با توجه به شرايط و مختصات ميدان پيش روي، رأي دادن به تمامي 30 نامزد اين ليست ضروري است چرا که حذف هر يک از آنان ميتواند راه را براي ورود برخي از کساني که شايسته نيستند هموار کند.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از شبکه اطلاع رساني راه دانا؛با توجه به شرايط و مختصات ميدان پيش روي، رأي دادن به تمامي 30 نامزد اين ليست ضروري است چرا که حذف هر يک از آنان ميتواند راه را براي ورود برخي از کساني که شايسته نيستند هموار کند.
به گزارش فارس، حسين شريعتمداري مديرمسئول روزنامه کيهان در يادداشت امروز خود با عنوان «فرمول انتخابات» نوشت:
1- ميپرسند - و سؤال درخور توجهي نيز هست- که چرا حضور برخي از نامزدها و طيفها در خانه ملت را با منافع ملي ناهمخوان و در مواردي حضور آنان را براي آينده مردم و نظام خطرآفرين ميدانيد؟ و توضيح ميدهند که صلاحيت نامزدهاي هر دو مجلس شوراي اسلامي و خبرگان از سوي شوراي نگهبان تائيد شده است، بنابراين نگراني از ورود احتمالي آنها به کانونهاي تصميمساز نميتواند توجيهپذير باشد! در پاسخ به اين سوال که مقدمه يادداشت پيشروي و تفسير نتيجه پاياني آن است بايد گفت؛
الف: شوراي نگهبان کف صلاحيتها را بررسي ميکند و با مشاهده حداقل شرايط در يک داوطلب مجلس، صلاحيت او را احراز شده ميداند و اين در حالي است که مجلس شوراي اسلامي وظايف سنگين و سرنوشتسازي، نظير نظارت بر دولت، ريلگذاري براي امور اجرايي، بررسي معاهدهها و قراردادها، رأي اعتماد يا عدم اعتماد به وزيران، بررسي و نظارت بر سياست خارجي، شناخت توطئهها و ترفندهاي دشمنان بيروني و جريانات آلوده داخلي و... را برعهده دارد که اين موارد با وجود اهميت و نقش سرنوشتساز آن در حوزه ارزيابيهاي شوراي نگهبان براي احراز صلاحيت نامزدها وجود ندارد. هشدارهاي دلسوزان و مخصوصا حضرتامام(ره) و رهبر معظم انقلاب درباره «بايد»ها و «نبايد»هاي مجلس و نمايندگان از همين نقطه ريشه ميگيرد.
ب: طي سي و چند سال گذشته بارها شاهد بودهايم که برخي از افراد مورد تائيد شوراي نگهبان براي رياستجمهوري و مجلس شوراي اسلامي، تا مرز وطنفروشي و پادويي قدرتهاي استکباري براي براندازي نظام و جنايات شرمآور عليه مردم اين مرز و بوم پيش رفتهاند که بنيصدر، ميرحسين موسوي، بسياري از نمايندگان مجلس ششم که تعداد قابل توجهي از آنان امروزه آشکارا از کشور گريخته و با کسب پناهندگي به دامان سرويسهاي اطلاعاتي آمريکا و اروپا و رژيم صهيونيستي آويختهاند و... از جمله نمونههاي بارز آن است.
بديهي است که شوراي نگهبان در تائيد صلاحيت آنها - به غير از چند مورد کمشمار- کمتوجه نبوده است.
ج: و اما نکته ديگري که با موضوع وجيزه پيشروي مرتبط است اين که بسياري از نامزدهاي تائيد صلاحيت شده در جريان تبليغات انتخاباتي، گوشههايي از آنچه در سر دارند و اهدافي که در پيآنند را در ميدان ديد و ارزيابي مردم ميگذارند که ميرحسين موسوي از جمله نمونههاي بارز آن است. او هويت واقعي خود را بعد از تائيد صلاحيت و در جريان تبليغات و فعاليتهاي انتخاباتي نشان داد و کمترين ترديدي باقي نگذاشت که از سوي مثلث آمريکا و انگليس و اسرائيل مأموريت اجراي کودتاي رنگي را برعهده گرفته است.
2- اکنون به موضوع اصلي اين وجيزه وارد ميشويم و آن، اين که همه شواهد و مستندات موجود حکايت از آن دارند که يک جريان آلوده و بدسابقه با همراهي برخي از نامزدهاي همسو - و يا بيخبر و فريبخورده - از انتخابات پيشروي به عنوان «بهانه» براي اهداف «غيرانتخاباتي» خود بهره ميگيرند. اين طيف در کارنامه خود، سابقه مشابه ديگري از اين دست نيز دارد. آنان در جريان فتنه آمريکايي-اسرائيلي 88 و در حالي که حمايت يکپارچه و همه جانبه مالي، تبليغاتي و تدارکاتي قدرتهاي بيگانه را کارساز تلقي ميکردند و به زعم خود کار نظام را تمام شده ميدانستند، دست از دهان و عنان از زبان گشوده و مأموريتي که بهبهانه انتخابات برعهده داشتند را برملا کردند. آشکارا شعار «انتخابات بهانه است، اصلنظام نشانه است» سر دادند، کلمه «اسلام» را از نام مقدس «جمهوري اسلامي ايران» حذف کردند، تصوير مبارک حضرت امام(ره) را پايين کشيده و لگدمال کردند، نمازگزاران عاشوراي حسيني(ع) را سنگباران کردند و... تا آنجا پيش رفتند که از نتانياهو مدال«اصلاحطلبان، بزرگترين سرمايه اسرائيل در ايران هستند»! را دريافت کردند و نهايتا بعد از شکست فتنه 88 صداي اعتراض «ريچارد هاوس» مسئول شوراي روابط خارجي آمريکا بلند شد که دوستان سبز ما در ايران خيليزود، اهداف نهايي را آشکار کردند و...!
در فعاليتهاي انتخاباتي اين روزها، ردپاي جريان ياد شده را به وضوح ميتوان ديد. مصاحبهها و اظهارنظرها و نوشتهها و سخنرانيهاي افراد وابسته به اين طيف به آساني نشان ميدهد که «انتخابات» براي آنها فقط يک «بهانه» است و اهداف اصلي خود را بيرون از دايره انتخابات تعريف کرده و دنبال ميکنند.
باز هم دشمنان تابلودار بيروني در حمايت از اين جريان به صف ايستادهاند، رسانههاي دولتي آمريکا، انگليس، آلمان و برخي ديگر از کشورهاي اروپايي آشکارا از ليست انتخاباتي وابسته به اين جريان حمايت ميکنند و حتي با ذکر جزئيات اعلام ميکنند به چه کساني رأي بدهيد و از رأي دادن به چه کساني خودداري کنيد! و آقايان باز هم مانند فتنه 88 لام تا کام به آنان اعتراض نميکنند، اما در همان حال، کمترين انتقاد خوديها را برنميتابند و هنوز جوهر قلم منتقد خشک نشده و زبانش به کام بازنگشته، با انبوهي از ناسزاها به سراغش ميآيند! بيپرده اعلام ميکنند که استکبارستيز نيستند! يعني از هماکنون دستها را به نشانه تسليم در مقابل کينهتوزيهاي بيوقفه دشمن بالا بردهاند، به ساختارهاي نظام نظير شوراي نگهبان که مانع ورود نااهلان به مراکز تصميمساز است با همه توان حمله ميکنند. سپاه را که حافظ امنيت و جان و مال و ناموس مردم است و اصليترين مانع در مقابل هجوم کلاسيک دشمنان نظير جنگ و حمله تروريستهاي تکفيري مانند اراذل و اوباش داعش و... است به انواع تهمتها متهم ميکنند و... يعني دقيقا همان نسخه ديکته شده بيروني که در فتنه آمريکايي - اسرائيلي 88 پيش روي داشتند... حالا بايد پرسيد که کداميک از اين اهداف در چارچوب انتخابات قابل تعريف است؟! بخوانيد!
3- با توجه به آنچه گذشت، انتخابات پيشروي در دو ميدان جداگانه صورت پذيرفته و جريان خواهد داشت؛ ميدان «رقابت سليقهها» و ميدان «تقابل عقيدهها».
الف: رقابت سليقهها بين دو يا چند طيف صورت ميپذيرد که در اصول و مباني اسلام و انقلاب اشتراک نظر دارند ولي براي پيشبرد امور، راهکارهاي متفاوتي ارائه ميدهند. در اين ميدان «راهکارها» و سليقهها با يکديگر به رقابت برميخيزند و حضور اکثريت و اقليت اين يا آن سليقه در مجلس شوراي اسلامي، بسيار طبيعي و منطقي است.
ب: و اما در ميدان «تقابل عقيدهها» جريان معتقد به اصول و مباني نظام، با جرياني که نشان داده است، کشور را در دامن قدرتهاي استکباري و غارتگر ميپسندد روبروست. جرياني که توان داخلي را در حد تهيه آبگوشت بزباش و قرمهسبزي ميداند! گشايش امور را در گرو جلب نظر آمريکا تلقي ميکند! و از توان و ظرفيتهاي داخلي غفلت ميورزد.
4- و حالا به بخش پاياني اين نوشته و نتيجه برآمده از آن ميرسيم. روي سخن با تودههاي عظيم ملت است که دل در گرو اسلام، ميهن اسلامي و سعادت و بهروزي اين مرز و بوم دارند حتي به قول رهبر معظم انقلاب در ديدار مردم قم با ايشان، روي سخن با آناني که نظام را هم قبول ندارند، هست، چرا که به گفته حکيمانه حضرتش « انتخابات موجب استمرار و تأمين امنيت کامل، افزايش اعتبار و آبروي ملت در چشم جهانيان و باعث ابهّت جمهوري اسلامي ايران در نزد دشمنان است... آراء و سليقههاي مختلف ايراد ندارد، مهم آن است که تلاش و دقت کنيم که انتخاب ما، انتخاب درستي باشد».
ميدان پيش روي فقط ميدان رقابت سليقهها نيست بلکه آنگونه که گذشت، ميدان تقابل تودههاي وفادار و دوستدار ايران اسلامي با جرياني است که در صورت ورود به خانه ملت، استقلال، عزت و امنيت کشور، معيشت و آزادگي مردم اين مرزوبوم را به مخاطره جدي مياندازد. آيا غير از اين است؟ راهکار در اين ميدان چيست؟ ادامه را بخوانيد و خود قضاوت کنيد.
5- با يک محاسبه آسان که نيازي به بررسيهاي پيچيده و چند لايه ندارد، اصليترين راهکار، انتخاب نامزدهايي است که تاکنون خود آنان و يا معرفيکنندگان آنها از آزمونهاي وفاداري به اسلام و انقلاب و مردم سرافراز بيرون آمدهاند و بيم فاصلهدار بودن آنان با اصول و مباني انقلاب وجود ندارد. اما چگونه؟!
نگاهي - هر چند گذرا- به ليستهاي انتخاباتي، نشان ميدهد که ليست ائتلاف اصولگرايان ميتواند پُل قابل اعتمادي براي عبور از عقبه پيش روي باشد. نه به اين علت که اصولگرايان يکي از چند طيف حاضر در رقابتهاي انتخاباتي هستند، بلکه صرفا به اين دليل که شعارها و سوابقشان با اصول و مباني نظام فاصله ندارد و کساني که در تهيه و تدوين اين ليست حاضر بودهاند، افراد آزمون داده و در روزهاي حادثه، عاري از لغزش بودهاند. و دراينباره گفتنيهايي هست.
اول؛ با توجه به شرايط و مختصات ميدان پيش روي، رأي دادن به تمامي 30 نامزد اين ليست ضروري است چرا که حذف هر يک از آنان ميتواند راه را براي ورود برخي از کساني که شايسته نيستند هموار کند.
دوم؛ کساني ممکن است با حضور برخي از نامزدها در اين ليست موافق نباشند و نامزدهاي ديگري را ترجيح بدهند. اين دوستان بايد توجه داشته باشند که تغيير افراد ليست و جايگزين آنها با نامزدهاي ديگر نميتواند پيروزي آنها را در پي داشته باشد و تنها نتيجه آن، کاهش آراء نامزدهاي ليست مزبور به نفع کساني است که آنان را شايسته نميدانند. بنابراين با توجه به حساسيت شرايط بايستي از سليقه خاص خود به نفع جريان وفادار به اصول و مباني انقلاب صرفنظر کنند.
سوم؛ بيترديد از نگاه اين و آن، نامزدهايي بوده و هستند که از برخي نامزدهاي ليست مزبور شايستگي بيشتري داشتهاند ولي گنجايش ليست بيش از 30 نفر نيست و به طور طبيعي و منطقي برخي از شايستگان الزاما از ليست بيرون ميمانند که در مواردي نيز ماندهاند. اين نکته بايد مورد توجه جدي دوستان بيرون مانده از ليست نيز قرار گيرد و مطمئن باشند که عدم حضورشان در ليست فقط يک الزام منطقي بوده است و به هر حال و در هر صورت عدهاي بيرون خواهند ماند و شايسته نيست که اين عده در ليستهاي ديگر حضور يابند که خوشبختانه بسياري از آنان به نفع ليست اصلي از نامزدي خويش اعلام انصراف کردهاند.
چهارم؛ و بالاخره، امروز جاي ايستادگي روي سليقههاي خاص نيست و شرايط به گونهاي است که تودههاي عظيم وفادار به اسلام و انقلاب بايد از سليقهها و خواستههاي حداکثري خود- که قابل قبول نيز هست - براي حفظ يک ارزش والاتر و بالاتر صرفنظر کنند.