پر بازدیدترین
خبر های ورزشی
آمار سایت
امروز
-1
دیروز
-1
هفته
-1
ماه
-1
کل
-1
 
کد مطلب: 227805
رنج‌هاي "فاطمه زهرا(س)" از زبان علي عليه السلام
تاریخ انتشار : 1395/12/08 17:48:30
نمایش : 1214
فاطمه و علي عليهما السلام دو يار همراه و دو ستاره آسماني اند که براي نشان دادن راه آسمان چند روزي به زمين آمدند و سپس به آسمان بازگشتند.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، آن دو يار مهربان، نامهرباني ها و بي مهري هاي بي حسابي از خاکيان ديدند و بزرگوارانه از کنار مزاحمت هاي شب پره هاي مزاحم گذشتند . از اين بي مهري ها و مزاحمت ها، حکايات فراواني گفته اند و شنيده ايم، اما در اين اوراق معدود، برآنيم تا از زبان تنها همتاي زهرا، گوشه اي اندک از تلخي هاي رفته بر آن عزيز را بخوانيم و بدانيم . پيش از ذکر اين تلخي ها، جملاتي چند در بلنداي مقام آن زهره درخشنده را از زبان علي عليه السلام نقل مي کنيم و سپس به بيان رنج هاي حضرت زهرا عليها السلام مي پردازيم . 

فاطمه، برترين بانو 
 
معاويه در نامه اي که به امام علي عليه السلام مي نويسد، به فخر فروشي در مقابل امام مي پردازد . امام در پاسخ به نامه او، به بيان فضيلت هاي بني هاشم و فضيحت هاي بني اميه مي پردازد: 
 
«واني يکون ذلک کذلک، ومنا النبي ومنکم المکذب ومنا اسد الله ومنکم اسد الاحلاف ومنا سيدا شباب اهل الجنة ومنکم صبية النار ومنا "خير نساء العالمين" ومنکم حمالة الحطب في کثير مما لنا وعليکم (1) ; 
 
شما چگونه و کجا با ما برابريد! که از ميان ما پيامبر صلي الله عليه و آله برخاست و دروغزن (ابوجهل) از شما است، واسد الله (حمزه سيد الشهدا) از ما و اسد الاحلاف (شير سوگندها; اسد بن عبد العزي) از شما، و از ماست دو سيد جوانان اهل بهشت (حسن عليه السلام و حسين عليه السلام) و از شما است کودکاني (2) که آتش نصيب آنان گرديد . و از ما است بهترين زنان جهان (فاطمه عليها السلام) و از شماست آن که هيزم کشد براي دوزخيان (ام جميل همسر ابي لهب) (3) وبيش از اين ما را فضيلت ها و شما را فضيحت ها است .» 
علي و فاطمه عليهما السلام از زبان يکديگر 
 
پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله پس از ازدواج حضرت علي و فاطمه عليهما السلام و سپري شدن مراسم عروسي، ابتدا از علي عليه السلام پرسيدند: همسرت فاطمه عليها السلام را چگونه يافتي؟ امام پاسخ داد: «نعم العون علي طاعة الله; در اطاعت کردن از خدا خوب يار و ياوري است .» سپس از دختر خود، فاطمه عليها السلام پرسيدند: شوهرت را چگونه يافتي؟ آن حضرت پاسخ داد: «خير بعل; بهترين شوهراست . (4) » 

زحمات فاطمه عليها السلام در منزل 
 
به دنبال تقسيم کار پيامبر صلي الله عليه و آله بين حضرت زهرا عليها السلام و علي عليه السلام و واگذاري کارهاي داخل منزل به فاطمه عليها السلام، گرچه علي عليه السلام نيز در کمک به همسرش از هيچ کوششي دريغ نمي کرد، اما در عين حال انجام تمام کارهاي منزل براي فاطمه عليها السلام باري گران بود . براي کاهش زحمت هاي منزل، علي عليه السلام راه حلي به فاطمه پيشنهاد مي کند . آن حضرت بعدها اين ماجرا را چنين نقل فرمود: «فاطمه زهرا عليها السلام، عزيزترين عزيزان رسول خدا صلي الله عليه و آله در خانه من بود . فاطمه عليها السلام آنقدر با آسياب آرد کرد تا دست هايش پينه بست و آنقدر از چاه آب کشيد که اثر آن بر سينه اش باقي مانده بود و به اندازه اي خانه را روبيد تا اينکه لباس هايش غبار آلود شد، و آن قدر زير ديگ آتش بر افروخت تا لباسش کثيف و گرد آلود گرديد و به همين علت، به سختي و زحمت افتاد . روزي شنيدم چند غلام خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله آورده اند . به فاطمه گفتم: وقتي خدمت پدر رفتي از او خادمي بخواه تا در کارها مدد رسان تو باشد و از اين همه رنج و محنت آسوده شوي . 
 
فاطمه زهرا عليها السلام خدمت رسول خدا صلي الله عليه و آله رفت . ملاحظه کرد که گروهي با ايشان مشغول بحث و گفت و گو هستند . لذا بدون اينکه با پدر سخني بگويد از شرم و حيا بازگشت . چون رسول خدا صلي الله عليه و آله مي دانست که فاطمه عليها السلام براي حاجت و نيازي مراجعه کرده است، خود به منزل ما آمد . ما در بستر استراحت بوديم، وي بالاي سر فاطمه عليها السلام نشست و فاطمه عليها السلام از جهت شرم و حيا سر خود را زير رخت خواب کرد . 
 
حضرت فرمود: فاطمه جان! براي چه منظوري نزد من آمدي؟ او دو مرتبه سؤال فرمود و فاطمه ساکت بود . 
 
عرض کردم: اي رسول خدا! من علت را براي شما عرض مي کنم . فاطمه آن قدر سنگ آسياب را چرخانده که دستش پينه بسته و آن قدر آب کشيده که بر سينه اش اثر آن باقي مانده و آن قدر خانه را جاروب کرده که لباسش خاک آلود شده، و آن قدر آتش در زير ديگ افروخته که پيراهن او کثيف شده و بوي دود گرفته است . شنيديم که غلامان و خادمان چندي را خدمت شما آوردند، به فاطمه عليها السلام گفتم: به سراغ پدر خود رفته، از ايشان خدمت کاري بخواه تا تو را کمک کند . 
 
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «الا ادلکما علي خير مما سالتما . اذا اخذتما مضاجعکما تکبرا اربعا وثلاثين وتسبحا ثلاثا وثلاثين وتحمدا ثلاثا وثلاثين فهو خير لکما من خادم يخدمکما; شما را از مطلبي آگاه کنم که براي شما از خادمي که خواستيد بهتر است . وقتي از خواب برخاستيد (دربعضي روايات است وقتي به رختخواب رفتيد) سي و چهار مرتبه «الله اکبر» ، سي و سه بار «سبحان الله » و سي و سه بار «الحمد لله » بگوييد، اين براي شما از خادمي که به شما خدمت کند بهتر است .» 
 
آنگاه فاطمه سر خود را بيرون آورد و سه بار فرمود: «رضيت عن الله ورسوله; از خدا و رسول او راضي و خشنود شدم . (5) » 

عيادت ناتمام 
 
وقتي عباس عموي پيامبر صلي الله عليه و آله براي عيادت فاطمه عليها السلام به منزل علي عليه السلام آمد، به دليل کسالت شديد آن حضرت و ممنوع الملاقات بودن ايشان، موفق به عيادت آن عزيز نشد . به منزل خود بازگشت و پيکي روانه منزل علي عليه السلام کرد، تا به علي عليه السلام اين پيغام را برساند: «آن گونه که من احساس مي کنم، فاطمه عليها السلام روزهاي پايان عمر خود را مي گذراند و اول کسي است که به پيامبر صلي الله عليه و آله ملحق مي شود . من پيشنهاد مي کنم در صورت رحلت ايشان، مهاجرين و انصار را خبر کنيد تا در مراسم نماز و دفن آن حضرت شرکت کنند، که اين کار، هم باعث فيض معنوي و ثواب حاضران است، و هم باعث تقويت شعائر ديني .» 
 
علي عليه السلام در پاسخ به پيشنهاد عمويش عباس بن عبد المطلب، فرستاده اي به نزد او روانه کرد تا اين پيام را برساند: «ابلغ عمي السلام وقل لا عدمت اشفاقک وتحيتک وقد عرفت مشورتک ولرايک فضله . ان فاطمة بنت رسول الله صلي الله عليه و آله لم تزل مظلومة من حقها ممنوعة وعن ميراثها مدفوعة . لم تحفظ فيها وصية رسول الله صلي الله عليه و آله ولا رعي فيها حقه ولا حق الله عزوجل وکفي بالله حاکما ومن الظالمين منتقما وانا اسالک يا عم ان تسمح لي بترک ما اشرت به فانها وصتني بستر امرها; سلام مرا به عمويم برسان و بگو: خير خواهي شما را فراموش نمي کنم . نظر شما را به خوبي دريافتم و البته احترام آن - در جاي خود - محفوظ است . فاطمه عليها السلام هميشه مظلوم واقع شده، و از حق خود بازداشته شد و از ارث خود بي بهره گرديد . سفارش رسول خدا صلي الله عليه و آله در مورد او عمل نشد و حقي که خدا و رسول او در مورد فاطمه عليها السلام داشتند، رعايت نگرديد و خداوند براي حکمراني و انتقام از ظالمين [ما را] بس است . 
 
عموي گرامي! از شما مي خواهم به من رخصت دهيد که به نظر شما عمل نکنم، چرا که فاطمه عليها السلام خودش به من وصيت کرده است که امر [کفن و دفن] او مخفي باشد .» 
 
وقتي که فرستاده عباس با اين پيام به سوي او بازگشت، عباس گفت: غفران الهي نثار فرزند برادرم که البته او آمرزيده است . به راستي که نظر او بدون اشکال و صحيح است . براي عبد المطلب فرزندي با برکت تر از علي عليه السلام زاده نشد، مگر پيامبر صلي الله عليه و آله . . . (6) . 

آهنگ جدايي 
 
آن گاه که فاطمه زهرا عليها السلام احساس کرد زمان رحلتش فرا رسيده است، در حالي که در بستر بيماري آرميده بود خطاب به علي عليه السلام فرمود: «يا ابن عم، انه قد نعيت الي نفسي وانني لا اري ما بي الا انني لاحق بابي ساعة بعد ساعة وانا اوصيک باشياء في قلبي; اي پسر عمو! خبر مرگ به من رسيده و آنگونه که در مي يابم پس از اندک زماني، به پدرم ملحق مي شوم، آنچه را در دل دارم به تو وصيت مي کنم .» 
 
علي عليه السلام به فاطمه عليها السلام فرمود: «اوصيني بما احببت يا بنت رسول الله; اي دخت رسول خدا! آنچه دوست داري وصيت کن .» 
 
آنگاه علي عليه السلام کنار سر فاطمه عليها السلام نشست و به آنان که در اتاق بودند فرمود بيرون روند . سپس فاطمه عليها السلام به علي عليه السلام فرمود: «يا ابن عم! ، ما عهدتني کاذبة ولاخائنة ولا خالفتک منذ عاشرتني; اي پسر عمو! از روزي که با من زندگي کردي، از من دروغ و خيانت نديدي و هيچ گاه با تو مخالفت ننمودم .» 
 
و علي عليه السلام در پاسخش چنين گفت: «معاذ الله انت اعلم بالله وابر واتقي واکرم واشد خوفا من الله [من] ان اوبخک بمخالفتي . قد عز علي مفارقتک وتفقدک، الا انه امر لابد منه . والله جددت علي مصيبة رسول الله وقد عظمت وفاتک وفقدک فانا لله وانا اليه راجعون من مصيبة ما افجعها وآلمها وامضها واحزنها، هذه والله مصيبة لا عزاءلها ورزية لا خلف لها; نه، هرگز! تو نسبت به خداوند آگاه تر، نيکوکارتر، پرهيزگارتر، گرامي تر، و خائف تر از آن هستي که تو را به عنوان مخالفت با من سرزنش کنم . جدايي و فقدان تو براي من بسيار سخت است . ولي چه بايد کرد که چاره اي براي مرگ نيست . سوگند به خدا، مصيبت رسول خدا براي من تازه شد و وفات و فقدان تو، [براي من] بسيار بزرگ [و دشوار] است . پس «انا لله وانا اليه راجعون » از مصيبتي که بسيار دلخراش و دردناک و دشوار و اندوه آور است . به خدا قسم! اين مصيبتي است که تسليت [و آرامش] ندارد و حادثه جانسوزي است که جبران ناپذير است . » 
 
سپس مدتي با هم گريستند و علي عليه السلام سر فاطمه عليها السلام را به سينه چسبانيد و فرمود: «اوصيني بما شئت فانک تجدني فيما امضي کما امرتني به واختار امرک علي امري; آنچه مي خواهي وصيت کن، همانا مرا آن گونه خواهي يافت که به وصيت تو بخوبي عمل کنم و امر تو را بر امر خودم مقدم مي دارم .» 
 
سپس فاطمه عليها السلام به بيان وصاياي خود پرداخت (7) . 

آغاز جدايي 
 
پس از شهادت حضرت زهرا عليها السلام، امام حسن عليه السلام و امام حسين عليه السلام از شهادت مادر خود با خبر شدند، اسماء به حسنين عليهما السلام گفت: به نزد پدرتان علي عليه السلام رويد و خبر شهادت فاطمه عليها السلام را به او رسانيد . حسنين عليهما السلام از خانه بيرون آمدند و در حالي که فرياد مي زدند: «يا محمداه! يا احمداه! اليوم جدد لنا موتک اذ ماتت امنا» ، وارد مسجد شدند و علي عليه السلام را که در مسجد بود، از شهادت فاطمه عليها السلام آگاه نمودند . علي عليه السلام با شنيدن اين خبر، آنچنان دگرگون شد که بي حال افتاد . آب به صورتش پاشيدند و به حال آمد . با سوز و گداز فرمود: «بمن العزاء يا بنت محمد کنت بک اتعزي ففيم العزاء من بعدک; اي دختر محمد صلي الله عليه و آله! به چه کسي خود را تسليت دهم. [تا زنده بودي] مصيبتم را به تو تسليت مي دادم، اکنون پس از تو چگونه آرام و قرار گيرم؟ (8) » 

در سوگ يار 
 
علي عليه السلام پس از به خاک سپاري يار ديرينه و همراه روزگار خوشي ها و تلخي هاي خود، در کنار تربت آن عزيز، با رسول خدا چنين درد دل کرد: 
 
«السلام عليک يا رسول الله عني . والسلام عليک عن ابنتک و زائرتک والبائتة في الثري ببقعتک والمختار الله لها سرعة اللحاق بک . قل يا رسول الله عن صفيتک صبري وعفا عن سيدة نساء العالمين تجلدي . الا ان لي في التاسي بسنتک في فرقتک موضع تعز فلقد وسدتک في ملحودة قبرک وماضت نفسک بين نحري وصدري . بلي وفي کتاب الله [لي] انعم القبول «انا لله وانا اليه راجعون » قد استرجعت الوديعة واخذت الرهينة واخلست الزهراء فما اقبح الخضراء والغبراء، اما حزني فسرمد واما ليلي فمسهد . وهم لا يبرح من قلبي او يختار الله لي دارک التي انت فيها مقيم . کمد مقيح و هم مهيج . سرعان ما فرق بيننا والي الله اشکو وستنبئک ابنتک بتظافر امتک علي هضمها . فاحفها السؤال والستخبرها الحال . فکم من غليل معتلج بصدرها لم تجد الي بثه سبيلا . وستقول ويحکم الله وهو خير الحاکمين . سلام مودع لا قال ولا سئم . فان انصرف فلا عن ملالة وان اقم فلا عن سوء ظن بما وعد الله الصابرين . واها واها والصبر ايمن واجمل . 
 
ولولا غلبة المستولين لجعلت المقام واللبث لزاما معکوفا ولاعولت اعوال الثکلي علي جليل الرزية . فبعين الله تدفن ابنتک سرا وتهضم حقها وتمنع ارثها ولم يتباعد العهد ولم يخلف منک الذکر والي الله يا رسول الله المشتکي وفيک يا رسول الله احسن العزاء . 
 
صلي الله عليک و عليها السلام والرضوان; 
 
اي پيغمبر خدا! از من و از دخترت که به ديدن تو آمده و در کنار تو زير خاک خفته است، بر تو درود باد! همان که خداوند سرعت ملحق شدنش به تو را اختيار کرد . اي رسول خدا! پس از دختر برگزيده ات شکيبايي من به پايان رسيده و خويشتن داري من به خاطر سيده زنان جهان از دست رفته است . اما براي من پيروي از سنت تو [که همان صبر باشد] در جدايي تو موجب تسليت است [ . اي پيامبر خدا!] تو را به دست خود در دل خاک سپردم! و تو بر روي سينه من جان دادي! آري، قرآن خبر داده است که همه از خدائيم و به سوي او باز مي گرديم . اکنون امانت به صاحبش رسيد، و آنچه در گرو بود گرفته شد و زهرا از دست رفت [ . پس از او] آسمان و زمين زشت مي نمايد و هيچگاه اندوه دلم نمي گشايد و شبم بي خواب است و غم از دلم نمي رود، تا خدا مرا در جوار تو ساکن گرداند . 
 
[مرگ زهرا] ضربتي بود که دل را خسته و غصه را پيوسته گردانيد، چه زود جمع ما به پريشاني کشيده شد . شکايت [خود را] به خدا مي برم و دخترت خواهد گفت که امتت پس از تو با وي چه ستم ها کردند . آنچه خواهي از او بپرس و احوال را از او جويا شو . تا سر دل بر تو گشايد و خوني که خورده است بيرون آيد . او به زودي خواهد گفت و خدا که بهترين داور است [ميان او و ستمکاران داوري] نمايد . 
 
[سلامي که به تو مي دهم] سلام وداع کننده است نه از روي ملالت و کسالت . اگر مي ورم ملول [و خسته جان] نيستم و اگر مي مانم به وعده خدا بد گمان نيستم، به خاطر وعده اي که خداوند به شکيبايان داده است . در انتظار پاداش مي مانم که شکيبايي نيکوتر است . 
 
اگر بيم چيرگي ستمکاران نبود براي هميشه در کنار قبرت مي ماندم و در اين مصيبت بزرگ چون فرزند مرده جوي اشک از ديدگانم مي راندم . 
 
خدا گواه است که دخترت پنهاني به خاک مي رود و در حالي که هنوز روزي چند از مرگ تو نگذشته، و نام تو از زبان ها نرفته، حق او برده مي شود و از ميراث او منع مي شود . 
 
اي رسول خدا! شکايت را به سوي خدا مي برم و دل را به ياد تو خوش مي دارم، که درود خدا بر تو باد و سلام و رضوان خدا بر فاطمه .(9) » 
 
وقتي آن حضرت از دفن فاطمه 3 فراغت يافت بر سر قبر او ايستاد و اين دو بيت را انشاء کرد: 
 
لکل اجتماع من خليلين فرقة 
 
وکل الذي دون الممات قليل 
 
وان افتقادي واحدا بعد واحد 
 
دليل علي ان لا يدوم خليل (10) 
 
«جمع هر دو دوست را پريشاني است و هر چيز جز مرگ ناچيز است . اينکه من يکي را پس از ديگري از دست مي دهم، نشان آن است که هيچ دوستي جاويد نمي ماند .» 
 
. . . 
 
مرا شفاعت اين پنج تن بسنده بود 
 
که روز محشر بدين پنج تن رسانم تن 
 
بهين خلق و برادرش و دختر و دو پسر 
 
محمد و علي و فاطمه حسين و حسن (11) 
 
. . . 
 
آن روز در آن هول و فزع بر سر آن جمع 
 
پيش شهدا دست من و دامن زهرا 
 
تا داد من از دشمن اولاد پيمبر 
 
بدهد بتمام ايزد دادار تعالي (12) 
 
پي نوشت ها: 
 
1) نهج البلاغه، نامه 28، ترجمه دکتر شهيدي . 
 
2) اشاره به جمله رسول خدا صلي الله عليه و آله است . وقتي آن حضرت پس از جنگ بدر دستور کشتن عقبة بن ابي معيط را داد، عقبة گفت: «من للصبية يا محمد; چه کسي براي کودکان خواهد ماند؟» حضرت فرمود: «النار; آتش .» 
 
3) ام جميل، خواهر ابوسفيان، زن ابولهب و عمه معاويه بود . 
 
4) بحار الانوار، ج 43، ص 117 و 133 . 
 
5) حلية الاولياء، ج 2، ص 41; بحار الانوار، ج 43، ص 82 . 
 
6) بحار الانوار، ج 43، ص 210 و 211 . 
 
7) بيت الاحزان، محدث قمي، با ترجمه محمدي اشتهاردي، ص 241; بحار الانوار، ج 43، ص 191 . 
 
8) همان، ص 249 . 
 
9) اصول کافي، ج 1، ص 458و459; بحار الانوار، ج 43صص 194 و 193 . 
 
10) الاخبار الموفقيات، زبير ابن بکار، ص 194 . 
 
11) غضائري رازي . 
 
12) ناصر خسرو . 
 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
شهرستان فارسان در یک نگاه
شهرستان فارسان در يک نگاه

خبرنگار افتخاري
خبرنگار افتخاري

آخرین اخبار
اوقات شرعی
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8 google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html