بر اساس گزارش وبگاه «راياليوم»، وي گفت مساله اول مربوط به سياست کلي اسرائيل نسبت به جنگ سوريه است: جنگ علويها و شيعيان عليه اهل سنت، جنگ گروههاي جهادي (همان تروريستي) مانند جبههالنصره و داعش عليه ارتش سوريه؛ ارتشي که از سوي ايران و روسيه حمايت ميشود و حزبالله و ديگر گروه هاي شيعه به آن کمک ميکنند.
عاميدرور افزود: آيا شايسته است که اسرائيل موضعي اتخاذ کند و عليه يکي از طرفين يا به نفع آنها کار کند؟ آيا نظام خود را با تمام مسايل و مشکلات ترجيح مي دهد يا گروههاي افراطي را؛ گروههايي که تا کنون دست به اقدامي عليه اسرائيل نزدهاند.
اين مقام اسرائيلي در ادامه گفت: مساله دوم که از نظر ريشهاي کاملا متفاوت است اما ميتواند بر جواب اول تاثير بگذارد اين است که آيا اگر اسرائيل در جولان مورد هدف قرار گرفت چگونه بايد پاسخ دهد؟ آيا فقط به کمترين حد کفايت ميکند و تمرکزش را بر پاسخ به منطقهاي که حادثه در آن رخ داده، ميگذارد يا اين گستره را افزايش ميدهد؟
عاميدور تصريح کرد: در نگاه اول به نظر ميرسد اسرائيل بالاترين درجه احتياط را در پيش گرفته تا بخشي از درگيري ناتمام سوريه نباشد زيرا از نظر او هيچ گروهي در سوريه بر ديگري ترجيح ندارد. در مقابلِ افراطگرايي که فهم آن ممکن نيست حزب الله با صدها هزار موشک همراه با حمايت ايران ايستاده است و هر چه «بشار اسد» ضعيفتر شود به ايران و حزب الله تکيه بيشتري خواهد کرد.
وي افزود: پس اسرائيل بايد چه کار کند؟ آيا بهتر نيست گروهها (-ي حاضر در سوريه) به درگيري ادامه دهند و خون يکديگر را بريزند؟ چرا اسرائيل بايد زندگي نظاميانش را به خطر بيندازد به خاطر کساني که ممکن است فردا يا پس فردا دشمنش باشند؟ اين موضوع براي من قابل فهم نيست.
قاعدتا به نظر ميرسد مقابله با دشمني که در پشت آن کشوري ايستاده که به گسترشش کمک ميکند، سختتر از مقابله با گروهکي وحشيتر باشد اما کشوري نيست که براي افزايش تواناييهايش به آن کمک کند.
اگر اين قاعده را در نظر بگيريم اسرائيل هيچ منفعتي در آسان گرفتن بر حزب الله و متحد آن بشار اسد ندارد حتي اگر تنها گزينه بعدي ، گروه مخوفي مانند داعش باشد. اما در همين راستا، به نظر ميرسد اگر به سقوط بشار اسد سرعت داده شود و درها در مقابل تسلط گروههاي تروريستي در سوريه باز شود، چيزي عايد اسرائيل نخواهد شد، بنابراين عدم مداخله اسرائيل، يک سياست بازدارنده است.
در مقابل ، دو موضوع هستند که اسرائيل بايد بدون توجه به اين مساله که «چه طرفي در سوريه را (در آينده) به کار خواهد گرفت» به آن عمل کند: حالت اول: هنگامي که ايران و سوريه اقدام به انتقال سلاح براي حزب الله ميکنند موازنه شکسته ميشود و و ممکن است اسرائيل را در درگيري آينده کُند کند؛ در مقابله با اين حالت اسرائيل بايد با يک عمليات دقيق مانع از حمل سلاح شود .
موضوع دوم آن است هنگامي که يک عملياتي مستقيم عليه اسرائيل در جولان يا منطقه ديگري انجام مي شود اسرائيل بايد عاملان عمليات را پيدا و آنها را تنبيه کند. اگر امکان اين موضوع وجود ندارد که دربيشتر مواقع هم همينطور است بايد اهدافي را هدف قرار داد و به کساني که حاميان عاملان اين عمليات بودهاند اين پيام را برساند که آنها در امان نخواهند بود.
عاميدرور درباره آينده نيز گفت: تا کنون نشانههايي ديده نشده اما اگر توافق ميان آميرکا و ايران تاثيري منفي بر سوريه داشت، ما نبايد غافلگير شويم. از يک جهت اين بيم وجود دارد که اين توافق منجر به آن شود که تعداد بيشتري از سنيها در کنار گروهک افراطي داعش بايستند و از سوي ديگر اين بسيار معقول است که ايران پس از توافق حس کند که قويتر شده اگرچه اين موضوع ممکن است مختص ايران نباشد ؛ اين احساسِ ايران در تعميق مداخله در سوريه به نفع اسد تاثير ميگذارد و منجر به تلاشهاي بيشتري براي تقويت حزب الله با سلاحهاي جديد و هل دادن به سمت عمليات در جولان ميشود.
ياکوف عاميدرور در پايان تاکيد کرد : بايد در مقابله با تاثيرات منفي توافق ايران و آمريکا در هر مکان غير قابل پيشبيني مانند سوريه باشيم.