|
کد مطلب: 182636
بچه پولدارها چگونه جاي پديدهها را تنگ ميكنند؟
تاریخ انتشار : 1394/05/29 12:17:29 نمایش : 1358
سالها پيش وقتي يکي از دو باشگاه پرطرفدار پايتخت، تيمهاي پايهاياش را به پيمانکار کنترات داد تا خودش اين تيم را ببندد و هزينههايش را هم تقبل کند و همزمان باشگاه رقيب نيز مديريت تيمهاي پايهاياش را به گروهي سپرد که رسماً کاسب بودند.
 به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، اين زنگ خطر به صدا درآمد که فوتبال هم رسماً ورزش بچه پولدارها شود! آن زمان خيليها خودشان را به نشنيدن زدند و زنگ خطر را نشنيده گرفتند اما کم نبودند کساني که ميگفتند بايد از آينده اين فوتبال ترسيد.
هجوم بچه پولدارها به فوتبال
آن زمان روزنامهنگاري كه دغدغه آينده فوتبال ايران را داشت، نوشت: «بچهپولدارها به سمت فوتبال آمدهاند... وقتي براي عضويت در تيمهاي پايهاي استقلال و پرسپوليس بايد پول داد و براي پوشيدن پيراهن سرخابي بايد دست در جيب بابا كرد، معلوم است پديدههاي مستعد اين فوتبال كه نه باباي پولدار دارند و نه از پارتي قوي برخوردارند، پشت خط بچه پولدارها بمانند... حالا فوتبال هم مثل تنيس در حال تبديل به ورزش پولدارهاست!» اين نوشته را هم مثل آن زنگ خطر هيچكس جدي نگرفت.
پيمانكار ميگفت بايد دخل و خرجم جور شود
پشت خط ماندن پديدههاي مستعد و نونهالان و نوجواناني كه براي پوشيدن پيراهن تيمهاي پايهاي استقلال و پرسپوليس پول نداشتند، در هياهوي فوتبال و هيجانات كاذب ستارههاي كاغذياش گم شد و تا چشم به هم زديم استخوانبندي تيمها را بازيكنان غيرمستعد و به اصطلاح بچه پولدار تشكيل دادند. اين وسط پيمانکاري كه تيمهاي پايهاي يكي از دو باشگاه پرطرفدار پايتخت را كنترات برداشته بود، ميگفت: «من مقصر نيستم. بايد دخل و خرجم را جور كنم... برگزاري تمرين، اجاره زمين، شركت در مسابقات، تهيه پيراهن و... هزينه دارد و مجبورم بخشي از هزينهها را با جذب بازيكناني كه پدرشان وضع مالي خوبي دارد، جور كنم!» وقتي سرمربي يكي از اين تيمها به پيمانكار گفت اين آدمهايي كه شما به من معرفي ميكني، فوتباليست نيستند؟! جواب شنيد: «شما حداكثر ۱۴ بازيكن خوب بردار و از آنها استفاده كن، بقيه تيم را من ميبندم تا هزينهها جور شود!»
نمايشگاه اتومبيل در تمرين تيم پايهاي
در تيم رقيب هم اوضاع بهتر از اين نبود. تمرين پايههاي اين تيم هم تبديل شده بود به نمايشگاه اتومبيلهاي گرانقيمت... بازيكناني كه وضع مالي پدرشان «توپ» بود، با اينكه بلد نبودند يك بغل پاي ساده به «توپ» بزنند، با تيم قرارداد داشتند و با ماشينهاي آخرين سيستم به تمرين ميآمدند. كسبه به ظاهر محترمي كه به اسم سرمربي، مربي يا مدير اين تيم را تحويل گرفته بودند، ميگفتند: «ما در ازاي هر بازيكن بااستعدادي كه جذب ميكنيم، يك بازيكن پولي هم ميگيريم و از پول اين بازيكنان خرج آن بچههاي بااستعداد ميكنيم!»
روش امتحان پس داده؛ ۱۸ به علاوه سفارش!
البته اولين بار اين روش را يك سرمربي مثلاً باسواد در اين فوتبال باب كرد... همان كه مقابل دوربينهاي تلويزيوني لپتاپ جلوي خود ميگذاشت و پشت سر براي گرفتن نتيجه دنبال رمال ميرفت، در تيمي شهرستاني ۱۸ بازيكن براي بازي دادن جذب كرد و بقيه نفرات را سفارشي از كساني گرفت كه احتمال ميداد در طول فصل ميتوانند به روشهاي مختلف كمك يا حمايتش كنند. اين روش هنوز هم در ليگ برتر جواب ميدهد!
به پدرت بگو ۵ ميليون جور كند
در تيمهاي پايهاي هم اولش قرار بود ۱۴ بازيكن و حتي بيشتر از جمع بچههاي مستعد و آيندهدار جذب شوند و بقيه ليست را بچه پولدارها پر كنند تا مثلاً هزينههاي تيم «جور» شود اما بعد كه پول زير زبان دوستان مزه كرد، اوضاع «ناجور» شد! بين بازيكني كه استعداد داشت و وضع مالي خوبي نداشت و بازيكني كه لگد به گربه نزده بود و پدرش پول داشت، دومي انتخاب ميشد و مسئول تيم در جواب اعتراض بازيكن مستعد كه ميپرسيد يعني من از فلاني ضعيفترم كه جذب نميشوم، ميگفت: «فلاني فوتباليست نيست اما پدرش ۱۵ ميليون به ما ميدهد، حالا نميتواني به پدرت بگويي ۵ ميليون جور كند، همين پول را در طول فصل خرج خودتان ميكنيم!» چه پدرها كه به شوق فوتباليست شدن پسر، ماشين زير پايشان كه وسيله مسافركشي و كمهزينه زندگي بود را فروختند و چه مادرها كه طلاي خود را فروختند تا پسرشان فوتباليست شود و چه استعدادها تلف شدند چون النگويي به دست مادر و ماشيني زير پاي پدرشان نبود!
يك شاهد زنده؛ مهرداد بايرامي
وقتي پاي پول وسط ميآمد، بچه پولدار شهريه را ميداد (آقايان نام رشوه را گذاشتند، شهريه!) و عضو تيم ميشد و بچه مستعد بيرون ميماند... بعضيها سرخورده قيد فوتبال را ميزدند و برخي هم كه پيگيرتر بودند، به تيمهاي كوچكتر ميرفتند. نمونهاش مهرداد بايرامي، مهاجم فعلي تراكتورسازي تبريز كه بازيكن تيم پايهاي پرسپوليس بود. وقتي او ميخواست از تيم جوانان به تيم اميد برود، از او ۱۰ ميليون تومان پول خواستند تا اسمش را در ليست اميدهاي پرسپوليس رد كنند. بايرامي اين پول را نداد و به تيمهاي كوچكتر رفت. او در تست ماشينسازي تبريز قبول شد و از ماشينسازي با رسول خطيبي كه يكي از استعدادپرورهاي فوتبال ماست به گسترشفولاد رفت و وقتي با پيراهن گسترشفولاد به پرسپوليس گل زد، پرسپوليس حاضر شد براي رضايتنامهاش نيم ميليارد تومان به باشگاه تبريزي بدهد... بله، نيم ميليارد براي بازيكني كه ۱۰ ميليون تومان از او خواسته بودند تا اسمش را وارد ليست كنند.
طكلاهي كه سر استقلال رفت
در آكادمي استقلال هم نظير اين اتفاق «كم» رخ نداد. آكادمي استقلال را سالها آدمهاي دلسوز و سالم اداره كردند و محصولات مرغوبي هم بيرون دادند اما دورهاي كه اين آكادمي دست گروهي كاسب بود، چند بازيكن تنها به اين دليل كه بچه پولدار نبودند كنار گذاشته شدند تا بچه پولدارها هزينه زندگي كسبه به ظاهر محترم را بدهند و از جمع همين بازيكنان ديپورت شده، هستند ستارههايي كه حالا استقلال حاضر است براي جذبشان ميلياردي هزينه كند.
پول، شهرت و البته دلالها
وقتي گرايش بچه پولدارها به فوتبال گسترش يافت، سر و كله دلالها هم پيدا شد... روزگاري پدر و مادرها، نسل ما را از دويدن دنبال توپ منع ميكردند و ميگفتند دنبال نان باش، فوتبال هم شد شغل... اما همين كه خدادادها، كياها، داييها و... به اروپا رفتند و پولدار شدند، خانوادهها پسران خود را به فوتباليست شدن تشويق كردند. بچههاي قشر ضعيف و متوسط به عشق پولدار شدن سراغ فوتبال ميرفتند و بچه پولدارها به عشق شهرت... آنها ميخواستند از مزاياي ستاره شدن بهره ببرند. پول پدر را داشتند و حتي اگر استعداد هم نداشتند، پول پدر را كافي ميدانستند. هر جا پول باشد، دلالها هم هستند... دلالهايي كه بچه پولدارها را شناسايي ميكردند و جيب پدرانشان را ميزدند و آنها را به اين تيم و آن تيم ميبردند.
تعطيلي كارخانههاي بازيكنسازي
درست همينجا بود كه زنگ خطر به صدا درآمد... تيمهاي پايهاي پر شد از بچه پولدارهاي بياستعداد... دوراني از تيم اميد استقلال، ۱۷ بازيكن جذب تيمهاي ليگ برتري و ليگ آزادگاني ميشد و حتي ذخيرههاي اين تيم هم به تيمهاي بزرگ راه مييافتند اما بعدها از جمع بيست و چند بازيكن يك تيم پايهاي، به زور دو الي سه بازيكن به سطح بزرگسالان ميرسيدند. اينجا بود كه دلسوزان هشدار دادند آينده فوتبال ايران در حال نابودي است و بچه پولدارها نه تنها جاي بچههاي مستعد را ميگرفتند، بلكه آينده فوتبال ما را هم به خطر ميانداختند. حيف كه هيچكس اين هشدارها را نشنيد.
پول بده وارد ليست شو!
در فيلم هاليوودي «ارباب جنگ» يا به زبان عاميانه «جنگسالار» به كارگرداني اندرو نيكول كاراكتري كه نيكلاس كيج نقش او را بازي ميكرد، ديالوگ جالبي داشت: «در اين دنيا از هر ۱۲ نفر يك نفر اسلحه دارد و سؤال اينجاست كه چگونه ميتوان به ۱۱نفر ديگر اسلحه رساند!» نظير همين سؤال را دلالها از خود پرسيدند: «از جمع هر ۱۰ بچه پولداري كه با پول پدرشان وارد فوتبال ميشوند، به زور يك نفر واقعاً فوتباليست ميشود. سؤال اينجاست كه چطور ميتوان از ۹ نفر ديگر پول درآورد؟!» دلالها اين بازيكنان بياستعداد و پولدار را از هر طريقي وارد ليست تيمهاي بزرگسال ميكردند. يكي با سرمربي ميبست و صد ميليون از پدر بازيكنان ميگرفت و ۵۰-۵۰ سودش را به سرمربي ميداد، ديگري با مدير باشگاه روي هم ميريخت و با او شريك ميشد و هريك به هر روشي آمار بازيكنان سفارشي را بالا ميبرد.
خرج فوتبال به جاي خرج درمان اعتياد!
اين وسط پدران متمول هم از اين كار استقبال ميكردند... مثلاً پدر يكي از همين فوتباليستهاي پولكي ميگفت: «دلالي به من گفت اگر صد ميليون هزينه كني نام پسرت را در ليست زير ۲۳ سالههاي فلان تيم محبوب وارد ميكنم. با خودم گفتم اين پدرسوخته اگر وارد فوتبال نشود، شايد با ماشين آخرين مدلي كه زير پايش است و امكانات و پولي كه دارد، به اعتياد كشيده شود آنوقت بايد صدها ميليون هزينه كنم تا سلامتياش برگردد... خب، صد ميليون را ميدهم پسرم فوتباليست ميشود و همه جا پز ميدهم كُره خر بازيكن تيم محبوب فلان است!»
پول و پارتي «ستاره» ميسازد
آنهايي كه ميدانند پسرشان فوتباليست نيست و آيندهاي هم در اين فوتبال ندارد، براي فخرفروشي يا جلوگيري از انحراف فرزندشان پول ميدهند و عدهاي هم همين كه حس ميكنند پسرشان خرده استعداد و سر سوزن قابليت دارد، پول ميدهند تا شايد پسرشان در آينده فوتباليست شود و چند برابر اين پول را درآورند... پدري كه ۵۰ ميليون تومان هزينه كرده بود تا پسرش در ليست زير ۲۳ سالههاي يك تيم باشد، ميگفت: «پسرم در ليگ تهران بازي ميكرد و هميشه ميگفت اگر پارتي داشتم ميتوانستم در تيمهاي عالي توپ بزنم. آشنايي پيدا كردم و با رضايت ۵۰ ميليون به او دادم و نام پسرم وارد ليست يك تيم حرفهاي شد. حالا نميدانم فوتباليست ميشود يا نه اما به خودش هم گفتم اين پولي است كه ميخواستم بدهم تا سرمايه زندگي تو شود.» به نظر شما آيا پول و پارتي «ستاره» ميسازد؟
وسوسه گرينكارت آمريكا
البته يكي ديگر از دلايلي كه باعث ميشود افراد متمول پول هزينه كنند تا نام فرزندشان در ليست بازيكنان حرفهاي برود، وسوسه دريافت گرينكارت آمريكاست... آمريكا به نخبههاي ورزش هر كشور گرينكارت ميدهد... بچه پولدارها هم سه سال پي در پي با پول باباجان در ليست تيمهاي حرفهاي قرار ميگيرند و بعد از طريق يك وكيل كه حرفه و تخصصش دريافت گرين كارت آمريكاست، براي اقامت ايالات متحده اقدام ميكنند. يك سرمايهگذاري تضمين شده.
سفارش از بالا
اما پول تنها راه ورود بازيكن سفارشي به تيمها نيست... متأسفانه برخي افراد بانفوذ هم با استفاده از ابزاري به نام پارتي، فرزند يا خواهرزاده و برادرزاده خود را به تيمهاي حرفهاي تحميل ميكنند... مثلاً يك چهره بانفوذ مشكل خلافي يك ميليارد و چهارصد ميليون توماني واحد تجاري يك سرمربي را حل كرد و در ازايش نام خواهرزاده او وارد ليست آن تيم شد... شايعه شده در شهري ديگر فرماندار به تيم بازيكن داد، جاي ديگر استاندار سفارش كرد برادرزاده همسرش عضو تيم شود، جايي ديگر نماينده مجلس فاميل خود را با سفارش داخل تيم گذاشت و... و... و... تا سفارش از بالا هم راهي براي ورود بازيكنان به تيم باشد.
معامله پاياپاي!
كارراهاندازي را هم به سفارش اضافه كنيد. همين پارسال بود كه شايعه شد بازيكني پدرش مجوز حفر چاه صادر كرده و در ازايش او عضو تيم شده است. در تيم ديگري، مدير باشگاه كارش گير يك سازمان بود و يكي از مسئولان آن سازمان به مدير گفت فاميلي داريم كه دوست دارد فوتباليست شود، او را در ليست بگذار تا كارت خارج از نوبت انجام شود.
اشانتيون قرارداد اسپانسر
...و اما حالا اسپانسر هم راهي تازه است براي تحميل بازيكن سفارشي... فصل قبل مديرعامل يك باشگاه در نقل و انتقالات نيمفصل به سرمربي گفت ما كه اوضاع ماليمان خوب نيست، بگذار درآمدزايي كنم! اسم اين دو نفر كه ميگويم را به ليست اضافه كن چون قرار است براي تيم اسپانسر بياورند! اخيراً هم مديرعامل سايپا گفت سروش فيروزي را اسپانسر وارد ليست اين تيم كرده است. اگر گفته بيتا... رضايي صحت داشته باشد، شركت يا شخصي كه اسپانسر سايپا شده، شايد هم شركت يا شخصي كه اسپانسر براي سايپا آورده، شرط گذاشته نام سروش فيروزي را در ليست رد كند. بالاخره لابد اين هم اشانتيون قرارداد اسپانسرينگ است! اين وسط فقط معلوم نيست با بازيكني كه از سوي اسپانسر سفارش شده چرا ميخواستند قرارداد ۲۰۰ ميليوني به علاوه يك اتومبيل ببندند.
برهوت فوتبال ايران
اگر اين بازيكنان سفارشي فقط كنار تيمها تمرين ميكردند و به حضور در تمرين قانع بودند، ايرادي نداشت اما متأسفانه اين سفارشيها جاي بازيكنان مستعد را تنگ ميكنند و فوتبال ما به مرور از پديدههاي مستعد خالي ميشود. فردا كه خواستيم تيم ملي داشته باشيم، بچه پولدارها قرار است براي ما گل بزنند و يا مانع گل خوردن ما شوند؟! اگرچه بچه پولدار بودن جرم نيست و در فوتبال ما به ندرت بچهپولدار مستعد هم پيدا ميشود و ايرادي به چهرههاي بااستعدادي كه خانواده متمول دارند، وارد نيست اما ظلم است اگر اين بازيكنان جاي پديدههاي واقعي را تنگ كنند.
پروندهاي براي ليست پركنها
بازيكنان سفارشي چگونه وارد ليست ميشوند
بازيكن سفارشي... اين لقبي است كه فوتباليها به بازيكنان «ليست پركن» ميدهند... بازيكناني كه اغلب هيچگونه كارايي و كاركردي براي تيمها ندارند اما نامشان در ليست بازيكنان تيم قرار ميگيرد... برخي از اين دست بازيكنان، فوتباليستهاي مبتدي و آماتوري هستند كه با ارفاق، به درد بازي در تيمهاي محلي ميخورند و برخي هم اصلاً فوتبال بلد نيستند و حتي در تمرين تيمها هم شركت نميكنند اما اين سفارشيها چگونه سر از تيم درميآورند و چرا جاي بازيكنان مستعد را تنگ ميكنند؟ اگر شما هم اين پرسش در ذهنتان نقش بسته، ميتوانيد با خواندن اين نيمچه گزارش به برخي دلايل ورود بازيكنان سفارشي به فوتبال پي ببريد.
پينوشت: دوست داشتيم در اين گزارش صراحتاً به نام فوتباليستنماهايي كه با پول، رابطه، پارتي و سفارش وارد مجموعه فوتبال شدهاند، اشاره كنيم و سرراست و مستقيم نام مربيان و باشگاههايي كه اين كار را انجام ميدهند، بنويسيم اما از آنجايي كه ديوار رسانهها به شدت كوتاه است و مسير شكايت شديداً هموار (!) به ناچار در برخي موارد، با كد و آدرس غيرمستقيم و بدون ذكر اسم، به موارد اينچنيني اشاره كرديم.
به بهانه جنجال تازه فوتبال ايران
اسپانسر هم در ليست تيم سهم دارد؟!
ماجراي سروش فيروزي تازهترين جنجال فوتبال ايران است... بازيكني كه نامش در برنامه ۹۰ سر زبانها افتاد؛ آنجا كه عادل فردوسيپور از مجيد جلالي پرسيد اين سروش فيروزي كيست و از كجا وارد ليست سايپا شده و جلالي هم كه انگار منتظر فرصت و از خدا خواسته بود، توضيح داد اين بازيكن را در تست فني رد كرد اما بعد باشگاه با او قرارداد بست و نامش را در ليست سايپا به سازمان ليگ داد. حالا بماند كه ميگويند خود جلالي از عادل خواسته بود بحث اين بازيكن را در برنامه پربيننده ۹۰ مطرح كند تا هم از او رفع اتهام شود و هم رسانهها بدانند مديرعامل سايپا در ليست تيم دست برده است. بيتا... رضايي مديرعامل سايپا هم مدعي شده سروش فيروزي را اسپانسر وارد ليست كرده، يعني به گفته رضايي، اسپانسر سايپا شرط كرده نام سروش فيروزي در ليست بازيكنان سايپا باشد. فيروزي فصل پيش در ليست پيكان بود و البته به گفته سرپرست سابق پيكان اين بازيكن حتي يك جلسه هم در تمرين بزرگسالان اين تيم شركت نكرد و انگار در تمرين اميدها حضور داشت. درباره سروش فيروزي و نحوه ورودش به سايپا، فعلاً از اظهارنظر رسمي خودداري ميكنيم اما به گفته منابع آگاه، در همين ليگ برتر خودمان كم نيستند بازيكناني كه با فشار اسپانسر وارد ليست بازيكنان تيم شدند. باشگاهي كه نياز مالي دارد، گاهي اوقات اين شرط را ميپذيرد!
ستاره ليگ برتري: من هم براي ورود پول دادم!
يكي از استعدادهاي شكوفا شده در اين فوتبال كه در سالهاي اخير از ستارههاي بيچون و چراي ليگ برتر بوده به شرط نام نبردن از وي در مورد پرونده ما ميگويد: «شايد باور نكنيد ولي خود من براي ورود به فوتبال پول دادم!» از او پرسيديم تو كه فوتباليست هستي، تو چرا؟ و جواب داد: «متأسفانه فضاي فوتبال به گونهاي شده كه همه راهها مسدود است و چارهاي نداشتم. يكي از نزديكان آقاي سرمربي گفت پول بده و برو سر تمرين. همه ميدانند اين جلسات تستي كه تيمها ميگذارند صرفاً صوري است و هيچ مربياي نگاهي به اين تمرينات و كساني كه از اين طريق ميآيند، ندارد. بعدها از يك مربي مشهور شنيدم كه ميگفت ما ۱۸ نفر را براي آبرويمان جذب ميكنيم و ساير نفرات را براي تضمين بقا! يعني از آدمهاي بانفوذ كه ميتوانند در حل مشكلات كمك كنند، بازيكن ميگيريم و قرار نيست آنها بازي كنند يا فوتباليست شوند.»
اين ستاره با استعداد بارها تأكيد كرد كه هيچ چارهاي نداشته و براي ورود به عرصه تنها همين يك راه وجود دارد: «متأسفانه مربيان كاري كردهاند كه شما اگر فوتباليست هم باشي بايد پول بدهي! اطرافيان مربيان نزدت ميآيند و ميگويند فلان مقدار بده، يا دلالهايي هستند كه تا سه سال كل قراردادت را برميدارند.» و اما جمله آخر و جالب اين ستاره: «چرا فكر ميكنيد هر كس پدرش پولدار است، فوتباليست نيست؟ گناه آن استعداد چيست كه پدر پولدار دارد؟ اتفاقاً دلالها و اطرافيان مربيان با شناسايي اين آدمها كاري ميكنند كه ورودشان به سطح اول فوتبال به مراتب سختتر از سايرين ميشود!»
|
شهرستان فارسان در یک نگاه |
|
خبرنگار افتخاري |
|
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html
google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html
|
|
|