«عليرضا عليپور» يک جوان بوشهري است که در کنار طلبگي فوتبال بازي ميکند تا به عنوان يک طلبه فوتباليست راهي به جمع دوستانه جوانان پيدا کند.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، عليرضا دروازهبان يک تيم فوتبال کوچک و جمعوجور در جنوبيترين قسمت کشور است. پدرش فوتباليست بوده و او هم به دنبال پدر پايش به زمين فوتبال باز ميشود. تا اينجا داستان اين جوان بوشهري عجيب نيست؛ اما وقتي ماجراي جالب ميشود که بدانيم اين فوتباليست و دروازهبان، لباس روحانيت به تن دارد و برخلاف تمام کليشههاي ذهني ما از يک روحاني، پابهپاي بچهها دنبال توپ ميدود و حتي کودکي ميکند که شايد از اين راه خود را در دل آنها جا کند و از زمين فوتبال به صف نماز
جماعت بياورد. 
در تيم حوزه علميه فوتبال بازي ميکردم
«عليرضا علي پور» متولد سال ۱۳۶۹ در روستاي درودگاه شهر بوشهر است. «از همان کودکي چون پدرم فوتباليست بود و دنبال توپ ميدويد، من هم با او به زمين فوتبال ميرفتم. آن موقع بيشتر در خط حمله بازي ميکردم. کمکم علاقهام به آن زياد شد و در کنار فوتبال ورزشهاي رزمي هم کار ميکردم؛ اما باز به فوتبال بيشتر رغبت داشتم و تا الان که در تبليغ هستم هم فوتبال را ادامه دادهام و حالا بهعنوان دروازهبان در يک تيم فوتبال بازي ميکنم.»
ماجراي طلبه شدنش را اتفاقي ميداند؛ اتفاقي که سالهاست جدي شده و بقيه علائقش را کمرنگ کرده است. «از کودکي دوست داشتم نظامي شوم؛ يعني بيشتر پدرم دوست داشتند و مرا هم براي نظامي شدن تشويق ميکردند. وقتي ديپلم گرفتم از طريق بچههاي مسجد و بهخصوص مادرم براي طلبگي تشويق شدم. الان هم نه سالي ميشود که در حوزه علميه هستم. البته موقعي که در حوزه علميه قم بودم، در دنبال کردن فوتبال کمي مشکل داشتم اما باز به خاطر علاقهام مواقعي که مسابقات حوزوي برگزار ميشد، بهعنوان يک دروازهبان يا يک فوتباليست بازي ميکردم؛ اما محدوديت داشتم چون وقت و امکان آن را نداشتم که تيمهاي بيرون از حوزه علميه را انتخاب کنم؛ به خاطر همين وقتي در شهر بوشکان وارد فضاي تبليغ شدم، اين امکان براي من فراهم شد که در بيرون از حوزه هم فوتبال بازي کنم.»

با فوتبال تبليغ ميکنم
آقاي علي پور فوتبال را نه به خاطر شهرت و نه به خاطر رسيدن به درآمدها و قراردادهاي کلان که فقط به خاطر طلبگي خودش دوست دارد. «گلکوچک» و پا به توپ شدن با بچهها اصليترين ابزار جذب اين روحاني جوان است. «حدود پنج سال است که کار تبليغي انجام ميدهم و همين فوتبال يکي از ابزارهاي جذب و تبليغي من بوده است. از روزي که وارد حوزه شدهام اين فوتبال خيلي به من کمک کرده است؛ چون به يک کودک يا نوجوان نميتوان گفت امروز ظهر بيا پشت سر من نماز بخوان. آنهم به کسي که تابهحال در عمرش نماز نخوانده است. اول بايد با آنها رفيق بشويم کنارشان باشيم و فوتبال و بازي کنيم تا اينکه بالاخره جذب ما بشوند. براي مثال من زياد براي تبليغ به مدارس رفتم. اوايل وقتي وارد مدارس ميشديم، بچهها زياد به ما تيکه ميانداختند يا حرفهاي نامربوط ميزدند. ما هم با لبخند جواب ميداديم. شيوه من به اينگونه بود که سر کلاس ميرفتم و حدود پنج الي ده دقيقه صحبت ميکردم بعد ميگفتم توپ واليبال يا فوتبال بياوريد باهم بازي کنيم! اينها فکر ميکردند که يک روحاني اصلا بلد نيست واليبال يا فوتبال بازي کند؛ اما وقتي وارد زمين ميشدند ميفهميدند اصلا آنها هستند که بازي بلد نيستند و به همين شکل جذب ميشدند.»

مربي تيم فوتبال «مدافعان حرم» هستم
چند وقتي ميشود که براي تبليغ به يکي از شهرهاي محروم استان بوشهر رفته و در ميان تمام سو تفاهمها توانسته خود را در دل مردم بوشکان جا کند و حتي براي نوجوانان اين شهر تيم فوتبال راه بيندازد. «بوشکان يک شهر محروم استان بوشهر است و چون از مرکز شهر تا جايي که من بهعنوان طلبه زندگي ميکنم حدود دو ساعت راه است، کمتر کسي براي تبليغ به اين شهر ميآيد؛ اما من مردم اين شهر را دوست دارم و حالا حالاها قصد ندارم اين شهر را ترک کنم. حتي الان دروازهبان تيم فوتبال «کشاورز» اين شهر شدهام. من الان همبازي کودک تا پيرمردها ميشوم و با آنها فوتبال بازي ميکنم. من وقتي وارد شهر بوشکان شدم، جوانانش جوري به من نگاه ميکردند که انگار کل سختيهاي زندگيشان تقصير من است! اما وقتي بين آنها زندگي کردم، فوتبال بازي کردم و صميمي شدم، واکنشها تغيير پيدا کرد و الان بهجرئت ميگويم که الان با ۹۹ درصد جوانان بوشکان ارتباط خوبي دارم و همينالان هم در بوشکان يک تيم فوتبال نوجوانان به اسم «مدافعان حرم» راه انداختم که خودم مربيگري آن را بر عهده دارم.»
همبازي فوتبالم طلبه شد!
بسياري از همبازيهاي اين روحاني جوان به خاطر علاقه به دوست طلبهشان حالا خودشان در حوزه علميه درس طلبگي ميخوانند. «چند روز پيش وقتي به حوزه علميه رفتم، يکي از طلبهها مرا به اسم صدا زد و گفت حاجآقاي علي پور مرا ميشناسيد؟ گفتم نه. گفت حاجآقا يادتان است شش سال قبل به روستاي ما آمديد فوتبال بازي کرديم و شما از ما برديد؟ و دوباره پرسيد: حاجآقا يادتان هست بعد از فوتبال گفتم ايول حاجآقا چه فوتبالي داريد؟! به خاطر همين من دوست دارم به حوزهاي که شما درس ميخوانيد بيايم؟ من الان بعد از سه سال که رفتم دانشگاه، آمدهام به همان حوزهاي که شما در آن درس ميخوانديد؛ يعني به خاطر يکبار همبازي شدن با من نظرش نسبت به طلبهها تغيير کرده و تصميم گرفته بود طلبه شود.»

از زمين فوتبال تا اينستاگرام!
اينترنت و فضاي مجازي ابزار بعدي طلبه جوان است براي جذب نوجوانان. براي همين در بيشتر شبکههاي مجازي از اينستاگرام گرفته تا تلگرام و واتسآپ عضو است. «در زمان طلبگيام در قم با سازمان تبليغات براي تبليغ در فضاي مجازي بهعنوان مبلغ روحاني همکاري کردم و ناخودآگاه به اين کار علاقهمند شدم و هنوز هم بهصورت شخصي فعاليت ميکنم؛ مثلا در اينستاگرام ميگردم و صفحه بچههاي کمسنوسال را پيدا ميکنم و با نظر گذاشتن و خوشوبش کردن کمکم با آنها دوست ميشوم. شايد باورتان نشود؛ اما از همين طريق امسال ده نفر را براي طلبه شدن به حوزه علميه معرفي کردهام.» فعاليت مجازي براي آقاي علي پور گاهي گران تمام ميشود تا مردم به کمک او بيايند و او را در تبليغ کمک کنند. «حداقل ماهيانه ۶۰ هزار تومان هزينه اينترنت من ميشود. البته مردم هم زياد کمک ميکنند مثلا پيدا ميشوند کساني که بگويند حاجآقا هزينه سه ماه وايفاي شما با من!»
منبع:مشرق