در سياست خارجي ايران تاکيد کرد: ايران با نگاهي اصولي به ضرورت حمايت از مقاومت در مقابله با تهديدات رژيم صهيونيستي که هم متوجه فلسطين، منطقه و جمهوري اسلامي ايران است، همواره حماس را به عنوان يک بخش مهم مقاومت عليه رژيم صهيونيستي در سخت ترين شرايط بحرانهاي کنوني در سوريه مورد توجه و حمايت قرار داده است.

دستيار ويژه رئيس مجلس در امور بين الملل با بيان اينکه ايران به دلايل مختلف از جمله همسايگي و به موازات آن مسلمان بودن، هيچ گاه در راهبردهاي خود، عربستان سعودي را جزء دشمن قرار نداده است، اظهارداشت: بزرگترين ضربه اي که عربستان به منطقه زد، رشد تفکر نادرست، غلط و انحرافي وهابيت بود و آنچه به عنوان رشد فزاينده تروريسم در منطقه شاهد هستيم ريشه در تفکر نادرست وهابيت در منطقه دارد. 

وي گفت: در موضوع توان دفاعي و موشکي، نفوذ منطقه اي و همکاري هاي منطقه اي جمهوري اسلامي ايران، آمريکايي ها به دنبال اين هستند که با همان روحيه استبدادي خود وارد کار شوند، ما را آلوده يک پرونده جديد کنند و نتيجتا ده ها پرونده بين ايران و امريکا به صورت باز و نيمه باز روي ميز باشد، برجام و پرونده هسته اي نيمه کاره و ساير پرونده هاي کاري ديگر.

متن کامل گفتگو بدين شرح است:

با گذشت هفت سال از بحران سوريه و با نگاه به نقطه اي که امروز در آن ايستاده ايم، آيا از تصميم ايران براي حضور مستشاري در اين کشور دفاع مي کنيد؟ آيا دستاوردها متناسب با هزينه ها هست و اساسا تصور مي کرديد که فرجام اين بحران به اينجا بکشد؟

همه ما در دستگاه ديپلماسي و مسئوليني که در حوزه امنيت ملي کشور نقش دارند، با درک درستي، اين مسئله را از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي دنبال کردند که در سبد هزينه هاي خانوارهاي خودمان و در کلان، در سند بودجه نهايي کشور، شايد يکي از مهمترين و اساسي ترين کالايي که بايد به آن توجه شود «کالاي امنيت» است. تأمين حداکثري امنيت ملي يکي از موضوعاتي است که در دوره پيروزي انقلاب اسلامي( که در حال حاضر در چهلمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي و جشن هاي مبارک دهه فجر هم قرار داريم) به آن توجه شده است.

من چه در پارلمان و چه قبلاً در وزارت امور خارجه هميشه با اين سوال توأم با تعجب به ويژه از سوي ديپلمات هاي غربي مواجه بودم که چطور جمهوري اسلامي ايران که در يک سوي آن افغانستاني که، مرکز رشد القاعده بوده و گروه هاي تروريستي در آن فعال هستند و در سوي ديگر آن عراق، قرار دارد که داعش و برخي جريان هاي القاعده و بقاياي جنايتکاران صدام در آن هستند و نيز در سالهاي اخير، جنوب يمن، به دليل تجاوز عربستان سعودي که مرکز جديدي براي رشد تروريسم شده است، امن ترين کشور منطقه است؟ اين به نظر من به اين دليل است که راهبردهايي که در شوراي امنيت ملي مورد بحث قرار گرفته و ده ها ساعت کار کارشناسي روي آنها صورت گرفته و نهايتاً به تأييد مقام معظم رهبري رسيده است به درستي تنظيم شده اند.

به موازات تصميمات روشن، صريح و به جاي شخص مقام معظم رهبري در حوزه هاي بحراني منطقه اي و بين المللي و مباحثي که مرتبط با امنيت ملي کشورمان است، اين موارد به ما کمک کرده تا با تشخيص درست در برخي از جنگ هاي منطقه اي وارد نشويم، در برخي بحران هاي منطقه اي از نفوذ معنوي و سياسي خود استفاده کنيم و در برخي از بحران هاي منطقه اي ديگر مثل راه اندازي جنگ تروريستي در سوريه و عراق، مستشاران نظامي ما در سطحي وارد شوند که بهترين عزيزانمان در اين حوزه ها در کنار نيروهاي مسلح و داوطلبين مردمي در اين کشورها، به درجه عالي شهادت دست پيدا کنند.

از بُعد امنيت ملي کشورمان، براي ورود به بحران سوريه، دقيق ترين تصميم را گرفتيم، با نگاه به امنيت ملي کشورمان از همان دهه اول پيروزي انقلاب در تقويت مقاومت عليه رژيم نامشروع اسرائيل، جمهوري اسلامي ايران دقيق ترين تصميم را گرفته است.

اگر به گونه اي عمل نمي کرديم که از دوستان و متحدين خودمان و کشورهاي اسلامي که در معرض تهديدات فزاينده رژيم صهيونيستي هستند که عمق تهديداتشان شامل حال ما هم مي شود، حمايت نمي کرديم، امروز ما بايد شاهد تداوم مسلسل حوادثي بوديم که با ترور يکي از موسسين موسسه رويان که صرفاً کار علمي و تلاش در جهت توسعه علم و فناوري را در کشور انجام مي دهد و يا دانشمندان هسته اي که در زمينه علوم هسته اي صلح آميز بزرگترين دستاوردها را براي جمهوري اسلامي ايران و مردم کشورمان به ارمغان آوردند، روبرو مي شديم.

اگر آن سياست ها نبود امروز همچنان شاهد حضور نيروهاي وابسته به اسرائيل در داخل تهران بوديم، در خيابان هاي تهران، دانشمندان بزرگ ما در عرصه مجاهدت هاي علمي، ترور و به شهادت رسيدند. اينکه بتوانيم در پشت ديوارهاي فلسطين اشغالي، اجازه تکان خوردن به رژيم صهيونيستي ندهيم، يک دستاورد بزرگ امنيتي در پايان دهه چهارم از انقلاب اسلامي است.

اينکه ما کالايي به نام امنيت را به عنوان برترين عنصر در سبد هزينه هاي خودمان با تمام توجيهات اقتصادي که مي تواند داشته باشد به نحوي قرار دهيم که يک پوشش براي ساير فعاليت هاي علمي، اقتصادي و فرهنگي در داخل کشور باشد با توجه به پيوستگي ميان امنيت، سياست، اقتصاد و فرهنگ در داخل کشور، نکته مهمي است.

وقتي از امنيت ملي و تأمين حداکثري امنيت جمهوري اسلامي ايران صحبت مي کنيم، بدون توجه به ساير قطعات پازل امنيت در منطقه معنا پيدا نمي کند. آن زماني که جمهوري اسلامي ايران پس از سقوط موصل توسط داعش، تصميم گرفت که با قدرت از امنيت مرزهاي خود دفاع کند، شوراي امنيت ملي اعلام کرد که اگر دولت عراق قادر نباشد جلوي داعش را بگيرد داعش به ۶۰ کيلومتري مرزهاي ايران برسد، جمهوري اسلامي ايران وارد عمل مي شود و با داعش مقابله مي کند و ايران در عمق ۴۰ کيلومتري عراق، داعشي را که به سمت مرزهاي کشور خيز بزرگي برداشته بود را نابود کرد.

مستشاران نظامي ما به درخواست عراق، در سوريه و منطقه حضور پيدا کرده و اقداماتي را انجام دادند که نتيجه آن خرد شدن استخوان هاي داعش و شکست داعش در عراق و سوريه بود.

اين تصميم و ارمغان بزرگي اولا براي کل منطقه و ثانيا براي امنيت ملي کشورمان است، لذا کساني که اعتقاد به منافع ملي و امنيت ملي به عنوان اولويت اول دارند بايد بدانند که اگر هزينه اي در سوريه چه مادي و چه انساني داشتيم، امنيت ملي کشورمان در عالي ترين جايگاه خود قرار گرفته است و آن کساني که اعتقاد به اين ندارند که ما بايد در منطقه هزينه مي کرديم بايد درک پيوستگي مسائل در جهان کنوني را داشته باشند.

شما نمي توانيد در يک کشور امن باشيد اما همسايگان در اوج ناامني باشند، حداقل اينکه بايد سياستي اتخاذ شود که ناامني ها را از مرزهاي خود دور کرد و دور کردن ناامني ها از مرزها هزينه انساني، اقتصادي و سياسي دارد. در عين حال يک اتفاق مهم در پي تحولات حوزه بيداري اسلامي يا به تعبير عرب ها بهار عربي افتاد  و آن اين بود که وقتي خيزش هاي مردمي در جهان عرب شد کنش گران خارجي و داخلي  تلاش کردند آنها را سرکوب کنند، يکي از مهمترين و اساسي ترين تصميم ها اين بود که مهندسي معکوس کنند و سوريه که به لحاظ جغرافيايي دقيقا همجوار با اسرائيل قرار دارد را به عنوان يک کشور که در خط مقدم ژئوپلتيک در مقابله با رژيم صهيونيستي است را نابود کنند، آن را تغيير دهند و بي هويت کنند.

تحولات در مصر، تونس، ليبي، بحرين و يمن و برخي ديگر از کشورها، خروجي مشخص داشت، خروجي اين بود که اسرائيل در ناامن ترين وضعيت خود در منطقه قرار گرفته بود و برعکس محور مقاومت در قوي ترين وضعيت خود قرار داشت. در مهندسي معکوس تلاش کردند با ورود به سوريه، به اسم انقلاب و بهار عربي کاري کنند که سوريه نابود شود، از طريق آن، با انتقال داعش به داخل عراق، اين کشور را ضعيف کنند و کشورهاي منطقه اي که مي توانستند در مقابله با رژيم صهيونيستي اقدام کنند را به کشورهاي درگير، ويران شده توسط داعش و گروه هاي تروريستي تبديل کنند.

در مهندسي معکوس خروجي معادله اين بود که اسرائيل قدرت برآمده در منطقه شود و ساير کشورها قدرت هاي افتاده و فروافتاده در منطقه تبديل باشند. اوج تلاش هاي آنها بر جمهوري اسلامي ايران متمرکز شد تا ايران را در عرصه هاي سياسي، دفاعي، علمي، فناوري و گفتمان انقلاب اسلامي که برآمده در منطقه بود، در وضعيتي قرار دهند که از تجزيه کشور تا تضعيف کشور، چيزي به عنوان يک هويت و جوهره واقعي از انقلاب اسلامي در پيکره جمهوري اسلامي ايران باقي نماند.

تصميم ما در مورد سوريه هم براي تأمين امنيت ملي کشورمان در ايده آل ترين وضعيت خودش و هم براي تأمين امنيت منطقه اي  که آن هم جزئي از تأمين امنيت ايران به حساب مي آيد، باعث شد که بتوانيم توفيقات زيادي را عليرغم هزينه هاي زيادي که صورت گرفت در اين مسير بدست آورديم.

در خصوص هزينه ها با توجه به اينکه الان بحث بودجه هم در مجلس است و هجمه جديد دشمنان ما که اينها در زماني مي خواستند بعد از برجام هسته اي، برجام منطقه اي را با ما کليد بزنند و جمهوري اسلامي ايران وارد اين مسئله نشد، مقام معظم رهبري هم به صراحت عنوان کردند ما برجام ۲، ۳ و غيره نداريم و مهمتر اينکه آمريکايي ها نشان دادند که در همين برجام چقدر صادقانه عمل مي کنند که در اين امتحان هم امريکايي ها مردود شده و سابقه خوش و مثبتي مثل ساير رفتارهايشان در سال هاي گذشته و حتي قبل از پيروزي انقلاب نسبت به مردم عزيز کشورمان برجاي نگذاشتند.

وقتي آمريکايي ها متوجه شدند که قرار نيست برجام منطقه اي کليد بخورد و قرار نيست اهداف منطقه اي آنها از مسير جمهوري اسلامي ايران به نتيجه برسد، امروز دست روي مسائل منطقه گذاشتند و قصد دارند اينگونه وانمود کنند که جمهوري اسلامي ايران در منطقه هزينه هاي غيرضروري مي کند که بايد اين هزينه ها در داخل کشورش انجام شود.

اين در حالي است که آمريکايي ها براي تامين امنيت سهم بزرگي از بودجه خود را در خارج از کشور براي تأمين اهداف جاه طلبانه خود و در عين حال براي تأمين امنيت خودشان در نظر گرفته اند. حتي اگر فرض را بر اين بگذاريم که حادثه ۱۱ سپتامبر ساختگي نبود که هنوز در مورد جزئيات و  اصل و واقعيت اين حادثه، ترديد هاي زيادي در سطوح سياسي و امنيتي وجود دارد، بالاخره آمريکايي ها هزاران کيلومتر دورتر از منطقه خودشان براي تأمين امنيت ملي کشورشان آمدند، کشته هاي زيادي دادند، هزينه هاي زيادي انحام دادند و امروز هم در افغانستان، عراق، سوريه، يمن، ليبي هزينه هاي زيادي انجام مي دهند، چرا؟ چون به تعبير آنها اين به امنيت ملي امريکا باز مي گردد.

اين موضوع کاملاً واضحي است که در سبد کالاهاي اساسي ما، امنيت را که هرچند نشود يک کالا ناميد اما به عنوان يک عنصر و مولفه مهم و بزرگ قرار دارد. نکته ديگر اينکه ما ممکن است به عراق کمک کرده باشيم، عراق کشوري نفت خيز، ثروتمند و بزرگ است. هر سرمايه گذاري که ما در عراق کرده ايم، هزينه اش توسط عراقي ها پرداخت شده است، برقي را که به عراق صادر مي کنيم، به صورت ارزي مبلغ برق را مي پردازند.

 اگر در سوريه و منطقه هزينه مي کنيم بخشي از هزينه منطبق با ضرورت هاي مرتبط با تأمين امنيت ملي ما هست که اين ضرورت هاي تأمين هزينه هاي آن توسط هر نظام و حکومتي است، بخشي هم مرتبط به آن کشور است که در مراودات رسمي که بين دو کشور وجود دارد، هزينه ها و نحوه دريافت آن محاسبه مي شود، چه در عراق،چه در سوريه و چه در هر کشور ديگري که چنين موضوعي باشد.

اينکه گفته شود که ما از بودجه کشور به عراق و سوريه هديه مي کنيم، در حوزه تأمين امنيت ملي درست است در حوزه تقويت امنيت منطقه اي هزينه هايي که جمهوري اسلامي ايران انجام مي دهد، اينگونه نيست که يک طرفه باشد و کشورهايي که براي کمک در مبارزه با تروريسم از جمهوري اسلامي ايران دعوت مي کنند، در تأمين بخشي از اين هزينه ها، سهيم هستند.

تا چه حد اميدوار به ادامه مذاکرات سياسي سوريه در قالب آستانه، سوچي و ژنو هستيد؟

اگر قرار باشد در مورد سوريه توافقي واقعي شود، بايد حتي بازيگراني که تاکنون نقش غيرسازنده در تحولات سوريه داشته اند هم، رفتارشان را تغيير دهند و با نقش سازنده وارد شوند. به طور مثال عربستان سعودي در خصوص سوريه رفتار سازنده نداشت و در مذاکره سياسي واقعي نمي شود عربستان سعودي را از معادلات حذف کرد و معتقد بود که بدون مشارکت سازنده عربستان ما مي توانيم به يک حل سياسي پايدار در سوريه برسيم.

آمريکا، انگليس و برخي از کشورها، نقش سازنده در روال تحولات سوريه نداشتند. اينکه چون نقش سازنده نداشتند، اما اينکه در حل سياسي هم بايد حذف شوند، ممکن است خوشايند ما باشد اما اگر واقع بينانه نگاه کنيم در حل مسائل سياسي بايد ببينيم نسبت اين بازيگران مزاحم در پرونده سوريه با راه حل سياسي چيست؟ به نظر من آمريکايي ها يک موذي گري ويژه در سوچي و مذاکرات آستانه انجام دادند.

اخيراً از روس ها پرسيدم که در مذاکرات اخير سوچي که گفتگوهاي ملي انجام شد آمريکايي ها حضور داشتند يا خير؟ گفتند دبير دوم سفارت آمريکا در روسيه حضور پيدا کرد، چرا امريکايي ها اين کار را انجام مي دهند؟ امريکايي ها تغييري در اهدافشان در سوريه ندادند. از نظر آمريکا، سوريه نبايد در کنار رژيم صهيونيستي قوي و مستقل باشد. امريکايي ها به دنبال يک سوريه ضعيف شده در منطقه هستند و تا زماني که از اين مسئله اطمينان حاصل نکنند، وارد راه حل سياسي به صورت فعال نخواهند شد.

متأسفانه عربستان سعودي با تحليل هاي نادرست و تصميمات شتابزده حاکمان فعلي در اين کشور، در راستاي اهدافي که آمريکايي ها و صهيونيست ها دارند، خيلي از مسائل منطقه اي را دنبال مي کنند که اين هم يکي از معضلاتي است که در جهان معاصر با آن مواجه هستيم.

به نظر من سوچي و آستانه يک ابعاد مثبتي داشت و يک ابعاد و حلقه هاي مفقودي دارد که بايد تکميل شود، از ابعاد مثبت آستانه و سوچي آن است که بدون حضور فعال آمريکايي ها و برخي از بازيگراني که نقش منفي در سوريه داشتند، تهران، مسکو و آنکارا توانستند به مناطق کاهش تنش دست يابند. تحرکات تروريستي در سوريه به حداقل خود برسد و اين يک توفيق بزرگ بود و اين سه کشور نشان دادند که بدون آمريکا و عربستان هم اين کارها را مي توان انجام داد.

با ادامه نقش غيرسازنده عربستان و امريکا هم سطحي از اين توافق را مي توان پيش برد و بالاخره همه بازي در اختيار آمريکا نيست بازيگران و کنشگران زيادي در عرصه منطقه اي و بين المللي هستند که مي توانند به راه حل هاي سياسي کمک کنند. بازيگران منطقه اي ايران، ترکيه، روسيه و بازيگراني که در اين منطقه حضور دارند، نشان دادند که توان کمک به حل  يک بحران سياسي را دارند.

اگر مزاحمت هاي آمريکايي ها در اين گفتگوها نباشد، مي تواند راه حل سياسي سوريه به سرانجام برسد، بازگشت آوارگان را به سرانجام برساند، برگزاري انتخابات در آينده سوريه را، انتخاباتي مطمئن که هيچ مخالفت جدي هم با آن وجود نداشته باشد، را رقم بزند.

اما حلقه هاي مفقوده اينها هستند، يک، سعودي فعالانه در آن فعاليت شرکت نکرد چون امريکايي ها نخواستند، دو اينکه امريکايي ها در حل مسائل سياسي حضور فعال نداشتند، به اين علت که آمريکايي ها قصد دارند حق خود را محفوظ نگه دارند و قصد ندارند به راه حل هاي سياسي متعهد باشند آنها از راه حل سياسي حرف مي زنند اما  نمي خواهند در تصميمات تعهدي داشته باشند تا هر زمان اراده کردند بازي را بر هم بزنند.

اينجا سوال اين است آيا آمريکايي ها توان بر هم زدن بازي را نداشتند و يا اينکه نخواستند؟ به نظر بنده آمريکايي ها توان آن را نداشتند، آنها هر آنچه را که مي توانستند در مورد سوريه انجام دهند را داده اند و در آينده هم هر کاري بتوانند انجام مي دهند. آنجاهايي که کاري انجام نداند، واقعا نتوانسته اند نه اينکه آنقدر قدرت دارند که مي توانستند و نخواستند انجام دهند، چون در محاسبه هزينه سود و زيان خود متوجه شدند که عرصه هايي ديدند که نمي توانند وارد آن حوزه ها شوند، جولان دهند و نتيجه مطلوب را بگيرند.

من به آينده سياسي سوريه در مسير سياسي خوشبين هستم، اما نگراني من از مزاحمت هاي بازيگراني است که تاکنون در سوريه نقش منفي داشته اند و اينکه آنها بخواهند در آينده نيز قصد مزاحمت داشته و مشکلاتي را ايجاد کنند.

در حال حاضر اصرار امريکا آن است ادامه مذاکرات در سوچي و آستانه نباشد و در ژنو باشد، موضوع بحث مکان نيست، موضوع جوهره و خروجي است. خروجي مذاکره در منطقه متناسب با منافع منطقه است اما مذاکره مدنظر آمريکايي ها در ژنو بر مبناي قطعنامه هاي صادره مورد علاقه آمريکايي ها است که خروجي آن مذاکره در انتها نبايد يک نظام منتخب مردم سوريه باشد، بلکه بايد نظام به ظاهر منتخب مردم سوريه روي کار باشند که متناسب با منافع آمريکايي ها باشد.

اصل اينکه مذاکره در ژنو برگزار شود بد نيست، اما اينکه مذاکره با رويکرد تأمين حداکثري امنيت منطقه اي باشد، با نگاه به اين مساله که در نهايت مردم سوريه به راحتي بتوانند آزادانه در مورد آينده کشور خودشان تصميم گيري کنند و نه اينکه با برنامه هاي مهندسي شده آمريکايي صهيونيستي پيش رود.

ما براي حفظ و افزايش جايگاه سياسي، فرهنگي و اقتصادي خود در آينده سوريه، چه اقداماتي بايد انجام دهيم؟

اولا روابط دو کشور در سطح روابط راهبردي باقي بماند و اينکه ما بتوانيم در ادامه همکاري هاي دو کشور، همه مولفه هايي که به تقويت و پايدار ماندن روابط دو کشور کمک مي کند را حفظ کنيم.

آنچه مطالبه جمهوري اسلامي ايران از سوريه است، رفتار منطقي دو دولت است، اما دو دولتي که روابط راهبردي بين خود تعريف کرده اند. در حوزه هاي اقتصادي، همکاري هاي بازرگاني، تقويت مراودات فرهنگي، اجتماعي، توريستي و همکاري هاي علمي و فرهنگي از جمله موضوعاتي است که کارهاي زيادي روي آنها صورت گرفته و مجدد بايد احياء شود.

سوريه به سبب وجود اماکن متبرکه، مذهبي و مرقد مطهر حضرت زينب (س) و رقيه (س)، ويژگي خاصي در حوزه ديپلماسي زيارتي براي مردم ايران داشته و از طرف آنها نيز جمهوري اسلامي ايران  به لحاظ سياحتي و زيارتي نيز مورد توجه مردم سوريه بوده است.

در خصوص روابط نبايد فراموش کرد که سوريه به عنوان يک کشور در خط مقدم مقاومت با نگاه به امنيت منطقه و امنيت ملي جمهوري اسلامي ايران، در هر محاسبه اي مورد توجه ما قرار مي گيرد.

در اين سالهاي پررنگ شدن فعاليت تکفيري ها و فتنه شام، مسئله فلسطين تا حدي کمرنگ شده بود و صهيونيست ها ناظر خوشحالي بودند که مسلمانان با يکديگر درگير شده اند و توجه به آنها کمتر است. با کمرنگ شدن آتش اين فتنه و خاموش شدن آن، اقدام ترامپ در به رسميت شناختن قدس بعنوان پايتخت رژيم اسرائيل باعث شد که مسئله فلسطين مجددا در کانون توجهات قرار بگيرد، در پي آن سردار سليماني با فرماندهان مقاومت در غزه تماس تلفني گرفتند، در همين ايام شاهد نامه آقاي هنيه به مقام معظم رهبري بوديم و البته پيش از آن با تغييراتي که درحماس صورت گرفت، طيف جهادي نزديک به ايران در حال تقويت شدن هستند. در همين حال اخيرا شاهد اضافه شدن نام آقاي هنيه در فهرست تروريسم از جانب آمريکا بوديم، ارزيابي شما از تحولات فلسطين و اين اتفاقات اخير چيست؟

اولا جمهوري اسلامي ايران با صداي بلند حمايت از محور مقاومت عليه رژيم صهيونيستي را اعلام کرده است. دوماً با نگاه نزديک و دقيق در مسئله فلسطين، اين برداشت برخي رسانه ها، محافل پژوهشي و سياسي در ايران، غرب و  در حوزه عربي، که معتقدند بحران سوريه و نوع نگاه حماس به سوريه باعث سردي روابط حماس و تهران شد، را تأييد نمي کنم. جمهوري اسلامي ايران با نگاهي اصولي به ضرورت حمايت از مقاومت در مقابله با تهديدات رژيم صهيونيستي که هم متوجه فلسطين، منطقه و جمهوري اسلامي ايران است، همواره حماس را به عنوان يک بخش مهم مقاومت عليه رژيم صهيونيستي در سخت ترين شرايط بحرانهاي کنوني در سوريه مورد توجه و حمايت قرار داده است.

کليت حماس در خصوص تعبير به سردي رابطه حماس با تهران، مخالف است، اما از مواضع فرد و يا افرادي در حماس، چنين برداشتهايي مي شد. در دوران بحران سوريه شاهد حمله رژيم صهيونيستي به غزه بوديم، رژيم صهيونيستي تصور مي کرد در صورت حمله به غزه به دليل شرايط پيش آمده در عراق، سوريه و منطقه مي تواند در کوتاه ترين زمان ممکن پيروز شود، اما نه تنها پيروز نشد، حتي هنگامي که اسرائيلي ها درخواست آتش بس مي کردند اگر در موارد قبلي هميشه آخرين شليک را آنها مي کردند در اينجا گروه هاي مقاومت آخرين شليک را به سمت تلآويو  کردند. آنها نشان دادند نه تنها مقاومت ضعيف نشده بلکه عليرغم همه چالش ها، فشارها و مشکلات منطقه اي در قوي ترين حالت خود قرار دارد.

در تحولات جديد اسماعيل هنيه که يکي از رهبران اصلي جهادي در فلسطين بودند، سابقه مبارزاتي دارند و به لحاظ سياسي هم جايگاه مهمي با رأي مردم در فلسطين داشتند، ايشان به عنوان رئيس دفتر سياسي فلسطين تحرکات جديدي را شروع کرده است.

يکي از اقدامات اسماعيل هنيه نشان دادن قدرداني از حمايت هاي جمهوري اسلامي ايران در حمايت اصولي از مظلومين و مردم فلسطين است، جوهره مکاتبات وي با مقام معظم رهبري، در درجه اول اعلام نوعي قدرداني از جمهوري اسلامي ايران است و سپس اينکه واقعاً جمع بندي در گروه هاي مقاومت و جهادي در فلسطين وجود دارد که با توجه به تلاش هاي صورت گرفته در خصوص عادي سازي روابط برخي از کشورهاي عربي با رژيم صهيونيستي و با توجه به تلاش هايي که براي تبديل قدس به عنوان پايتخت رژيم جعلي اسرائيل به عمل مي آيد و تلاش هايي که در جهت شهرک سازي ها صورت مي گيرد، حامي جدي مسئله فلسطين در مقايسه با مجموعه کشورهاي اسلامي، جمهوري اسلامي ايران است.

آمريکايي ها يک هجمه چندجانبه اي را در منطقه شروع کرده اند، يک بازي نامتقارن چندوجهي است، يک سر اين بازي آمريکايي ها ادعاي پرتاب موشک ايراني از يمن عليه عربستان سعودي است که يک ادعاي کاملاً ساختگي است و در ساختگي بودن آن همين بس که عربستان ادعا مي کرد موشک قبل از اصابت در فرودگاه رياض در آسمان منهدم شده، اکنون مدعي هستند که در بخش هاي مختلف اين موشک در واشنگتن قرار گرفته و ديپلمات ها از آن بازديد مي کنند در حالي که اين موشک منهدم نشده و سالم است، خب اين يک بازي ساختگي و جعلي است.

دوم اينکه در موضوع فلسطين با ادعاي پايتختي قدس، تلاش مي کنند در کنار قرار دادن نام آقاي اسماعيل هنيه در ليست سياه آمريکايي ها و يا همان ليست تروريستي ادعايي آمريکا، فشارهايي را متوجه محور مقاومت در جهات مختلف کنند. اما عليرغم اينکه در داخل کشور برخي درک درستي از نگاه راهبردي جمهوري اسلامي ايران به مقوله امنيت ملي و امنيت منطقه اي ندارند و نسبت به فلسطين درک درستي از سياست جمهوري اسلامي ايران در اتخاذ اين موضوع ندارند، ايران در موضوع مقاومت با قدرت عمل خواهد کرد و حماس و ساير گروه هاي جهادي به عنوان مهمترين رکن در راهبرد جمعي امنيت منطقه اي تهران و متحدينش مورد توجه است.

آينده روابط ميان ايران و عربستان را با توجه به اقدامات گسترده اي که سعودي ها در قالب رقابت و يا تخاصم با ايران انجام داده اند را چطور ارزيابي مي کنيد؟ 

جمهوري اسلامي ايران به دلايل مختلف از جمله همسايگي و به موازات آن مسلمان بودن، هيچ گاه در راهبردهاي خود، عربستان سعودي را جزء دشمن قرار نداده است، اما در کنار اينها عربستان سعودي در وضعيتي نيست که بتواند به عنوان دشمن براي جمهوري اسلامي ايران تعريف شود. ممکن است برخي در موسسات پژوهشي بحث کنند که امکان حمله نظامي عربستان سعودي به ايران وجود دارد، اما عربستان سعودي که هيچ گنده تر از عربستان سعودي که آمريکا است هم نمي تواند چنين کاري کند.

من از تجربيات دوران کاري ام از عراق و مشاهدات عيني که دارم مي گويم؛ آمريکا ۱۰ سال از طريق بازرسان تسليحاتي تمام عراق را از شمال تا جنوب، از شرق تا غرب، شخم زدند و وقتي مطمئن شدند که هيچ سلاح نگران کننده اي براي مقابله با عمليات نظامي آمريکا وجود ندارد، وقتي دندان هاي صدام را کاملاً کشيدند و دست و پاي او را با سيم بُکسل بستند آنگاه با هياهو به عراق حمله کردند.

آمريکايي که اينقدر ادعا دارد، نياز به ۱۰ سال شخم زدن داشت تا مطمئن شود چيزي وجود ندارد، به همين دليل وقتي آمريکا ادعا کرد که براي انهدام سلاح هاي کشتار جمعي صدام به عراق حمله مي کنيم و انگليسي ها هم اين را بيان کردند، نتيجه آن شد که زماني که آنها به عراق حمله کردند اصلاً سلاح کشتار جمعي در کار نبود و اين هم براي هيئت حاکمه آمريکا و هم براي نخست وزير انگيس تبديل به يک بحران و افتضاح سياسي شد.

عربستان سعودي در وضعيتي نيست که بتواند به عنوان دشمن براي جمهوري اسلامي ايران تعريف شود، ما نگاهمان به عربستان، نگاه به کشور همسايه و مسلمان استپنجم فروردين ۱۳۹۷ که چهارمين سال ورود عربستان سعودي به تجاوز به يمن است آمريکايي ها به صراحت حمايت اطلاعاتي و لجستيکي از ارتش عربستان را اعلام کردند. يعني ارتش عربستان براي حمله به کشوري که از لحاظ بنيه هاي اقتصادي، دفاعي در وضعيت خيلي ضعيف بود اما به لحاظ اراده و روحيه مردمي در بهترين شرايط قرار داشته و دارد، زماني که خواست وارد يمن شود و جنگ را شروع کند بدون همراهي آمريکا اجازه و توان آن را نداشت.بله، آنها سلاح هاي پيشرفته زيادي در خدمت دارند آمريکايي ها سلاح ها را دادند اما مرحله چکاندن ماشه و شليک را به گونه اي طراحي کردند که با مستشاران و کارگزاران خود و با هدايت دقيق خود بتوانند کار را انجام دهند، نه اينکه هر وقت عربستان اراده کرد بتواند کاري انجام دهد.

ما نگاهمان به عربستان، نگاه به کشور همسايه و مسلمان است، زماني که در وزارت خارجه بودم، واسطه اي گفت عليرغم اينکه رابطه ايران با عربستان قطع است اما عربستان سعودي (ملک سلمان) از شما درخواست دارد بين انصارالله و سعودي ها واسطه شويد تا آنها با هم ملاقات سري داشته باشند. نتيجه بررسي و تصميم مقامات ما آن شد که براي جلوگيري از کشتار مردم يمن و جلوگيري از کشتار نظاميان سعودي و براي توقف اين جنگ، عليرغم قطع ارتباط با عربستان، کمک کنيم و در مقطعي اين اتفاق افتاد ولي خود سعودي ها پاي بند نبودند.

بنده چندي پيش اين موضوع را در يک گفتگويي مطرح کردم اما وزارت خارجه عربستان گفت که ما اظهارات اميرعبداللهيان را رد مي کنيم، اما دقيقاً چنين چيزي صحت داشت و اتفاق افتاد. رابط عربستان سعودي به تهران آمد، گفتگو انجام شد و نتيجتاً آقاي عبدالسلام از سوي انصارالله و يک سرلشگر عالي رتبه سعودي در مرز مشترک يمن و عربستان با يکديگر ملاقات کردند و پايه اي براي مذاکرات بعدي در عمان و کويت شد.

بعد از اين گفتگو که قرار شد سري بماند خود سعودي ها به دليل اينکه خبر به نوعي درز پيدا کرده بود به وسيله بعضي عوامل محلي، مجبور شدند موضوع را به نوعي در رسانه ها تکذيب کنند و عنوان کنند که يک ديدار محدود عشيره اي و قبيله اي براي يک سري هماهنگي ها در مرز بوده است.

چرا جمهوري اسلامي ايران اين کار کرد؟ چون ما عربستان سعودي را با تمام رفتارهاي غيرسازنده اش و نقش منفي اي که در منطقه بازي مي کند، به عنوان يک کشور اسلامي، يک کشوري که حرمين شرفين در اين کشور وجود دارد، مردم اين کشور مسلمان هستند، همسايه ما هستند را ترغيب کنيم که نقش سازنده در قبال تحولات منطقه داشته باشد.

بنده رفتار عربستان سعودي را در تحولات منطقه رفتار غير سازنده مي دانم، اميدوارم سعودي ها به رفتار سازنده بازگردند و براي آنکه در مسير سازنده قرار گيرند، بايد در مسير عقلانيت قرار بگيرند، از شتابزدگي و سياست هاي جنگ افروزانه فاصله بگيرند، از اينکه فکر کنند با رقص شمشير با آقاي ترامپ و اعزام هيأت به اسرائيل، پايه هاي نظام سياسي شان تقويت مي شود، به درکي برسند که نسل قبل از محمد بن سلمان رسيده بود.

بنده در يکي ازملاقات هايي که با آقاي امير سعود فيصل که بيش از ۳۰ سال وزير امور خارجه عربستان بود، داشتم، از آقاي فيصل شنيدم که گفت بعد از حوادث اخير منطقه و زماني که آمريکايي ها به راحتي از حسني مبارک در مصر و بن علي از تونس گذشتند ما به اين نتيجه رسيديم که به آمريکا نمي توان اعتماد کرد و همين اتفاق ممکن است براي عربستان سعودي نيز بيفتد.

اين چيزي است که نسل قبلي حاکمان عربستان سعودي هر چند دير اما نهايتا به آن رسيدند، يکي از مقامات عالي رتبه عربستان سعودي زماني به بنده مي گفت که ما دير نرسيديم، زود رسيديم اما کشور عربستان را با جمهوري اسلامي ايران مقايسه نکنيد. عربستان سعودي توان نه گفتن به آمريکا را ندارد، ممکن است در جاهايي مخالفت و انتقاد کند اما نهايتا آمريکا براي حاکمان عربستان تصميم مي گيرد و عربستان به دلايل مختلف توان نه گفتن به آمريکا را ندارد.

بزرگترين ضربه اي که عربستان به منطقه زد، رشد تفکر نادرست، غلط و انحرافي وهابيت بود و آنچه به عنوان رشد فزاينده تروريسم در منطقه شاهد هستيم ريشه در تفکر نادرست وهابيت در منطقه دارد. اتخاذ سياست هاي غلط عربستان سعودي در سطح منطقه خسارت هاي زيادي را به منطقه وارد کرد که بخش بزرگي از اين خسارت ها، متوجه خود عربستان سعودي شده است.

همواره رفتار جمهوري اسلامي ايران در قبال عربستان سعودي سازنده، منطقي و رفتاري مبتني بر اُخوت و برادري اسلامي بوده است، اما به دليل اين که ذاتاً عربستان سعودي در مقابله و يا در رقابت با ايران و جمهوري اسلامي ايران قرار داده، در بهترين دوران و روابط ما با عربستان سعودي هم پايه هاي محکمي در روابط دو کشور ايجاد نشده است.

بنده در يک گفتگويي اين را مطرح کرده بودم که حتي در دوره مرحوم هاشمي رفسنجاني و در دوران رياست جمهوري آقاي خاتمي که از فضاي خوب روابط ايران و سعودي سخن به ميان مي آمد و حملات رسانه اي دو کشور عليه يکديگر در سطح سياسي و رسانه اي کاهش يافته بود، در آن دوران هم هيچ موافقتنامه محکم اقتصادي، بازرگاني، همکاري نفتي و يا فرهنگي بين دو کشور انجام نشد.

شايد اوج همکاري ها موافقتنامه امنيتي بود که هيچ گاه عربستان سعودي در مقام اجراي آن، اهتمام و توجهي از طرف خود به خرج ندادند، من فکر مي کنم ما هميشه باب را باز گذاشته ايم و فرصت را فراروي سعودي ها قرار داده ايم تا هر زمان که تمايل به برقراري روابط طبيعي با ايران داشتند، بازگردند.

عربستان سعودي در يک تصميم نسنجيده و شتابزده، رابطه ديپلماتيک خود را با ايران قطع کرد و اين در حالي است که هيچ گزينه و انتخاب ديگري جز بازگشت به يک روابط عادي و طبيعي با جمهوري اسلامي ايران نخواهد داشت، اما اينکه چگونه و در چه سطحي از عقلانيت و تدبير بخواهند روابط خارجي خود را با ايران تنظيم کنند، به نظر من اين مشکلي است که حاکمان سعودي درخصوص سياست خارجي منطقه اي خود با آن دست و پنجه نرم مي کنند که بخشي از آن ايران است و بخش ديگر روابط ناسالم و غيرسازنده در يمن است، سعودي تلاش کرد يمن را بي دولت کند، يعني بي دولت سازي، بي ثبات سازي کرد و همين کار را در قبال لبنان، سوريه و عراق انجام داد.

درخصوص مذاکرات موشکي و يا منطقه اي برخي در داخل کشور بر اين باورند که ايران بايد براي تفهيم حرف حق خود حتما بايد پاي ميز مذاکره با غربي ها وارد شود، نظر شما چيست؟

تجربه اي در دهه ۸۰ شمسي از مذاکره با آمريکايي ها در عراق دارم، که در آن زمان رئيس تيم ايران آقاي کاظمي قمي سفير وقت کشورمان در عراق و از آن طرف رايان کراکر سفير وقت امريکا در عراق بود، اما در ترکيب تيم امريکايي ها از پنتاگون، سي آي اي، ،مشاور امنيت ملي حوزه مشاور امنيتي کاخ سفيد و عناصر مختلف حضور داشتند. در آن مذاکرات به وضوح ديدم که آمريکايي ها ميز مذاکره را تشکيل مي دهند اما قواعد ميز مذاکره را رعايت نمي کنند، يعني مي خواهند دستور مذاکره و نتيجه آن را خودشان تعيين کنند و اسمش را مذاکره دوجانبه مي گذارند.

در موضوع توان دفاعي و موشکي و نفوذ منطقه اي ايران، آمريکايي ها به دنبال اين هستند که با همان روحيه استبدادي خود وارد کار شوند، ما را آلوده يک پرونده جديد کنند و نتيجتا ده ها پرونده بين ايران و امريکا به صورت باز و نيمه باز روي ميز باشد، برجام و پرونده هسته اي نيمه کاره و ساير پرونده هاي کاري ديگر. تاکنون اتکا به نيروهاي فرامنطقه اي در مسائل امنيتي نه تنها براي کشورهايي که به آنها اتکا کردند، امنيت نياورده بلکه براي کليت منطقه ناامني ايجاد کرده است. هرجا آمريکايي ها در منطقه بوده اند، تروريست ها رشد کرده اند.

 زماني شما مي خواهيد از توان تکنولوژي کشورهاي فرامنطقه اي استفاده کنيد اين يک بحث است اما زماني آنها مي خواهند براي کشور شما و منطقه تصميم گيري کنند که نتيجه آن مي شود که امريکا به افغانستان آمد تا در اين کشور امنيت ايجاد کند، اما نزديک به دو دهه است که افغانستان يکي از ناامن ترين کشورها در منطقه است، آمريکا به عراق آمد تا اين کشور را امن کند، با اينکه داعش و خلافت آن شکست خورد اما هنوز پديده تروريسم را در عراق از بين نرفته نمي دانيم.

آمريکايي ها براي مبارزه با تروريسم به جنوب يمن و به کمک علي عبدالله صالح آمدند، اما الان يکي از مراکز رشد تروريست ها در يمن، به علت تجاوز مشترک آمريکا و عربستان سعودي، جنوب يمن است و يا افتضاحي که آمريکايي ها در ليبي به وجود آوردند، آن کشور را بي دولت کردند و الان هر گوشه ليبي در اختيار يک جريان تندرو است و اين کشور هيچ آينده اي ندارد، اينها همه نمونه اي است که نشان مي دهد وقتي کشورهاي فرامنطقه اي وارد فرآيند امنيت سازي در منطقه شوند، خروجي آن ناامني مضاعف و چند لايه است.

 

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
شهرستان فارسان در یک نگاه
شهرستان فارسان در يک نگاه

خبرنگار افتخاري
خبرنگار افتخاري

آخرین اخبار
اوقات شرعی
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8 google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html