پر بازدیدترین
خبر های ورزشی
آمار سایت
امروز
-1
دیروز
-1
هفته
-1
ماه
-1
کل
-1
 
کد مطلب: 151372
واکنش رفيق دوست به خاطره گويي هاي هاشمي رفسنجاني
تاریخ انتشار : 1394/02/15 16:02:20
نمایش : 1245
محسن رفيق‌دوست در واکنش به برخي نقل قول‌هاي منتسب به امام(ره) گفت: من نيازي به توجه به اين نقل قول‌ها نمي‌بينم. بيان برخي از اين نقل قول ها با هدف شل کردن خط قرمزها و دور شدن از واقعيت صورت مي‌گيرد.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، ارائه تاريخ شفاهي مقاطع حساس انقلاب اسلامي بخصوص برهه دفاع مقدس از جمله مطالباتي است که همواره مورد تاکيد رهبرمعظم انقلاب بوده است. از منابع تاريخ دفاع مقدس، مي‌توان به خاطرات فرماندهان و فعالين حاضر در آن دوران اشاره کرد. «محسن رفيق‌دوست» در زمره کساني است که مي‌توان براي اطلاع يافتن از برخي رخدادهاي دوران جنگ تحميلي به سراغش رفت.

پس از پيروزي انقلاب و تاسيس سپاه پاسداران، وزارت‌خانه‌ سپاه تشکيل و محسن رفيق دوست به عنوان وزير اين وزارتخانه انتخاب شد. وي در واقع اولين و آخرين وزير سپاه محسوب مي‌شود.

براي مصاحبه با وزير سپاه در دوران جنگ به طبقه پنجم ساختمان بنياد نور رفتيم. از رفيق‌دوست پرسيديم که چقدر شرايط امروز مقابله جمهوري اسلامي با جبهه استکبار شبيه دوران جنگ است؟ که وي پاسخ داد: «هيچ تفاوتي نکرده است. يعني نه کشور ما و نه اکثريت ملت ما و رهبري ما با آن ملت و رهبري زمان جنگ تفاوت نکرده اند يعني ما همان ماهيت انقلابي را داريم که با پيروزي انقلاب داشتيم. لذا دشمني دنيا با ما همان دشمني است که اول انقلاب با ما داشته است».

رفيق‌دوست در پاسخ به سوالي مبني بر اينکه آيا توافق احتمالي هسته اي را همان قطعنامه ۵۹۸ مي‌دانيد يا خير گفت: «خيلي بهتر از قطعنامه است. يعني پيروزمندانه تر از آن است. ما در قطعنامه ۵۹۸ برنده بوديم يعني خواسته هاي ما را در آن قطعنامه آوردند اما در توافق هسته اي در پي اصرار سال‌هاي سال که شما حق غني سازي نداريد، حق ما را به رسميت شناختند».

وزير سپاه در دوران دفاع مقدس در پاسخ به اين سوال که شما به عنوان کسي که از ابتدا در کوران جنگ بوديد فکر مي‌کرديد روزي جنگ تمام شود و امام قطعنامه را بپذيرند؟ تصريح کرد: «من نمي‌توانم بگويم چرا امام تصميم به پذيرش قطعنامه گرفت، اما مي‌توانم بگويم که تصميم ايشان متعاقب نامه اي که اعلام مي‌کرد، براي ادامه جنگ يک سري امکانات لازم است و ما قادر به تامين آن نيستيم، عاقلانه‌ترين تصميم است».

رفيق دوست در واکنش به به نقل قول‌هايي منتسب به امام(ره) مبني بر اينکه ايشان ۲ ماه پس از پذيرش قطعنامه فرمود جام زهر براي من شيرين شد گفت: «هزارتا از اين نقل قول‌ها وجود دارد. به نظر من اين نقل ها خلط مبحث و دور شدن از يک واقعيت است. من احتياجي به توجه به اين‌ها نمي‌بينم. بيان برخي از نقل قول هاي منتسب به امام براي شل کردن خط قرمزهاست. امام زماني آتش بس را پذيرفت که در باطن خود امروز ما را مي‌ديد و جنگ جنگ تا رفع فتنه را تحقق يافته مي‌انگاشت».

وي از پاسخ به سوالي درخصوص علل سقوط فاو خودداري و تاکيد کرد: «ديگران اين موضوع را نقل کنند بهتر است. براي اينکه من يک مسائلي را مي‌بينم که مطرح کردن آن حرف ها را به صلاح امروز نظام نمي‌دانم. لذا اصلا وارد اين موضوع نمي‌شوم».

در پايان مصاحبه از رفيق‌دوست درخصوص سياست و اظهارات آيت‌الله هاشمي رفسنجاني پرسيديم که گفت: «آقاي هاشمي فردي است سياستمدار، بشدت مورد تائيد امام(ره) و امروز هم بايد مطيع رهبر معظم انقلاب باشد ولاغير. اگر جايي ايشان نظرش با آقا تفاوت دارد بايد ايشان سکوت کند نه آقا. امروز تکليف اين است که همه حتي آقاي هاشمي مطيع فرمايشات رهبر معظم انقلاب باشند. اگر هستند روي سر بنده جاي دارند».

مشروح مصاحبه با محسن رفيق‌دوست وزير سپاه در دوران دفاع مقدس به شرح زير است:

شما به عنوان فردي که از ابتدا تا انتها در بحبوحه جنگ حضور داشتيد براي ما بفرماييد امام خميني(ره) چقدر به تقويت توانمندي‌هاي نظامي بخصوص افزايش توان موشکي تاکيد داشتند؟

با پيروزي انقلاب، جمهوري اسلامي عليه اردوگاه هاي شرق و غرب برآمد و ما تقريبا در محاصره نظامي آنها قرار گرفتيم. يعني هم شرق و هم غرب صدام را کاملا تجهيز کردند چراکه مي‌خواستند از دست اين انقلاب که موجوديت هردوي آنها را تهديد مي‌کرد راحت شوند. وقتي جنگ شروع شد ما کاملا اين محاصره نظامي را حس کرديم و اين داستان معروف است که آن زمان ارتش از يوگوسلاوي يک مقداري سيم خاردار خريد اما اين سيم خاردارها بيش از يک سال و نيم در خاک آذربايجان که آن زمان جزو شوروي بود توقيف شد. بعد از آن اتفاق يک روز سفير شوروي به وزارت خارجه مي‌رود و به قائم مقام وزارت خارجه مي‌گويد: «ما با کمال افتخار تسليحات شما را آزاد کرديم» اما بعد ديديم آن تسليحاتي که مي‌گويد همان سيم خاردار است.

در آن زمان بلوک غرب که کاملا با ما بد بودند و بلوک شرق هم که با ما رابطه داشتند يا اعلام مي‌کردند که ما بايد از شوروي اجازه بگيريم و آنها اجازه نمي‌دهند يا به صراحت مي‌گفتند که ما به عراق فروختيم. البته ما شروع کرديم و با کمک سوري ها و ليبيايي ها تا آنجايي که ميتوانستيم روزمره جنگ را تامين ميکرديم اما از همان اول من به عنوان کسي که در سپاه مسئول لجستيک بودم چه قبل از وزارت و چه بعد از وزارت، احساسي داشتم که اين انقلاب با اين وضعيتي که دارد هيچ وقت از نظر نظامي مورد مهر و محبت قدرت هاي بزرگ قرار نمي‌گيرد و ما براي دفاع از خود بايد بر روي پاي خودمان بايستيم بنابراين قبل از تشکيل وزارت سپاه بحث صنايع دفاعي درسپاه را پايه ريزي کرديم و بعد از تشکيل وزارت سپاه بسيار قوي وارد شديم و من در آن زمان بچه هاي تحصيلکرده اي که به صنايع دفاعي ما کمک مي‌کردند را جمع کردم و گفتم که براي بحث دفاع اقدام کنيد و هرچيزي که لازم است يعني از فشنگ تا موشک را بسازيد.

يک چيزي که از جبهه ها فشار مي‌آوردند تا خريداري کنيم و ما هم مي‌رفتيم بخريم و سرمان را کلاه مي‌گذاشتند و بهمان نمي‌دانند يک موشک معمولي «تاو» بود. ما از زمان شاه مقداري موشک تاو داشتيم که داشت تمام مي‌شد. بچه ها ان موقع مي‌گفتند «يک تاو يک تانک» زيرا هيچ موشک‌هاي ضد تانک به آن خوبي نيست و هنوز هم بهترين موشک براي جنگ در مقابل تانک، تاو است. ما همان زمان يک عده اي از تحصيلکرده ها را جمع کرديم و براي اينکه تشجيع بشوند براي ديدار با حضرت امام(ره) وقت گرفتم و آنها را خدمت امام(ره) بردم. در آن ديدار خدمت امام(ره) عرض کردم که آقا من معتقدم اگر مغزهاي آلوده به الکل که معلوم نيست پدر و مادرشان چه کساني هستند مي‌توانند درخصوص پيشرفت هاي نظامي کارهاي بزرگ انجام دهند، اين بچه هاي نماز شب خوان ما توانمندي بهتري دارند؛ اينها به من قول دادند که در يک زمان کوتاهي موشک تاو بسازند. امام فرمودند: «آن حرف اولي که گفتي براي من مطبوع تر است و اگر بخواهيد مي‌توانيد». اين جمله از امام خيلي مشهور شد.

دشمني دنيا با ما همان دشمني است که اول انقلاب با ما داشته است.

اين موضوع گذشت تا من تعداد زيادي نيروي تحصيلکرده به وزارت سپاه آمد و براي هر مقوله اي از دفاع يک گروه تشکيل دادم؛ گروه تسليحات، مهمات، اپتيک، مخابرات، موشک، زيردريايي، پهپاد، هواپيما، هلي کوپتر و ...، که تقريبا ۱۸ گروه تشکيل شد. بعد در ديدارهايي که با امام داشتم در يک جلسه اي ايشان فرمودند: «شما چاره اي جز اين نداريد که براي دفاع از انقلاب به همين جوانان اتکا کنيد و دنيا به شما چيزي نخواهد داد». ما در زمان جنگ فقط در مقاطع ضروري و حساس خدمت امام مي‌رسيديم. يادم هست که من خارج از بودجه از امام براي ساخت مهمات جنگ پول گرفتم نه از خودش بلکه از اختيارات ولايت. در يکي از ديدارها گزارشي به ايشان دادم که نقل آن به درد اين روزها مي‌خورد؛ من يکي يکي گروه هاي تسليحات را به امام معرفي کردم و سپس به ايشان گفتم ما يک گروهي درست کرديم به نام «ش م ر» يا «ش م ه». امام سوال کردن اين تسليحات چيست؟ من عرض کردم اولي «شميايي ميکروبي راديو اکتيو» و يا «شيميايي ميکروبي هسته اي». سپس امام فرمودند: «يعني بمب اتم؟»، من گفتم بله. امام فرمودند: «نه خير!، نسازيد و دنبالش هم نرويد. زيرا مملکت انرژي اتمي براي مقاصد صلح آميز دارد و لازم نيست شما در اين دايره وارد شويد». بعد فرمودند: «ميکروبي و شيميايي هم نسازيد، اما سلاح هاي ديگر را تا سرحد توان براي دفاع ازکشور بسازيد. سلاح‌هاي هسته‌اي نسل را تهديد مي‌کند و فقط مختص زمان جنگ نيست و آثار و تبعات در نسل هاي بعدي نيز اثرگذار است». سپس من عرض کردم، دشمن سلاح اتمي ندارد ولي سلاح شيميايي و ميکروبي عليه ما استفاده کرده است. امام(ره) فرمودند: «برويد پدافند اين تسليحات را توليد کنيد».

اما مطلبي که امام(ره) خاصه در مورد تقويت توانمندي موشکي گفته باشند من الان به خاطر ندارم اما ما در خصوص تسليحات دفاعي کشور بارها خدمت ايشان رفتيم و امام(ره) بسيار تاکيد مي‌کردند: «هرکسي آمد و گفت من مي‌خواهم کمک کنم دست رد به سينه اش نزنيد و سعي کنيد که از جوان ها بيشتر استفاده کنيد و به معناي واقعي خودکفا باشيد». تقريبا مي‌شود گفت هسته خودکفايي دفاعي امروز کشور در زمان جنگ تشکيل شد و شما امروز در دعواهاي تحريم مي‌بينيد که هيچ وقت صحبت از مسائل دفاعي نيست و کسي در زمينه مباحث دفاعي از تحريم‌ها گلايه نمي‌کند. صنايع و بخش کشاورزي ما از تحريم اذيت ميشوند اما حوزه دفاعي کشور اصلا توجهي به تجريم ندار زيرا امروز ما درحد اعلاي بزرگترين قدرت هاي نظامي هستيم.

ما دوسال قبل شهيد حسن تهراني مقدم را از دست داديم و تابلويي که الان در اتاق من مي‌بينيد را ايشان به دفتر ما آورد و هديه داد. شهيد تهراني مقدم قبل از شهادتش موشک ۳ هزار کيليومتري را آزامايش کرده بود اما همين شهيد با کمک همکاران خود در زمان جنگ موشک‌هاي هفتاد تا ۱۰۰ کيليومتري را هم امتحان کرده بود. صنايع موشکي ما در زمان جنگ پاگرفت و پس از جنگ تمام صنايع نظامي ما به سرعت تا مرز برابري، خوداتکايي و برتري در منطقه پيش رفت.

يکي از حاميان خارجي ايران در زمان جنگ سوريه بود. حال تا چه اندازه حمايت هايي که امروز ايران از سوريه مي کند را مي‌توان با کمک هاي سوريه در زمان جنگ تحميلي به ايران مشابه‌سازي کرد؟


در دوراني که خدا و ملت را داشتيم کمک هاي هم سوريه و هم ليبي براي ما ارزشمند بود يعني سوري ها نميتوانستند به ما موشک بدهند اما همان تيمي که الان متخصص موشکي ما هستند اول در سوريه دوره ديدند. يعني در بزنگاه ها ما از سوريه مهمات گرفتيم يا در خريد مهمات من ميرفتم دمشق و به اتفاق افسران سوري به کشورهايي مثل بلغارستان و مجارستان و لهستان سفر ميکرديم و مهمات ميخريديم چراکه در آن زمان کشورها بطور مستقيم به ما اسلحه نمي‌فروختند.

اما کمک هايي که ما امروز به سوريه ميکنيم به مراتب شايد با ارزش تر از کمک ان روز آنها باشد ولي کمک انها هم در آن زمان از دو منظر با ارزش بود. يکي اينکه عراق که به ما حمله کرده بود يک کشور عربي بود و اولين کشوري که از کشورهاي عربي اين جنگ ظالمانه عليه ايران را محکوم کرد مرحوم حافظ اسد بود و آن اجماع عربي عليه ما را شکست. البته برخي ديگر ازکشورهاي عربي مانند ليبي و لبنان و عمان بعد از سوريه جنگ عراق عليه ايران را محکوم کردند و نگذاشتند اين جنگ عربي و ايراني باشد.

چه مقدار از حمايت هاي امروز ما از سوريه به جبران حمايت هاي سوريه از ايران در جنگ ارتباط دارد؟

به نظر من هيچ ارتباطي ندارد. علت دفاع امروز ما از سوريه يک دفاع مقدس تر و مهم تري است. يعني يک غده سرطاني در منطقه به نام اسرائيل است و در طول زمان ها آن کشورهايي که بايد در مقابل اسرائيل مقاومت ميکردند را يکي يکي از صحنه خارج کردند و تنها کشوري که رسما در جبهه مقاومت ايستاده سوريه است. از آنجايي که ايران از طريق سوريه به حزب الله و حماس و گروه هاي مقاومت کمک مي‌کرد، بنابراين تنها راه چاره براي بقاي اسرائيل اين بود که سوريه از محور مقاومت خارج شود. ما ملتي هستيم که سال ۴۴ و ۴۵ رفقاي من بخاطر اعلاميه اي که امام عليه اسرائيل داده بود زنداني شدند و خود من هم فراري بودم؛ يعني از آن زمان دشمني با اسرائيل داشتيم و بحث عدم مشروعيت اسرائيل قديمي بود و الان دشمن اصلي اسرائيل ما هستيم. ما چون نميخواستيم محور مقاومت بشکند تکليف داشتيم که در اين ميدان وارد شويم زيرا آمريکايي ها ميخاوستند سوريه را از محور مقاومت خارج کنند و ما ميخواستيم سوريه در محور مقاومت بماند و ما موفق شديم در اين جبهه بر دشمن پيروز بشويم.

چقدر دليل حمايت هاي ما از سوريه مربوط به تامين امنيت ملي خودمان است؟

بطور کلي در منطقه هر اتفاقي بيفتد ما اثرپذير هستيم. اگر امروز ايران به عنوان يک قدرت بزرگ منطقه اي مطرح است براي اين است که اجازه نداديم آن ايده و عقيده اي که از انقلاب اسلامي حمايت مي‌کند ضربه بخورد چراکه اگر آنها شکست بخورند ما ضعيف‌تر مي‌شويم. درواقع پيروزي حزب الله لبنان، حماس، گروه هاي مقاومت، يمن و همچنين سوريه و عراق به معناي پيروزي ايران است.

چقدر شرايط امروز ما در مقابله جبهه استکبار شبيه دوران جنگ است؟


هيچ تفاوتي نکرده است. يعني نه کشور ما و نه اکثريت ملت ما و رهبري ما با آن ملت و رهبري زمان جنگ تفاوت نکرده اند يعني ما همان ماهيت انقلابي را داريم که با پيروزي انقلاب داشتيم. لذا دشمني دنيا با ما همان دشمني است که اول انقلاب با ما داشته است. امروز هم ما با همان روحيه بايد با دنيا مقابله کنيم. زماني که من وزير بودم آقاي جواد لاريجاني قائم مقام وزيرخارجه بود. ايشان آمد دفتر من و گفت الان سفير سوئيس به ملاقات من آمده بود و من پرسيدم چرا انقدر اين آمريکايي ها با ما دشمن هستند؟ سفير سوئيس هم گفت اين حق طبيعي آمريکاست با شما دشمن باشد، شما هيمنه و سيطره آمريکا را در دنيا از بين برديد. آنها تا شما را از اين جايگاه پايين نياورند ول کن شما نيستند.

ما در قطعنامه ۵۹۸ برنده بوديم يعني خواسته هاي ما را در آن قطعنامه آوردند اما در توافق هسته اي در پي اصرار سال‌هاي سال که شما حق غني سازي نداريد، حق ما را به رسميت شناختند.
بنابراين نه شرايط آن موقع عوض شده است و نه رهبري و ملت ما تغيير کرده است. حالا ممکن است نسل سوم و چهارم ما مثل نسل اول انقلاب آنقدر دشمني با آمريکا را لمس نکند ولي به محض اينکه رهبري به ميدان مي آيد مي‌بينيم نسل سومي ها از نسل اولي ها در دفاع از انقلاب بيشتر به ميدان مي آيند.

امروز مناقشه هسته اي که تقريبا ۱۰ سال درگير آن بوديم ممکن است با توافق احتمالي هسته اي يا کم شود و يا اصلا تمام شود. حال برخي اتمام اين مناقشه را با پايان جنگ تحميلي شبيه سازي کردند. آيا مي‌توانيم اينطور تحليل کنيم که بايد يک جام زهر ديگري نوشيد؟

خير. زيرا اولا در مورد پايان جنگ هنوز يک عده خيال ميکنند نبايد جنگ تمام ميشد. درصورتي که جنگ بايد تمام ميشد. زماني هم تمام شود ما همه خاک خود را از دشمن گرفته بوديم و از نظر نظامي هم در قدرتمندترين زمان بوديم ولي همه خواسته هاي ما تحقق پيدا نکرده بوديم يعني متجاوز شناخته نشده بود غرامت جنگي را نگرفته بوديم و ... اما امروز درست برعکس است. دنيايي که با ما به اصطلاح خودش سر سلاح هسته اي جنگ لفظي راه انداخته بود اصرار داشت که در ايران اصلا غني سازي نبايد بشود. اما امروز ۶ قدرت بزرگ دنيا پذيرفته اند در حدي که ما سلاح اتمي نسازيم برنامه هسته اي داشته باشيم. اين پيروزي کمي نيست. اصلا اين يک پيروزي بسيار بزرگي است که هنوز به خيلي از کشورها اصلا اجازه کوچکترين مقوله غني سازي را نميدهند اما پذيرفتند ما در حد ۵ درصد داشته باشيم. ما برنده شديم. ما در واقع به مرگ گرفته بوديم که به تب راضي شوند که آنها راضي شدند.

مي‌توانيم بگوييم توافق احتمالي هسته اي همان قطعنامه ۵۹۸ است؟

خيلي بهتر از قطعنامه است. يعني پيروزمندانه تر از آن است. ما در قطعنامه ۵۹۸ برنده بوديم يعني خواسته هاي ما را در آن قطعنامه آوردند اما در توافق هسته اي در اصرار سال‌هاي سال که شما حق غني سازي نداريد، حق ما را به رسميت شناختند.

حالا گريزي هم به بحث قطعنامه بزنيم. شما به عنوان کسي که از ابتدادر کوران جنگ بوديد فکرش را مي‌کرديد که جنگ تمام و قطعنامه پذيرفته شود؟

همين پيش بيني ميشد. من جزو مخالفين پايان جنگ بعد از فتح خرمشهر بودم و معتقد بودم که بايد جنگ به داخل خاک عراق کشيده شود. براي اينکه بعد از پيروزي خرمشهر اتفاق نظامي ملموس اين بود که خرمشهر که يک وجهه بزرگي داشت را آزاد کرده بوديم اما از نظر نظامي ما وضع امکاناتمان خوب نبود و خيلي از نقاط حساس نظامي کشور در دست دشمن بود و معتقدم اگر آن موقع آتش بس را مي‌پذيرفتيم و به علت اينکه من معتقد بودم چون نقاط ضعف ما را دشمن شناخته بود شش ماه بعد حمله مي‌کرد و تا تهران مي آمد. وقتي جنگ تمام شد ما از يازده کشور اسير و از سي و چند کشور غنيمت داشتيم. لذا با مذاکرات مختلف و آخر با موافقت امام جنگ به خاک عراق کشيده شد اما زماني که آتش بس را پذيرفتيم تمام نقاط حساس را گرفته بوديم و در يک خودکفايي قابل قبول براي دفاع از کشور بوديم و اينکه آيا آن زمان درست بود يا نه خب مسئولين آن موقع تشخيص دادند و امام هم پذيرفت و بعدا هم متوجه شديم که کار خوبي شد.

چرا امام از عبارت جام زهر براي پذيرش قطعنامه استفاده کردند؟ شما در يک مصاحبه اي گفته بوديد که علت بکار بردن اين عبارت از سوي امام اين بود که براي ايشان پذيرش قطعنامه سخت بود.

امام تا قبل از پذيرش قطعنامه شعار جنگ جنگ تا پيروزي و جنگ تا رفع فتنه را داده بود اما نقل است که هفته بعد از پذيرش قطعنامه در يک جلسه اي گفته بودند که من از اينکه قطعنامه را پذيرفتم راضي هستم. همان زمان هم در اين خصوص حرف هاي زيادي مطرح بود که برخي مسئولين نظام به ديدار امام(ره) مي‌روند و ايشان مي‌گويند من قطعنامه را با رضايت پذيرفتم.

۱۳ روز قبل از پذيرش قطعنامه و بکار بردن عبارت «جام زهر» توسط امام(ره)، ايشان طي يک نامه‌اي مي‌فرمايند: «بايد همه براي جنگي تمام عيار عليه آمريکا و اذنابش به سوي جبهه رو کنيم. امروز ترديد به هرشکلي خيانت به اسلام و غفلت از مسائل جنگ خيانت به رسول الله است». حال امروز برخي مدعي‌اند امام(ره) بعد از ۲ ماه از پذيرش قطعنامه فرمود «جام زهر براي من شيرين شد!». حال چگونه مي‌توان اين نقل منسب به امام(ره) را با سخنان مربوط به جام زهر جمع کرد؟

ببينيد. شايد يکي دو ماه قبل از پذيرش قطعنامه، آقاي هاشمي من را خواست و گفت: «يکي از دلايل ادامه جنگ خود تو هستي! چون اين آقاي رضايي{فرمانده وقت سپاه} يک طرح تهيه مي‌کند و به تو مي‌دهد و تو هم يک چيزي تهيه مي‌کني و نهايت آن اين مي‌شود که در جنگ صد قدم پيشروي مي‌کنيد و دوباره صد قدم به عقب مي‌نشينيد و دولت هم شعار جنگ مي‌دهد ولي در جنگ نيست». سپس آقاي هاشمي به من گفت تو برو بشين در وزارتخانه ات و به جنگ کاري نداشته باش. آقاي هاشمي ستاد جنگ را به دولت واگذار مي‌کند. بعد به فرمانده سپاه مي‌گويند جنگ چه زماني تمام مي‌شود؟ مي‌گويد زماني که صدام سقوط کند. مي‌گويند صدام چطور سقوط مي‌کند؟ مي‌گويد وقتي که ما بغداد را بگيريم و در صورتي مي‌توانيم بغداد را بگيريم که اين تجهيزات را {اشاره به نامه فرمانده سپاه براي ادامه جنگ} به ما بدهيد. اين نقل درواقع گفتگويي بين رئيس ستاد جنگ و فرمانده سپاه است.

من نمي‌توانم بگويم چرا امام تصميم به پذيرش قطعنامه گرفت، اما مي‌توانم بگويم که تصميم ايشان، عاقلانه‌ترين تصميم است.

آن نامه را آقاي رضايي به امام(ره) ننوشته بود، به رئيس ستاد جنگ نوشته بود. آن زمان آنها نامه را پيش امام مي‌برند و مي‌گويند نمي‌توانيم اين نيازها را تامين کنيم. اينکه امام ۱۳ روز قبل از پذيرش قطعنامه آن سخنان را فرمودند ولي ۱۳ روز بعد از آن هم فرمودند آنهايي که شالوده دفاع از جنگ هستند مي‌گويند قادر به ادامه جنگ نيستيم. خب امام عاقل‌ترين فرد زمان خودش بود.

يعني تمام اين تحولات و نامه نگاري ها طي اين ۱۳ روز به گوش امام رسيد؟ سخنان امام در تاريخ ۱۳ تير ۶۷ (۱۳ روز قبل از پذيرش قطعنامه) سخنان بسيار صريحي است که توقف جنگ را خيانت انگاشته است.

امام يک ماه بعد از انتخاب بني صدر توسط مردم فهميد اين فرد به درد مملکت نمي‌خورد. ولي با عقل سياسي که داشت رسما به آقايان فرموده بودند که اگر اين را به مردم بگوييم، مردم به ما مي‌خندند. امام درواقع مي‌خواست رياست جمهوري بني صدر بخاطر ملت ادامه پيدا کند. امام در ديداري که من با ايشان داشتم فرمودند من بني صدر را انتخاب نکردم و به او راي ندادم بلکه براي من آن ۱۱ ميليون انساني مهم است که به بني صدر راي دادند. اما کار به جايي رسيد که مجبور شد براي حفظ انقلاب با پيشنهاد مجلس مبني بر عزل بني صدر موافقت کند. امام رهبري بود که مي‌خواهد انقلابي را که به پيروزي رسانده است را حفظ کند. من نمي‌توانم بگويم چرا امام تصميم به پذيرش قطعنامه گرفت، اما مي‌توانم بگويم که تصميم ايشان متعاقب نامه اي که اعلام مي‌کرد، براي ادامه جنگ اين امکانات لازم است و ما قادر به تامين آن نيستيم، عاقلانه‌ترين تصميم است.

ببينيد جاي تعجب اينجاست که وقتي سخنان امام(ره) در قبل و بعد از پذيرش قطعنامه را کنار نقل منتسب به امام مبني بر اينکه «جام زهر براي من شيرين شد» مي‌گذاريم، دچار يک ابهام مي‌شويم. چقدر به اين نقل هاي منتسب به امام(ره) مي‌شود اعتماد کرد؟

من احتياجي به توجه به اين نقل قول‌ها نمي‌بينم. امام زماني آتش بس را پذيرفت که در باطن خود امروز ما را مي‌ديد و جنگ جنگ تا رفع فتنه را تحقق يافته مي‌انگاشت. يعني اگر امروز ما از نظر نظامي خوداتکا هستيم صد در صد محصول آن ۶ سال جنگ بعد از خرمشهر است. در فتح خرمشهر امکانات ما تانک و توپ و وسايلي بود که از عراق گرفته بوديم و يک صنايع دفاعي داشتيم که به آن مي‌گفتيم «قابلمه سازي» چراکه در آن زمان ما چيزي نداشتيم. در آن ۶ سال بعد از فتح خرمشهر و در عمليات کربلاي ۵ با آنچه که خودمان در داخل کشور ساخته بوديم آتشي بر سر دشمن ريختيم که فرمانده تيپ ۶۵ عراق که اسير شده بود مي‌گفت هرگز آتش جهنم خدا به سوزندگي آتش شما نبود. امام درواقع دوربين بود و امروز را مي‌ديد که جمهوري اسلامي به نقطه اي رسيده است که مي‌توانيم روي پاي خودمان بايستيم. خب امروز ما از نظر نظامي هيچ نگراني نداريم که آمريکا بخواهد به ما حمله کند. ما نه عراق هستيم و نه افغانستان؛ ما ايرانيم!

يعني شما معتقديد نبايد به نقل قول هاي منتسب به امام توجه کنيم؟

بله. اصلا نيازي نيست. دنبال چه چيزي مي‌گرديم؟ چه کسي را مي‌خواهيم محاکمه کنيم؟ چه کسي را مي‌خواهيم اعدام بکنيم؟ يک سير تاريخي گذشت و يک اتفاقاتي افتاد و همه آن هم براي ملت ما خوب بود. اصلا چرا امام فرمود جنگ از الطاف خفيه الهي بود؟ آيا جنگي که حداقل زير ۲۰۰ هزار نفر شهيد داشت چيز خوبي بوده است؟ چرا امام فرمود شهادت مصطفي{فرزند امام} نعمتي براي اسلام بود؟ اينها يک مطالب بزرگتري است که وقتي انسان فکر مي‌کند مي‌بيند که امام در ۱۰ سال زعامت خودشان مثل آن ۱۷ سال قبلش يعني از ۴۰ تا ۵۷، قدم به قدم سه هدف را در پيش گرفت؛ «انقلاب اسلامي در ايران، بيداري اسلامي در کشورهاي اسلامي و جهاني شدن اسلام». خودش يکي از اين اهداف را محقق کرد و امروز هم بيداري اسلامي را جانشين برحقش مديريت مي‌کند.


حاج آقا! سخنان امام(ره) براي تاريخ و براي امروز ما حجت است. اما بيان اين نقل قول منتسب به امام که ايشان دو ماه بعد از قطعنامه مي‌گويند جام زهر براي من شيرين شد اين موضوع را به ذهن مخاطب متبادر مي‌کند که امام متناقض حرف مي‌زدند و ظرف بازه هاي زماني کوتاهي حرف خودشان را پس مي‌گرفتند.

خب هزارتا از اين نقل قول‌ها وجود دارد. اين نقل قول‌ها به نظر من خلط مبحث و دور شدن از يک واقعيت است و آن واقعيت اين است که بعد از امام يک ابر مردي مثل امام پيدا شد و بسيار عالي انقلاب را تا امروز رهبري کرده است. چه احتياجي داريم بريم اين نقل قول ها را ببينيم و صحت و سقم آن را پيدا کنيم. الان مرجع ما نسبت به همه اين مطالب رهبر معظم انقلاب هستند و بايد ببينيم ايشان چه چيزي مي‌گويند. مشکل امروز ما اين نيست که ۲۵ سال پيش چيزي که منتشر نشده آيا درست بوده است يا نه. اصلا به چه درد امروزمان مي‌خورد؟ من حرفم اين است. امروز رهبري مي‌فرمايند بايد در مقابل آمريکا محکم ايستاد و اين خط قرمزتان است و اين حرف هايي که زده مي‌شود براي شل کردن خط قرمزهاست.

خب خودتان هم به نکته مهمي اشاره کرديد؛ اين نقل قول هاي منتسب به امام(ره) براي شل کردن خط قرمز هاست، مانند نقل قول منتسب به امام مبني بر حذف شعار مرگ بر آمريکا.

اصلا اين نقل ها براي ما مهم نيست. هر وقت رهبر معظم انقلاب گفت مرگ بر آمريکا نگوييد ما هم نمي‌گوييم. اگر امام هم فرموده بود نگوييد ما نمي‌گفتيم. بايد ببينيم امروز رهبري چه مي‌گويند.

خب عده اي مي‌خواهند با نقل قول‌هاي منتسب به امام(ره) استفاده سياسي خود را ببرند.

با سيطره و هيمنه‌اي که حضرت آقا دارند، اين نقل قول ها هيچ نمود خارجي ندارد. يعني چيزي اتفاق نمي‌افتد.

منظورم از استفاده هاي سياسي اين است که به عنوان مثال امروز مي‌گويند نقل قول فلاني از امام(ره) مبني بر حذف شعار مرگ بر آمريکا به داد مذاکرات هسته اي ايران و ۱+۵ رسيد و نتيجه مثبت مذاکرات مديون اين نقل قول است.

خب امروز همان‌ها ديدند که قاطبه ملت بعد از اين حرف محکم‌تر گفتند؛ «مرگ بر آمريکا». بنده در زمان امام يک مصاحبه داشتم - آن زمان ريگان رئيس جمهور آمريکا بود- و گفتم: «ما بر خلاف يک عده اي که مي‌گويند ما مسلمان تنوري نيستيم و هرچيزي که امام گفت را بزنيم به تنور، ما مسلمان تنوري هستيم و اگر امروز امام به من بگويد بلند شو برو واشنگتن دست ريگان را ببوس من ميرم و مي‌بوسم. حتما مصلحت اين بوده است که امام گفته اين را بکن».

بيان برخي از نقل قول هاي منتسب به امام براي شل کردن خط قرمزهاست.
امروز هم مي‌گويم هر زماني که رهبري فرمود شعار مرگ بر آمريکا نگوييد من هم نمي‌گويم. برخي حرف ها به هيچ دردي نميخورد و به هيچ جا منتهي نمي‌شود. توده ملت واقعا يکي از خوبي هايش اين است که امام آمد نسل ايراني را با هوش کرد حتي نسلي که اصلا امام را نديده است. بايد بگويم امام درست مي‌گفت و رهبري هم درست مي‌گويد که بايد با آمريکا جنگيد.

نزديک به دو هفته از سالگرد «سقوط فاو» در سال ۶۷ مي‌گذرد. شما در مصاحبه اي که ۴ سال پيش داشتيد، دلايل سقوط فاو را سياسي و نه نظامي عنوان کرده بوديد. حال بيشتر براي ما از اين موضوع بگوييد.

بيان اين واقع تاريخي به چه درد امروز ما مي‌خورد؟

برخي امروز با مرور اين واقعه تاريخي فضاسازي‌هاي مطلوب خود را دنبال مي‌کنند.

خير. من اخيرا نديدم کسي اين موضوع را بيان کند و فضاسازي که شما مي‌گوييد را جايي مشاهده نکردم. يعني شما الان آمديد با طرح اين سوال يک موضوعي که وارد شدن به آن اصلا به مصلحت امروز کشور نيست را مطرح مي‌کنيد.

آقاي هاشمي رفسنجاني مرداد ماه سال گذشته در جمع برخي آزادگان دفاع مقدس گفت «در دوران پس از سقوط دفاع مقدس آقاي خلخالي به جبهه رفتند و اعلام کردند که مي‌خواهند يک دادگاه نظامي تشکيل بدهند و برخي فرماندهان را اعدام کنند و رئيس جمهور وقت- رهبر معظم انقلاب- هم با اين موضوع موافق بودند». پس از سخنان آقاي هاشمي يک موجي از سوي برخي رسانه‌هاي داخلي و خارجي عليه فرماندهان دفاع مقدس براه افتاد. دليل اصلي سقوط فاو فقط سياسي بود؟ اصلا مسائل و ضعف هاي نظامي دخيل نبود؟

ديگران اين موضوع را نقل کنند بهتر است. براي اينکه من آن دورنما را مي‌بينم و امروز هم يک مسائلي را مي‌بينم که مطرح کردن آن حرف ها را به صلاح امروز نظام نمي‌دانم. لذا اصلا وارد اين موضوع نمي‌شوم. حتي خودم يادم است که حرف هايي را در مورد اين موضوع زده ام البته بعد از آن نيز گفتم شايد من تحليلم از آن رويداد درست نبوده و صرفا برداشت من بوده است. من ۶ تا ۷ سال پيش يک سخنراني داشتم و گفتم من مقداري در آن تحليلم ترديد دارم. من خيلي سال است که در مورد موضوع فاو صحبت نکردم و هرکسي از من تحليلي نقل کرده به سخنان ۲۵ سال پيش من استناد کرده است نه اينکه من حرف جديدي در اين موضوع گفته باشم.

يعني شما مي‌فرماييد موضوع فاو ناگفته‌اي است که نبايد امروز گفته شود؟

بله.

ببينيد برخي امروز مي‌خواهند با بيان ناگفته هايي از فاو اين موضوع را القا کنند که تنها و تنها موضوع سياسي عامل شکست فاو بوده است.

امروز مقام معظم رهبري به شدت دقت دارند که همان چيزي که امام(ره) راجع به سپاه گفت عملي شود، يعني سپاه سياست را بفهمد اما در سياست دخالت نکند. رهبري هم امروز همين را مي‌گويد و مراقب هستند که همين موضوع برقرار باشد.

لذا موضوع فاو يک داستاني بود که امروز کساني آن را طرح مي‌کنند که مي‌خواهند ضربه اي بزنند و من در پاسخ ندادنم جلوي آن ضربه را مي‌گيرم.

تبعات طرح مجدد موضوع فاو از سوي برخي افراد چيست؟

اين افراد مي‌خواهند به جايي ضربه بزنند که ما هدف آنها را مي‌فهميم.

سال ۶۶ بعد از حادثه حج، امام در پيامي مي‌فرمايند ما ممکن است از اسرائيل و آمريکا و صدام بگذريم اما نمي‌توانيم از آل سعود بگذريم. اما ديديم پس از فوت امام(ره) جرياني به روي کار آمد و شرايط عوض شد و يک رابطه تنگاتنگ بين ايران و عربستان بوجود آمد و برخي همان زمان گفتند ما و عربستان همانند دوبال يک کبوتر در جهان اسلاميم. به نظر شما دستاوردهاي سياست دوستي عميق با عربستان چه بود؟


چهار سال تقريبا نوعي قطع رابطه بود بين ايران و عربستان و مردم از فضيلت استفاده از حج واجب محروم بودند که فشار هم ميآوردند يعني خيلي ها نامه مينوشتند که ما داريم از دنيا ميرويم و حج گردنمان است و بايد راه حج باز شود. اتفاق با درايت کار شد. البته من هيچ نقشي نداشتم. يکي اينکه در مورد سياست خارجي سکان در نهايت دست رهبري است يعني نه رئيس جمهوري هيچ وقت ميتواند اثر قطعي بگذارد و نه فرد ديگري. آن کسي که در آخر تصميم مي‌گيرد رهبري است. لذا در آن مقطع با عذرخواهي سعودي‌ها و فشار مردم ارتباط دو کشور برقرار شد و يک سياستي هم دولت ما به خوبي عمل کرد که اگر اين سياست نبود ۹۰ درصد اينهايي که به حج رفتند نمي‌توانستند از فضيلت حج بهره‌مند شوند.

آقاي هاشمي فردي است سياستمدار، امروز هم بايد مطيع رهبر معظم انقلاب باشد ولاغير. اگر جايي ايشان نظرش با آقا تفاوت دارد بايد ايشان سکوت کند نه آقا.

من در آن زمان مي گفتم مقام معظم رهبري که طرفدار اين هستند که همه کار اقتصادي دست بخش خصوصي باشد چرا اين عمره را دست بخش خصوصي نميدهند. بعد فهميدم که اگر به بخش خصوصي واگذار مي‌شد خيلي ها نميتوانستند به عمره مشرف شوند.

هيچ وقت ما با عربستان در باطن تفاهم نداشتيم و الان هم که به اينجا رسيده ايم سعودي ها دست خودشان را رو کرده اند و ما رفتيم زير گوش عربستان داريم زنگ نابودي اش را مي‌زنيم. لذا تخطئه اينکه چرا در آن زمان با عربستان روابط برقرار کرديم کار خوبي نيست.

خب سياست ما در ابتدا دوستي ايران و عربستان بود. چرا رفتيم کنار گوش عربستان زنگ نابودي اش را زديم؟

ما معتقديم در داخل عربستان هم مردمش بايد آزاد باشند. اين يک اصل کلي انقلاب اسلامي است. ما نمي‌رويم عربستان را آزاد کنيم اما وقتي مردمش بخواهد آزاد باشند ما کمک مي‌کنيم.

يعني نظر جمهوري اسلامي بعد از فوت امام(ره) همين بود؟

بله.

منظورم اين است که اين سياست و اعتقاد در بيان مسئولين اظهار مي‌شد؟

من همه نظام نيستم که بخواهم در اين خصوص مطلبي بگويم.

ارزيابي شما از سياست آقاي هاشمي در اين خصوص در آن زمان و هم چنين امروز چيست؟

آقاي هاشمي فردي است سياستمدار، بشدت مورد تائيد امام(ره) و امروز هم بايد مطيع رهبر معظم انقلاب باشد ولاغير. اگر جايي ايشان نظرش با آقا تفاوت دارد بايد ايشان سکوت کند نه آقا. آقاي هاشمي چند بار در راه انقلاب انتحار سياسي کرد. من از سال ۳۹ با آقاي هاشمي آشنا و رفيق هستم و تمام اين حرف هايي که به شما عرض مي‌کنم را به خود آقاي هاشمي هم گفتم.

بايد در مخالفت ها و موافق ها حق را گفت. حق اين است که ايشان به انقلاب خيلي خدمت کرده است و گردن انقلاب خيلي حق دارد اما امروز تکليف اين است که همه حتي آقاي هاشمي مطيع فرمايشات رهبر معظم انقلاب باشند. اگر هستند روي سر بنده جاي دارند.

نکته پاياني نيست؟

ان شالله نسل جوان ما قدر نظام ولايت فقيه را بداند. اين مهم است. جنگ همه دنيا همين جاست. روزي که خبرگان قانون اساسي اصل ولايت فقيه را تصويب کرد آقاي مهندس بازرگان مسلمان نماز خوان متدين آمد و گفت اين قبا فقط به قامت حاج آقا روح الله برازنده است اما ديديم که ۲۵ سال پس از امام(ره) مي‌گذرد و مي‌بينيم که اگر نگوييم رهبري با قدرت‌تر اما امام‌گونه مملکت و منطقه را اداره مي‌کند. جوان ما بايد بداند که ارزش اين را دارد هزاران و ميليون‌ها شهيد بدهيم تا اين انقلاب حفظ شود.
 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
شهرستان فارسان در یک نگاه
شهرستان فارسان در يک نگاه

خبرنگار افتخاري
خبرنگار افتخاري

آخرین اخبار
اوقات شرعی
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8 google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html