به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، تناسب سن عقلي ميان زوجين در ازدواج يکي از مولفه هاي تعيين کننده در موفقيت پيوندهاي مشترک به شمار مي رود.
کارشناسان علوم رفتاري و روانشناسان معتقدند هيچ معيار و ملاک علمي مشخص و دقيقي براي موفقيت قطعي در ازدواج وجود ندارد و به واقع اختلافات سني ميان زوجين ضرورتا عامل قطعي و تعيين کننده اي در حصول موفقيت زوجين نبوده و نيست.
صديقه نوبهار،در تشريح تاثير اختلاف سن ميان زن و مرد در بروز شکست يا حصول موفقيت قطعي در ازدواج اظهار داشت:يک ازدواج موفق تابع و معلول بسياري از مولفه ها و بايد ها و نبايدها است که سن ازدواج و اختلاف ميان زوجين نيز بخشي از آن به شمار مي رود.
وي افزود:با نيم نگاهي بر ازدواج هاي موفق و ناموفق در محيط پيراموني خويش به دفعات و کرات مصاديقي را مشاهده مي کنيم که با وجود رعايت شرايط سني منطبق و رايج با عرف اجتماعي ،بازهم زندگي هاي برخي فرجام خوشي نداشته و يا بالعکس با وجود اختلاف سني،بعضا برخي ازدواج ها با موفقيت همراه شده است.
روانشناس و کارشناس علوم رفتاري عنوان کرد:با اين وجود تجربه ثابت کرده با لحاظ کردن سن معقول و آنچه که عرف جامعه آن را پذيرفته،احتمال شکست در ازدواج تا حدودي کاهش مي يابد و بالعکس عدم رعايت آن مي تواند ضريب بروز ايجاد بن بست ها و انسدادهاي احتمالي را افزايش دهد.
نوبهار گفت:آنچه که در خصوص سن ازدواج و بررسي و تحليلِ مناسب يا نامناسب بودن زوجين براي زندگي مشترک مطرح است به سن عقلي افراد باز مي گردد.
وي افزود:بعضا شاهد هستيم از مَنظر علم روانشناسي،متخصصان و کارشناسان امر در صورت تناسب بلوع فکري و عقلي طرفين ازدواج هيچ منع علمي را براي پيوند يک مرد40 ساله با يک دختر 25 ساله مطرح نمي کنند.
روانشناس و کارشناس علوم رفتاري عنوان کرد:به واقع آنچه که باعث عدم منع روانشناختي و روانشناسي در اين ازدواج مي شود به ميزان پختگي مرد 40 ساله يا بلوغ عقلي او باز مي گردد که اگر در مصاحبه ها و سنجش هايي که صورت مي گيرد،تفاوت جدي و معنا داري با ميزان ضريب پختگي دختر 25 ساله وجود نداشته باشد طبيعتا برداشت ها،نگرش ها،نگاه به زندگي و نوع جهان بيني اين دو با تفاوت هاي فاحش و مشهودِ جديِ چالش برانگيز مواجه نخواهد بود.
وي در پاسخ به سئوالي در خصوص چرايي تحليل ازدواج دختران جوان و يا بعضا نوجوان با پيرمردهاي سالخورده گفت:در اين مورد خاص نمي توان صرفا با ملاک عمل قرار دادن بلوغ فکري يا سن عقلي زوجين موضوع را تحليل و بررسي کرد زيرا فاصله سني بسيار زياد ميان زن و مرد در آن حدي که يک طرف را جوان و يا نوجوان و طرف ديگر را پير يا سالخورده اطلاق کنيم از اساس مستعد بروز ابهامات،لغزش ها و نارسايي هاي جدي است زيرا از بُعد روحي،رواني تناسب و سنخيت چنداني ميان يک فرد جوان يا نوجوان با يک فرد پير و کهنسال وجود ندارد.
نوبهار در واکاوي دلايل ازدواج هاي اينچنيني گفت:به واقع نمي توان يک دليل خاص را براي اين ازدواج مطرح کرد و ابعاد روحي ورواني انسان آنچنان پيچيده و چند لايه است که براي هر موضوع و سوژه خاصي،دلايل متعددي وجود دارد.
وي افزود:اما آنچه که در اکثريت قريب به اتفاق اين ازدواج ها به عنوان انگيزه اصلي و ابتدايي مطرح مي شود به بضاعت و تمکن مالي مرد سالخورده معطوف مي شود که زوجه را ترغيب مي کند به دليل قدرت اقتصادي اين فرد اولويت ها و عنصرهاي ديگر ازدواج را ناديده بگيرد.
روانشناس و کارشناس علوم رفتاري عنوان کرد:از سوي ديگر،شرايط سني يک فرد سالخورده بگونه اي است که زندگي مشترک با دختري جوان،پر هيجان و شاداب و با طراوت به مثابه مُسَکني است که در قبال به دست آوردن آن حاضر مي شود هزينه هاي هنگفت و بسيار سنگيني را پرداخت کند.
*خلاءهاي حمايتي و ايفاي نقش پدرانه
کاظم سوريان،جامعه شناس وآسيب شناس مسائل،در تشريح عوامل موثر در چنين ازدواج هايي گفت:برخي دختران جوان با از دست دادن پدر خويش در سنين کودکي يا نوجواني همواره خلاء حمايتي يک پدر را در روح و روان خويش احساس مي کنند و در چنين شرايطي ناخود آگاه زوجه ترغيب مي شود به ازدواج با مردي سالخورده تن دهد تا آن فقدان و خلاء را پرکند که به واقع چنين افرادي بيشتر به دنبال برخورداري از نقش پدرانه طرف مقابل در چنين ازدواج هايي هستند.
وي افزود:در نقطه مقابل فوت دختر در برخي خانواده ها باعث مي شود تا پدر خانواده براي پرکردن اين خلاء به ازدواج با دختري جوان ترغيب شود که در اين خصوص انگيزه اصلي را بايد در ابعاد روحي،رواني و عاطفي اين طيف مورد تحليل و بررسي قرار داد.
سوريان عنوان کرد:برخي از مردان سالخورده نيز معتقد هستند انتخاب افراد کم سن و سال ثبات و پايداري بيشتري را براي زندگي مشترک آنها به ارمغان مي آورد زيرا پرونده عاطفي و عشقي اين طيف(دختران نوجوان و کم سن و سال)سبک تر از افرادي است که از سن بيشتري برخوردار هستند و به تبع خاطرات تلخ و شيرين بيشتري را در گذشته تجربه کرده اند.
*تبعات و پيامدهاي ازدواج هايي با اختلاف سني بالا
حسين احتشام،جامعه شناس و آسيب شناس اجتماعي در تشريح پيامدها و تبعات چنين ازدواج هايي عنوان کرد:عليرغم طرح و بحث نظريه هاي گوناگون در خصوص ازدواج مردان سالخورده با دختران کم سن و سال،در کليت امر چنين ازدواج ها و پيوندهايي به هيچ عنوان توصيه نمي شود زيرا تبعات و پيامدهاي آن غير قابل پيش بيني خواهد بود.
وي افزود:عدم وجود تناسب روحي و عاطفي ميان زوجين در اين ازدواج ها موضوعي غير قابل انکار است و قاعدتا مواجهه دختر پرهيجان و پر جنب و جوش با مردي سالخورده که افزايش سن او را کسل و بي حوصله ساخته در ميان مدت و بلند مدت سردي و اختلاف را در زندگي پيدار خواهد کرد.
احتشام گفت:از سوي ديگر با افزايش سن،ضريب احتمال فوت و مرگ و مير به ميزان قابل توجهي تشديد مي شود و نتيجه چنين ازدواج هايي زنان بي سرپرستي خواهد بود که زندگي اجتماعي آنها با چالش هاي جدي و زيانباري همراه مي شود.
جامعه شناس و آسيب شناس مسائل اجتماعي عنوان کرد:تولد فرزند در چنين ازدواج هايي نيز خود معضلي ديگر است که از دست رفتن پدر و سرپرست خانوار براي کودک يا نوجواني که در اين خانواده ها متولد شده را دشوار و دردآور خواهد کرد.
وي در خاتمه يادآور شد:در جمع بندي اين موضوع بايد گفت بهترين فاصله سني براي ازدواج حداکثر 2 تا 5 سال است و تجربيات پيشين ثابت کرده،عموما ازدواج با افرادي که از لحاظ سني از تناسب بيشتري برخوردا هستند با چالش ها و فراز و نشيب هاي کمتري همراه است و البته در اين ميان هستند افرادي که هيچ توجهي به اين توصيه ها نمي کنند و در نهايت شکست،سرخوردگي و مشکلات عديده و ريز و درشتي را به تبع چنين پيوندهايي تجربه مي کنند.