جهت تبيين و بررسي دقيق تأکيدات مکرر رهبر انقلاب مبني بر اينکه کليد حلّ مشکلات اقتصادي در لوزان و ژنو و نيويورک نيست؛ در داخل کشور است، گفتگويي با دکتر فاطمي امين معاونت اسبق وزارت صنعت صورت پذيرفته است.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، سيد رضا فاطمي امين معاون اسبق برنامه ريزي وزارت صنعت، معدن و تجارت در مصاحبه اي تفصيلي با خبرنگار اقتصادي شبکه اطلاع رساني راه دانا گفت: در مورد تحريم ها دو اصل وجود دارد، اول آنکه در حال حاضر به هيچ عنوان مسأله اقتصاد کشور تحريم نيست. اصل دوم هم آنکه اگر بخواهيم با تحريم ها مقابله کنيم راهي نداريم جز اينکه قوي شويم.
تحريم ها فقط عارضه هاي اقتصاد ايران را نمايان تر مي کنند
در ادامه فاطمي امين تصريح کرد: اين روزها اقتصاد کشور مثل بيماري است که به دليل عفونت زيادي و حادي که دارد مدام تب مي کند. در شرايط تب به جاي اينکه به او داروي تب بُر بدهند وي را تحريم مي کنند. اين تحريم قطعا اثرگذار است. چون بيمار تب دارد ولي داروي آن تحريم شده است. پس شايد برخي بگويند خب بيمار تب دارد و چون داروي تب بُر تحريم است پس مسأله بيمار، تب است. اما يک پزشک متخصص حتماً تشخيص خواهد داد که مسأله اصلي بيمار تب و تحريم داروي وي نيست بلکه مسأله اصلي عفونت اين بيمار است که بايد درمان شود.
وي در ادامه افزود: بحثي که اقتصاد ما با آن درگير است شبيه همين مسأله است. در اقتصاد کشور ما مشکلاتي وجود دارد که چون اين مشکلات حل نمي شود و تلاشي هم براي حل آن نداريم اين مسائل يک سري عارضه ايجاد مي کنند که تحريم باعث تشديد و بارز شدن اين عارضه ها مي شود. درست است که تحريم بانک مرکزي، تحريم کشتيراني، تحريم تجهيزات کار ما را سخت مي کند اما مشکل تحريم ها نيست. به طوري که مثلاً اگر تحريم هاي بانک مرکزي برداشته شود قطعا هزينه هاي بانک مرکزي کاهش خواهد يافت اما هنوز آن عفونت که مشکل اصلي بود وجود دارد.
گره زدن مشکلات اقتصادي به روابط خارجي اشتباهي فاحش است
وي گفت: يک خطاي بسيار بزرگي که امروز کشور با آن مواجه است آنکه به وفور ديده مي شود برخي از افراد همه چيز را به روابط خارجي گره مي زنند.شايد از يک جهتي مي تواند حرف آنها درست باشد مثلا مصداق هايي مي آورند حساب مي کنند تحريم ها چقدر براي کشور هزينه ايجاد کرده است مثلا براي يک قطعه در صنعت سه بار به ترکيه رفتند بعد مجبور شديم به کشور ديگر برويم و... در حالي که با عدم وجود تحريم ها به راحتي مي توانستيم اين قطعه را تأمين کنيم. نمي توان گفت اين حرف غلط است. اينکه گفته شود تحريم ها روي اقتصاد کشور اثر نداشته است حرف غلطي است ولي غلط تر آن است که گفته شود با برداشته شدن تحريم ها اوضاع اقتصاد کشور خوب مي شود چون هنوز بيماري اصلي پا بر جاست.
بيماري اقتصاد کشور در يک کلام آن است که زير ساخت هاي نرم در کشور به شدت ضعيف و مشکل دار است. اما در توضيح اين مشکل توضيح مختصري که البته مهم است و معمولاً بيان هم نمي شوند را عرض خواهم کرد.
اقتصاد کشور به زير ساخت هاي فيزيکي بيشتر نياز ندارد
فاطمي امين در تشريح اين موضوع بيان کرد: بانک جهاني آخرين بار در سال 2005 ثروت ملت ها را مشخص کرده است. در چهار سرفصل اين مهم را اندازه گيري کرده است. ثروت هاي طبيعي، ثروت هاي فيزيکي که انسان ها ايجاد کرده اند، ثروت هاي نامشهود و يکي هم دارايي هاي خارجي که به معني منابع ارزي يک کشور است. اما در مورد ثروت هاي نا مشهود توضيح آنکه دارايي هاي نامشهود شاخصي است که مجموع قوانين و مقررات، فرآيندها، سازوکارها، سرعت انجام کارها، توان نيروي انساني و... اندازه گيري مي کند. اگر بخواهيم کل ايرن را قيمت گذاري کنيم بانک جهاني مي گويد 30درصد از کل ثروت ايران دارايي نامشهود است ولي براي کشوري مثل آلمان که آن را مهد صنعت دنيا مي دانند فقط چيزي حدود 15 درصد سرمايه فيزيکي دارد. به اين معني که تمام زيرساخت ها، جاده سازي هاي بي مثال آلمان، توليدات خودرو و همه تجهيزات فيزيکي آلمان فقط و فقط 15 درصد از ثروت اين کشور را تشکيل مي دهد و حدود 80 درصد ثروت اين کشور دارايي هاي نامشهود آن هستند.در مورد ژاپن هم وضع همين طور است.
وي گفت: اقتصاد کشور ما همانند غذايي است که براي پخت آن مواد زياد و گران صرف شده است اما چون در اندازه ها دقت نشده اين غذا قابل خوردن نيست. در کل دنيا رتبه ايران از لحاظ ثروت طبيعي هفتم است. ثروت فيزيکي خيلي زيادي هم داريم. يه اين معني که از لحاظ زيرساخت ها، ايران در دنيا جايگاه 27 ام را دارد و اين نسبت به جمعيت کشور آمار خوبي است. پس يعني تعددکارخانجات و راهها و تجهيزات و... که در حال حاضر داريم قابل قبول است. اما نکته مهم آنکه در اينجا فقط حضور فيزيکي تجهيزات و تعدد کارخانه جات و... منظور است نه ميزان توليد آنها.
در ايران سهم ثروت طبيعي 59 درصد، ثروت توليد شده 14 درصد و ثروت نامشهود 27 درصد است. اما در آلمان ثروت طبيعي 1 درصد ـ با توجه به اينکه آلمان يکي ازکشور پهناور آسيا با آب و هوا و طبيعت بسيار مناسب و معادن و منابع طبيعي سرشار است اما از لحاظ هاي فيزيکي و نامشهود آنقدر رشد داشته است که سهم منابع طبيعي ناچيز شده است ـ ثروت فيزيکي و زيرساخت ها 14 درصد و ثروت نامشهود اين کشور 85 درصد است.
اين به اين معني است ترکيب ثروت ها در ايران نامتناسب است. مثل اينکه ترکيب مواد يک غذا نامتناسب باشد. ساخت يک کارخانه سيمان در کشور چيزي حدود 600تا 700ميليارد تومان سرمايه گذاري نياز دارد. اين در حالي است که در ايران در حل حاضر چيزي حدود 10 ميليون تن مازاد توليد سيمان داريم که صادر مي کنيم. در سال 84 به دليل کمبود سيمان طرح هاي عمراني کشور متوقف مي شد اما در شرايط فعلي به چه ميزان سرمايه گذاري شده است که مازاد توليد داريم. يا مثلا سرمايه هاي کلاني که صرف ساخت پالايشگاه ـ حدود 5 هزار ميليارد تومان ـ يا توليد فولاد شده است. سرمايه گذاري ها در کشور زياد است اما چو زيرساخت هاي نرم در کشور ضعيف است از اين ثروت فيزيکي آنگونه که بايد مورد بهره برداري قرار نمي گيرد.
عدم بهره وري در توليد به منزله عدم توجه به سازوکارها و قوانين
وي در ادامه جهت تأکيد بر بحث اهميت وجود زير ساخت هاي نرم در اقتصاد کشور به يکي از مشکلات فعلي که عدم بهره وري مناسب در صنعت است اشاره کرد و گفت: بهره وري زماني زياد مي شود که ستانده بيشتر شود در حاليکه هزينه هاي توليد تغييري نکند. اين در چه شرايطي اتفاق مي افتد؟ وقتي مهارت و تخصص بالا رود. اينها همان سرمايه نامشهود است. وقتي گفته مي شود بهره وري در کشوري پايين است يعني منابع نامشهود آن پايين است. وقتي در آمار اعلام مي شود که ژاپن در طول 20 سال چيزي حدود 50 درصد از رشد خود را از بهره وري بدست آورده است عيني تکيه بر کسب ثروت نامشهود.
پس وقتي گفته مي شود بهره وري کشور پايين است يعني دارايي نامشهود پايين است يعني سازماندهي ها در کشور ضعف دارد. قوانين ما مشکل دارد و سازوکارها ايراد دارد و بد است. از نيروي انساني استفاده نمي شود.
در حال حاضر اقتصاد کشور يک دلار هم به سرمايه گذاري خارجي نياز ندارد
فاطمي امين در پاسخ به سوال که چرا توليد کنندها و مسئولان مداوم مي گويند نچرخيدن توليد کشور به دليل فقدان اعتبارات کافي است ، گفت:ما در وزارت صنعت بر اين مهم تحقيقات وسيعي داشته ايم و در حال حاضر به پشتوانه شرکت در جلسات متعددي که با توليد کنندگان داشته ايم و بازديد هاي گسترده اي که از کارخانه ها و مراکز صنعتي کرده ايم سخنانم را عرض مي کنم نه به عنوان کسي که از بيرون فقط نظاره گر بوده و نقد مي کند. در دو سال آخر مسئوليت ـ سال هاي 91 و 92 ـ مطالعاتي انجام شد که در آن حدود 100 کارشناس و محقق در حوزه هاي مختلف علي رغم مصاحبه با 600 نفر از متخصصان کشور، حضور داشتند. يعني يک کار مطالعاتي گسترده که تمامي رشته فعاليت ها را دربر گرفته است و فقط به صنعت فولاد و کاشي و... محدود نشده است. مثلا در بخشي از اين تحقيقات بررسي شد وزارت صنعت و معدن و تجارت در کل چقدر به منابع مالي نياز دارد؟ به عنوان نمونه يررسي شد اگر در حوزه صنايع غذايي بخواهيم به يک ميزان مشخصي ارزش افزوده برسيم و همين طور در صنايع ديگر جقدر به منابع مالي نياز داريم؟ اينها را وقتي اينها با هم جمع کرديم، نتيجه اين بود که کل پولي که در کشور موجود است کفايت مي کند يعني اگر در حال حاضر هيچ کشوري حتي يک دلار هم به کشور ما فاينانس ندهدو سرمايه گذاري خارجي نداشته باشيم ما باز هم نيازي نخواهيم داشت و در کارما خللي ايجاد نخواهد شد. البته بنده نمي گويم سرمايه گذاري خارجي بد است بکه ميخواهم بگويم اقتصاد کشور ما محتاج سرمايه گذاري خارجي نيست و اگر کسي آمد و سرمايه گذاري خارجي را بر ما بست کشور از بي پولي نخواهد مُرد!
خارجي ها هميشه طرف برنده سرمايه گذاري در ايران بوده اند
وي در خصوص اينکه عده اي مداوم روي برداشته شدن تحريم ها و افزايش سرمايه گذاري خارجي به عنوان عملي براي رشد اقتصادي کشور و حل مشکلات تأکيد مي کنند، گفت: بنده از اين افراد سوالي دارم، تا به حال سابقه سرمايه گذاري خارجي را در ايران بررسي کرده اند؟ خارجي ها تا به حال کجا و روي چه چيزي سرمايه گذاري کرده اند؟ مي آيند در ايران سرمايه گذاري مي کنند که يک معدن را خالي کند و ببرند. کدام و چند سرمايه گذار خارجي در ايران آمده و روي يک موضوع هاي تک سرمايه گذاري کرده است؟ سرمايه گذاري مثلا در حوزه نفت و فولاد صرف اينکه به هيج عنوان انتقال تکنولوژي نمي کنند، اشتغالزايي هم که براي ما ندارد. چند سرمايه گذار خارجي در پوشاک يا در صنايع الکترونيک ما سرمايه گذاري کرده اند؟ پايين ترين تکنولوژي ها را آورده اند و همان را هم منتقل نکرده اند.
اينکه گفته مي شود صنعتگران و توليد کنندگان مشکل کمبود اعتبارات دارند به اين معني نيست منابع نداريم بلکه به اين معني است که در حال حاضر منابع موجود بد تخصيص داده مي شود. اولويت بندي هايي نياز دارد و اينگونه نيست که حتما با ورود منابع مالي خارجي اين مشکلات حل خواهد شد. بايد عفونت ـ دارايي نامشهود ـ را درمان کرد که در غير اينصورت محتاج منابع خارجي هستيم و قدرت چانه زني هم در اين زمينه نداريم.
ورود از موضع ضعف يعني دادن امتيازهاي بي شمار
وي در ادامه تأکيد کرد: وقتي عفونت را درمان نمي کنيم و گمان مي کنيم با ورود سرمايه هاي خارجي مشکلات حل مي شود و در واقع موضع ضعف بخواهيم در کشور ما سرمايه گذاري کنند پس مجبوريم امتيازهاي زيادي بدهيم و کاري را انجام دهيم که به نفع طرف مقابل است نه آنچه خود ميخواهيم.
به جرأت مي گويم به جز صنعت فولاد در هيچ صنعت سرمايه بر ديگري نياز به سرمايه گذاري کلان جديد نداريم. به جز در دو حالت: 1ـ در حالت جبران استهلاک2ـ ايجاد اشتغال فوري در يک منطقه خاص که البته آن هم نياز به سرمايه آنچاني ندارد.
ايجاد زيرساخت هاي نرم مديريت و هوشمندي ميخواهد نه پول و تبليغات
معاونت برنامه ريزي سابق وزارت صنعت اظهار کرد: عفونت کشور ما کمبود منابع نامشهود است. در سال 89 که هدفمندي يارانه ها اجرا شده بود طرحي بدست بنده رسيد که در اثر اجراي آن مصرف سوخت را تقليل دهد. البته در آن زمان هيجان اين طرح ها زياد بود اکثرا هم بي نتيجه. اما وقتي طرح را بررسي کرديم به مفيد بودن آن پي برديم. در سال 42وزارت راه آن زمان دستور العملي را مصوب کرده بود که ظرفيت مجاز بار را براي وسايط نقليه را تعيين کرد بود و اين دستورالعمل تا سال 89 بدون هيچ تغييري اعمال مي شد. با وجود اينکه جاده ها، پل ها، کاميون ها و... در اين 50سال خيلي بهتر شده بودند ولي ميزان باري که مجاز به حمل بودند خيلي کمتر از ظرفيت موجود بود. با تلاش و برگزاري جلسات و...، طي دو هفته اين دستورالعمل تغيير کرد و نتيجه اينکه محاسبات نشان داد فقط با اصلاح اين دستور العمل حدود 15 درصد ظرفيت حمل بار کشور افزايش يافت. فقط با دو ورق کاغذ. حالا فرض کنيد همين 15 درصد افزايش را مي خواستيد از نو ايجاد کنيد. چقدر به منابع نياز داشتيد؟ چقدر واردات بايد ميکرديم؟ چه کسي ثبت نام بشود؟رانتي ايجاد بشود يا خير؟ تعداد کاميون بيشتر و ترافيک بيشتر و... . اين دو ورق کاغذ را کسي افتتاح نکرد. اگر براي همين ميزان افزايش، پروژه اي تعريف مي شد، 10 هزار ميليارد تومان پول هزينه مي شد و... در اخبار منتشر مي شد و روبانها قيچي مي شد و از اين داستان ها. اين اقدامات يعني ايجاد زيرساخت نرم.
يا در صنعت نفت اجمالاً مثالي بزنم. بررسي شد در صنعت نفت که در حال حاضر يکي از مهمترين ارکان تحريمي به شمار ميرود ما سه مشکل عمده داريم. يکي از آن سه مورد که به نسبت از بقيه سخت تر و مهمتر بود بررسي شد. محرمانه از کارخانجات خارجي که تکنولوژي توليد آن محصول را داشتند بازديد شد و غيره نهايتاً به اين نتيجه رسيديم که توان و ظرفيت توليد اين محصول در داخل کشور بالقوه وجود دارد. يک قطعه را يک کارخانه مي سازد قطعه اي ديگر در کارخانه اي ديگر و فقط کسي نيست اين قطعات را ترکيب و مونتاژ کند و محصول نهايي مورد نظر را بسازد. يعني اگر يک مديريتي هوشمندي باشد اين مشکلات قابل رفع است. تجهيزات هست. توان هست. فقط بايد مديريت صحيحي باشد.
متأسفانه با ايران کد وشبنم سليقه اي برخورد شد
وي در پاسخ به اين سؤال که خيلي از اين خلاء ها هم شناسايي و بررسي و حتي به قانون تبديل شده است ولي اجرايي نمي شود، مثل قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز که نعمت زاده وزير فعلي وزارت صنعت و معدن و تجارت از اجزايي کردن آن به راحتي شانه خالي کرد، گفت: بله، اين طرح ها مثل ايران کد و شبنم در اجرا مشکلاتي داشت اما يک سازو کار بسيار خوب جهت کنترل قاچاق کالا به کشور محسوب مي شد اما اين نقص ها دليل نمي شد که کل طرح را کنار بگذارند.
مثال ها در اين زمينه ها زياد است که بنده از آنها ميگذرم. اگر بخواهم جمع بندي از قسمت اول بحث داشته باشم کشور ما در حال حاضر در يک مقطع تاريخي قرار دارد که پيشرفت آن منوط به تقويت و هم افزايي در استفاده از ساختارهاي نرم است. اين در حالي است که نه پولي و منابع نالي خاصي نياز دارد نه اينکه تحريم ها روي آن اثرگذار است. حالا چون کنگره آمريکا ما را تحريم کرده است نمي توانستيم دستورالعمل سال42 را به نفع شرايط فعلي اقتصاد کشور اصلاح کنيم؟ در اين سال هاي اوج تحريم ها به تجربه ثابت شد که اينگونه نيست.
رفع تحريم ها فقط مسکِن موقتي است
وي در ادامه تأکيد کرد: اقتصاد کشور در نقطه عطف است به اين معني که به نقطه اشباعي رسيده است و با طي همين روال پيشرفتي نخواهد داشت مگر اينکه به توسعه ساختارهاي نرم توجه جدي شود که البته اين اقدامات با منابع مالي کمياجرايي ميشود. اين بدان معني است که دولت، رئيس جمهور، نمايندگان مجلس، وزير صنعت و سايرين به جاي اينکه دغدغه داشته باشند که جاده اي احداث کنند، کارخانه جديد بسازند و... بايد همت خود را بر اين امر بگذارد. پول هم نمي خواهد بلکه فقط يک هوشمندي مي خواهد که متأسفانه همين هوشمندي وجود ندارد. مسئولان بايد بدانند که توجه به همين امور است که حال اقتصاد کشور را خوب مي کند. اين که تحريم ها برداشته شود فقط دوباره مسکِن ها از راه مي رسند و اين بد است. درست است که درد فروکش مي کند اما قطعا بيماري اصلي فراموش مي شود. به همين علت برخي از برداشته شدن تحريم ها نگران هستند.
دعواي ما با آمريکا به هيچ عنوان دعواي انرژي هسته اي نيست
وي در تشريح اصل دوم بيان کرد: اما اصل دوم اين بود که ما زماني مي توانيم مشکل تحريم ها را حل کنيم که قدرتمند شويم. به عبارتي اگر تحريم ها باعث گوشه گيري و منزوي شدن کشور شود هدف دشمنان محقق شده است. دعواي ما با آمريکا به هيچ عنوان دعواي انرژي هسته اي نيست. حتي بحث موشک هاي بالستيک و... هم نيست. قرآن مي گويد: زماني کفار از شما راضي مي شوند که به دين آنها دربياييد. زماني که ما بگوييم سکولار شده ايم. يعني اگر زماني شبيه ترکيه يا مالزي يا عربستان شويم تحريم ها برطرف خواهد شد.پس بحث تضاد ايران و غرب بحث دستيابي به بمب هسته اي نيست و همه اينها بازي است. آمريکا دو سال گذشته در دبي سازماني را مستقر کرد با مأموريت ضد ضد تحريم. به اين معني که اگر ما هر اقدامي جهت دور زدن تحريم ها انجام دهيم آنرا شناسايي کنند و برنامه ضد آنرا پياده کنند. اين به اين معني است که طرف مقابل کاملا حساب شده جلو آمده است.
به جاي گوشه رينگ رفتن و ضربه خوردن بايد قدرتمند شويم
فاطمي امين در ادامه تشريح کرد: بعد از درآمدن به دين کفار دومين حالتي که دشمن به عقب رانده مي شود قدرتمند شدن کشور است. اقتضاي دنياي امروز اين است که يا بايد خود را اطراف سفره يک بزرگتر ببينيد يا اينکه بخواهيد مستقل باشيد و البته سختي ها و کارشکني ها را تحمل کنيد. مواجه شدن با تحريم ها سه حال دارد. بدترين حالت اين است که شما را تحريم کنند و شما مداوم به گوشه رينگ بروي و ضربه بخوري. حالت خوب اين است که شما را تحريم کنند و اين اصلا براي شما مهم نباشد. اما حالت ايده آل اين است که کشورآن اندازه اي قدرتمند باشد که ديگر توان تحريم کردن را نداشته باشند.تحريم براي کشور بي معنا باشد.نکته مهم اين است که اين قدرت زماني اتفاق مي افتد در تعامل با دنيا باشيم نه اينکه تمام درب هاي کشور را ببنديم .مصر بايد به ايران وابسته باشد. عراق اگر يک تجهيزات خاصي نياز دارد که فقط آمريکا و آلمان آن را توليد مي کند بايد ما بتوانيم آن را جايگزين کنيم. يعني عراق و افغانستان و... به پشتوانه ايران به آمريکا و متحدانش نه بگويد و اينکه بايد بتوانيم کشورها را به خود وابسته کنيم به اصطلاح در زنجيره تأمين بين المللي جايگاه خوبي را کسب کنيم.
بايد کشور هاي ديگر در تأمين نيازهاي خود به ايران نيازمند باشند
وي براي روشن شدن اين بحث جايگاه صنعت پتروشيمي کشور را تشريح کرد: در حال حاضر متأسفانه در روابط بين المللي در جايگاه بدي قرار داريم. به عنوان مثال در بخش پتروشمي در بدترين جاي زنجيره دست ماست. در چرخه صنايع پتروشيمي يک کشورهايي تکنولوژي را توليد مکند مثل آمريکا و آلمان. يعني توليد علم پالايش و... ( لايسنس) ميکند و با قيمت بسيار زياد در اختيار ساير کشور ها مي گذارد. برخي ديگر از کشور مانند کره جنوبي تجهيزات مي سازند. برخي نصب و راه اندازي مي کنند. يک سري کشور ها صنايع بالادستي را توليد مي کنند. مثل ايران و عربستان.
در اين زنجيره براي توليد مثلا يک گوشي همراه، کار اول يعني همان لايسنس ها و آخر کار يعني توليد محصول يعني پر سود ترين قسمت کار است. پر هزينه ترين قسمت کار از لحاظ مالي و زيست محيطي، کمترين اشتغال و عدم هيچ گونه تضميني براي فروش محصول همان بخش بالادستي پتروشيمي است که ما داريم. پس اين جايگاه براي ما قدرتي ايجاد نمي کند. در تعامل با دنيا آنچه ميخريم و ميفروشيم مهم است. واردات ما کالاهاي اساسي است و اگر به ما اين محصولات را نفروشند زندگي مان مختل مي شود ولي صادرات غير نفتي کشور ما نقشي در معاملات تجاري دنيا ندارد و اگربخواهيم صادرات خود را قطع کنيم براي کشور مقابل خيلي نمودي و اهميتي ندارد به راحتي مي تواند آنرا از کشور ديگري تأمين کند.
رفع تحريم ها يک مسأله است نه اينکه عارضه اصلي کشور باشد. اين را بايد برخي مسئولان کشور قبول کنند. متأسفانه در حال حاضر به وفور هستند مديراني که هيچ گزينه و برنامه اي در حيطه کاري خود جز برداشته شدن تحريم ها ندارند و اين نگرش بايد اصلاح شود.