پر بازدیدترین
خبر های ورزشی
آمار سایت
امروز
-1
دیروز
-1
هفته
-1
ماه
-1
کل
-1
 
کد مطلب: 151322
اين همه هياهو براي اختفاي توافقنامۀ لوزان!
تاریخ انتشار : 1394/02/13 15:38:08
نمایش : 1141
متن بيانيه به وضوح حکايت از وجود مجموعه‌اي از توافقات دارد که هيچيک از آن‌ها در بيانيه درج نشده است. اگر پذيرفتني نباشد که اين موارد همگي در سطح شفاهيات در اذهان مذاکره‌کنندگان وجود دارد، در اين صورت ناگزيريم بپذيريم متني يا مکتوبي حاوي اين موارد بايد وجود داشته باشد.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، ۱.عموم علاقمندان به مذاکرات هسته‌اي ملاحظه کرده‌اند که در پايان مذاکرات لوزان در روز ۱۳ فروردين ۹۴(۲ آوريل ۲۰۱۵)، هم‌زمان بيانيه‌اي به انگليسي از جانب خانم موگريني نماينده عالي اتحاديه اروپا و بيانيه‌اي به فارسي از جانب آقاي دکتر ظريف وزير امور خارجه قرائت شد. صرف‌نظر از اينکه چه ميزان تفاوت‌هايي، بعضاً مهم، ميان اين دو بيانيه وجود دارد، يک مطلب اما جاي هيچ ترديدي ندارد و آن اينکه در پايان اين دور از مذاکرات، بيانيه‌اي صادر شده، بيانيه‌اي که نه اصل وجودش و نه محتوايش در روزهاي بعد هيچگاه از طرف هيچکس مورد مناقشه قرار نگرفته است. بنابراين بايد قائل شويم که بيانيه‌اي وجود دارد به نام بيانيۀ لوزان.

۲. اما هنگامي که بيانيه لوزان را مرور مي‌کنيم مي‌بينيم عباراتي دارد که حکايت از متن ديگري مي‌کند. در فراز چهارم مي‌خوانيم که:

ــ "تحقيق و توسعۀ ايران بر سانتريفيوژها مطابق گستره و برنامۀ زماني‌اي انجام خواهد شد که متقابلاً توافق شده است"(بيانيه لوزان، ۲/۴/۲۰۱۵). روشن است که پس بر دو موضوع توافق شده است. اما هنگامي که بيانيه يک صفحه‌اي لوزان را چند بار مرور مي‌کنيم مي‌بينيم نه ذکر و قيد، که حتي اشاره‌اي هم به چگونگي آن توافق نشده است. آيا امکان دارد توافقاتي با حضور پنج عضو داراي حق وتو در شوراي امنيت و با توجه به اهميت منحصر بفرد آن صورت گيرد و آن‌ها به ثبت و درج آن در قفسۀ سينه خود بسنده کرده باشند؟ چنين چيزي امکان دارد؟

ــ "ظرفيت غني‌سازي، سطح غني‌سازي، و ذخاير اورانيوم غني‌شده براي مدت زمان‌هاي مشخص‌شده محدود خواهد شد." ملاحظه مي‌شود که در سه بعد، غني‌سازي براي بازه‌هايي مشخص شده است اما نه آن بازه‌هاي زماني و نه ميزان محدوديت‌ها در آن ابعاد هيچيک در بيانيه لوزان قيد نشده است. آيا چاره‌اي جز اين داريم که نتيجه بگيريم اين موارد مشخص و توافق‌شده در متني درج و قيد شده است؟

ــ "همکاري بين‌المللي روي حوزه‌هاي توافق‌شده تحقيق، ترغيب خواهد شد."

ــ "مجموعه‌اي از اقدامات مورد توافق‌ قرار گرفته است تا ماده‌هاي توافقنامۀ نهايي را رصد کند، شامل …" .

ــ "آژانس بين‌المللي انرژي اتمي اجازه خواهد يافت تا از فناوري‌هاي مدرن استفاده کند و از طريق رويه‌هاي توافق‌شده دسترسي گسترده‌شده‌اي خواهد داشت". در تمام موارد فوق، متن بيانيه به وضوح حکايت از وجود مجموعه‌اي از توافقات دارد که هيچيک از آن‌ها در بيانيه درج نشده است. اگر پذيرفتني نباشد که اين موارد همگي در سطح شفاهيات در اذهان مذاکره‌کنندگان وجود دارد، در اين صورت ناگزيريم بپذيريم که متني يا مکتوبي حاوي اين موارد بايد وجود داشته باشد. علاوه بر موارد فوق که به نحو آشکاري وجود مکتوب ديگري را لازم مي‌سازد مواردي همچون: "فردو از يک مرکز غني‌سازي به يک مرکز فناوري، فيزيک، و هسته‌اي تبديل خواهد شد"، "هيچ بازفرآوري وجود نخواهد داشت و سوخت مصرف‌شده صادر خواهد شد"، و "هيچ مواد شکاف‌پذيري در فردو نخواهد بود" همگي دلالت دارد که بيانيۀ لوزان به متني حاوي توافقات يا توافقنامه‌اي ارجاع دارد.

افزون بر اينها، آقاي دکتر سيد عباس عراقچي معاون بين‌المللي وزارت امور خارجه در گفتگوي ويژه خبري مي‌گويد "به مدت ده سال فعاليت‌هاي هسته‌اي خود را کندتر و محدودتر کرديم…"، و "در نطنز ۶۱۰۴ سانتريفيوژ داريم که ۵۰۰۰ از آن، غني‌سازي ۶۷/۳ درصد انجام مي‌دهد(۱۵/۱/۹۴). اکنون اين سؤال مطرح مي‌شود که اين تعهدات آشکار ايران، با ذکر اعداد دقيق تا دو رقم اعشار، که در بيانيه لوزان خبري از آن‌ها نيست، از کجا آمده و دکتر عراقچي نظر به کجا دارد و يا با عطف به چه متني سخن مي‌گويد؟ آيا قابل تصور است که ايشان ضمن گفتگويي با خانم شرمن معاون سياسي جان کري و يا خانم اشميت معاون نماينده عالي اتحاديه اروپا به توافقي رسيده باشد و آنگاه در هيچ جايي مکتوب نشده باشد؟ آيا آشکار نيست که اين اظهارات بسيار مشخص و معينِ رقم و عددي، معطوف به متن و نوشته‌اي است مورد توافق طرفين؟

گذشته از شواهد و قرائن بيّن و صريح در بيانيۀ لوزان و اظهارات دکتر عراقچي، اظهارات بسيار دلالت‌آميز دکتر ظريف نيز همۀ حمل‌ـ‌‌بر‌ـ‌صحت‌کردن‌ها و خوش‌بيني‌هاي بي‌مبناي ما را نقش بر آب مي‌کند. وي در گفتگوي ويژه خبري مي‌گويد "آمريکاييان آمدند و آنچه را که خودشان مايل بودند گفتند و برخي از آن‌ اظهارنظرها در متن[چرک‌نويس] بود و برخي با متن تناقض آشکار داشت…"(۱۶/۱/۹۴).

منظور دکتر ظريف از "آنچه را که خودشان مايل بودند گفتند"، متني است که وزارت خارجه آمريکا رسماً و بدون عنوان فکت ‌شيت (برگۀ اطلاعات) در همان روز صدور بيانيۀ لوزان منتشر کرد، همان که به غلط در ايران موسوم به فکت‌شيت آمريکايي‌ها شد. اما اگر قدري بر سخن دکتر ظريف تمرکز کنيم متوجه مي‌شويم که وي مي‌گويد برخي از مطالب مندرج در متن منتشرۀ آمريکايي‌ها با متن چرک‌نويس تطابق دارد و برخي تناقض. روشن است که ظريف براي قضاوت دربارۀ صدق و کذب مواد مندرج در متن وزارت خارجۀ آمريکا، به متني يا سندي استناد مي‌کند که او آن را چرک‌نويس مي‌خواند، چرک‌نويسي که به‌نظر مي‌رسد مورد تصديق او و آمريکاييان است وگرنه آن را مبناي قضاوت خود قرار نمي‌داد. با اين اوصاف، سؤالاتي چند مطرح مي‌شود:

ــ آيا متن چرک‌نويس مورد توافق و قبول است؟

ـ اگر هست، چرا وزارت خارجه ايران آن را منتشر نمي‌کند تا هم تکليف متن وزارت خارجه آمريکا روشن شود و هم تکليف متن فکت‌شيت شوم‌بخت ايراني که پس از چند ساعت از روي سايت وزارت خارجه ايران حذف و سپس توسط دکتر ظريف از اساس انکار مي‌شود ــ "وزارت خارجه چيزي را منتشر نکرده است"(در برنامه نگاه يک، ۱۵/۱/۹۴)؟

ــ و اگر نيست، چرا دکتر ظريف آن را مبنا و مرجع قضاوت خود قرار داده، مي‌گويد برخي از آن اظهارات در متن بود و برخي با متن تناقض آشکار دارد؟

ــ آيا دکتر ظريف حاضر مي‌شود بدين سؤالات پاسخ دهد يا ترجيح مي‌دهد ـــ به‌رغم درخواست‌هاي مکرر مسئولان حکومتي و شخصيت‌هاي متعدد دانشگاهي، از رهبري گرفته تا برخي نمايندگان مردم در مجلس و از استادان دانشگاهي تا تشکل‌هاي مردم‌نهاد مستقلي چون کميتۀ صيانت از منافع ايران، جهت انتشار توافقات صورت‌گرفته ـــ سکوت اختيار کند و فضاي بسيار غبارآلود بعد از لوزان را به همين حال بگذارد؟

ــ آيا جاي سؤال ندارد که دکتر ظريف از اين همه هياهو و غبارآلودسازي فضاي رسانه‌اي براي ملت ايران چه اهدافي را تعقيب مي‌کند؟

سيدعباس عراقچي در ۱۵/۱/۹۴ در گفت‌وگوي ويژۀ خبري مي‌گويد: "هر طرف، نقاط برجستۀ مذاکره را از نگاه خود بيان مي‌کند و آمريکايي‌ها بعد از توافق ژنو، اين اقدام [انتشار فکت‌شيت] را انجام دادند و در آن مواردِ توافق مورد نظر خود را برجسته کردند". سپس اضافه مي‌کند: "آمريکايي‌ها همچنين در توافقات لوزان نيز اين کار را کردند و اين طبيعي است که آنان در جهت اهدافشان چنين اقدامي کنند. اين ما هستيم که بايد به دستاوردهاي خود در مذاکرات توجه کنيم."چنانچه در اين سخن قدري تأمل کنيم به وضوح برايمان آشکار مي‌شود که:

ــ معاون حقوقي و بين‌المللي وزارت خارجه نه تنها متن منتشرۀ وزارت خارجه آمريکا را تکذيب و تضعيف نمي‌کند بلکه تلويحاً آن را تأييد مي‌کند زيرا اين متن "نقاط برجسته" مذاکرات و توافقات را از نگاه آمريکاييان بيان مي‌کند.

ــ هم آمريکاييان نقاط برجسته را از "نگاه خود" بيان مي‌کنند و هم ايرانيان، کاري که به‌نظر هر دو اقايان ظريف و عراقچي "طبيعي" است. ظريف در نشست خبري پس از قرائت بيانيه لوزان تصريح ميکند که "طبيعي است که همه شرکت‌کنندگان در اين مذاکرات بر اساس نيازهاي داخلي خودشان روايت‌هايي را از انچه اتفاق افتاده مطرح خواهند کرد"(۱۴/۱/۹۴). حال که انتشار چنين مطالبي اينقدر به زعم اقايان طبيعي است، اين سؤال به قوت تمام مطرح نمي‌شود که نقاط برجستۀ مذاکرات و توافقات از نگاه ايران چيست و چرا هيچ متني از سوي وزارت خارجه علنا و رسما منتشر نشده است؟

ــ آيا مقصود اقاي عراقچي همان فکت‌شيت وزارت خارجه ايران است که ساعاتي چند پس از ارائه در سايت رسمي وزارت خارجه حذف و کمتر از يک روز بعد از سوي وزير خارجه اساساً انکار شد (گفت‌وگوي تلويزيوني در برنامه نگاه يک سيما، ۱۵/۱/۹۴)؟

ــ به‌راستي اگر فکت‌شيتِ حذف و کتمان‌شدۀ وزارت خارجه بيانگر "نقاط برجستۀ" توافقات "از نگاه" ايران است چرا حذف و کتمان شد؟

ــ و اگر فکت‌شيتِ حذف و کتمان‌شده بيانگر نقاط برجسته توافقات از نگاه ايران نبوده، چرا وزارت خارجه تاکنون اقدام به انتشار نقاط برجسته توافقات از ديد و نگاه خود نکرده است؟ و مگر وزير خارجه و معاونش اين کار را "طبيعي" نمي‌دانند؟

ــ اقاي عراقچي از اينکه توافقنامه لوزان (به غلط موسوم به فکت‌شيت امريکاييها) مورد عطف و استناد رجال سياسي و دانشگاهي قرار گرفته، تلويحا گله کرده توصيه ميکند: "اين ما هستيم که بايد به دستاوردهاي خود در مذاکرات توجه کنيم". در اين صورت، آيا نبايد وزارت خارجه اين "دستاوردهاي خود" را علني و بي‌هيچ ابهامي بصورت رسمي و مکتوب انتشار دهد تا ملت ايران به آن توجه کنند؟

ــ چرا مسئولان وزارت خارجه به عوض انتشار علني و رسمي و صريح دستاوردهاي حاصل ايران از مذاکرات، از چهاردهم فروردين علي‌الدوام اقدام به مصاحبه و سخنراني و اخيراً اجراي نمايش‌هايي جهت دورزدن امر گفت‌وگو با منتقدان کرده، جوّي ملتهب و پرهياهو را ايجاد و گسترده مي‌کنند؟

ــ آيا ملاحظه کرده‌ايم که با وجود تصريح رهبريت انقلاب که "مسئولين بايد بيايند مردم را بخصوص نخبگان را از جزئيات و واقعيات مطلع کنند، ما چيز محرمانه نداريم، چيز مخفي نداريم"(۲۰/۱/۹۴)، با وجود درخواست اکثريتي از وکلاي مجلس شورا، و کثيري از استادان دانشگاهي و بسياري از تشکل‌هاي جنبش دانشجويي سراسر کشور براي انتشار فکت‌شيت وزارت خارجه، هيچ اقدامي صورت نگرفته است؟

ــ به‌راستي چرا پس از دستور صريح رهبري و مطالبه اکثريت مجلس و اصرار شخصيت‌ها و قاطبۀ تشکل‌هاي دانشگاهي، نه تنها هيچ اقدامي صورت نگرفته که پس از سلسله‌اي از اظهارات مسئولان دولتي، منجمله دکتر علي اکبر صالحي رئيس سازمان انرژي اتمي، حاکي از انتشار قريب‌الوقوع فکت‌شيت، اينک مسئولان دولت تدبير علناً مي‌گويند همين اظهارات شفاهي مسئولان دولتي خودْ فکت‌شيت است؟

ــ اينک اما، آيا به‌راستي "طبيعي" است که مذاکراتي بين‌المللي و با اين سطح و ميزان از اهميت راهبردي براي آمريکا و متحدان اسرائيلي و عربي و اروپايي‌اش انجام شود ـــ به گفتۀ اوباما رئيس‌جمهور آمريکا و بسياري از شخصيت‌هاي هر دو حزب دموکرات و جمهوريخواه موضوع هسته‌اي ايران يکي از مهم‌ترين اولويت‌هاي سياست خارجي هشت سال دولت آمريکاست ـــ و در همان روز انتشار بيانيۀ لوزان، "هر طرف" نقاط برجستۀ مذاکرات و توافقات را از نگاه خود بيان کند؟ به‌راستي در کدام مذاکرات بين‌المللي ديگر مي‌توان چنين بلبشو و هياهوي تيره و تارکنندۀ حاصل مذاکرات سراغ گرفت؟

ــ مگر مذاکره نمي‌کنيم تا مناقشات و اختلافات رفع گردند و توافق ميان طرفين صورت گيرد؟ چطور مي‌توان قبول کرد که پس از ماه‌ها مذاکرات متوالي و فشرده، طرف آمريکايي‌ مکرراً پس از خروج از مذاکرات رسماً متوني منتشر کند و طرف ايراني مدام از ژنو تا لوزان بگويد اينها همه تفسير است و مطالب دلخواهشان را گفته‌اند، و در عين حال انها را تکذيب هم نکند؟ نديده‌ايم که در مورد ژنو نيز همين سناريو را داشتيم ليکن هنگام اقدام و عمل دقيقاً متن منتشرۀ کاخ سفيد اجرا شد؟

ــ اگر اين حرف راست است که همه اين متون تفسير آمريکايي‌ها از توافقات(ژنو و لوزان) است و براي ابهام‌زايي و گرد و غبار‌افکني گفته نمي‌شود چرا فرزندان اعتماد‌شدۀ انقلاب متون غيرتفسيري مورد توافق طرفين را منتشر نمي‌کنند تا دروغ‌ها يا تفسير به ‌رأي‌هاي آمريکاييان برملا شود؟

ــ آيا امکان دارد بخشي از مذاکرات با آمريکايي‌ها بر سر نحوۀ اطلاع‌رساني، به‌ويژه به ملت ايران، صورت گيرد؟

ــ به‌راستي چه شد که بعد از ماه‌ها مذاکره و در حالي که شيپورهاي رسانه‌اي مدام بر طبل توافق نهايي مي‌نواختند ناگهان در دو سه هفته مانده به ضرب‌الاجل اعلام‌شده، صحبت از صدور اطلاعيه مطبوعاتي به ميان آمد؟

ــ آيا امکان دارد تجربۀ انتشار توافقنامۀ ژنو و تلخي و رسوايي حاصل از انتقادات و اعتراضات نکته‌سنجانۀ نخبگان هوشيار و مراقب ملت ايران منجر به طرّاحي سناريوي جديد انتشار رسمي و علني بيانيه مطبوعاتي لوزان و همزمان انتشار يک‌جانبۀ توافقنامۀ لوزان از سوي آمريکا و عدم تکذيب از سوي ايران شده باشد؟

ـ آيا تاکنون انديشيده‌ايم که چرا کشورهاي ۱+۵ و نيز نمايندۀ عالي اتحاديه اروپا هيچيک متن منتشرشدۀ وزارت خارجه آمريکا را مورد تکذيب و يا حتي ترديد قرار نداده‌اند؟

ــ آيا اطلاع داريم که ريابکف نمايندۀ روسيه در مذاکرات اخيراً گفته: "اطلاعات منتشرشده توسط کاخ سفيد در مورد جزئيات توافق لوزان صحيح مي‌باشد"(خبرگزاري اينترفکس، ۱۵/آوريل۲۰۱۵)؟ آيا تأمل‌انگيز نيست که نماينده کشوري که به‌ويژه اخيراً در عرصه‌هاي متعدد با آمريکا درگيري شديد دارد متن آمريکايي‌ها را تصديق مي‌کند؟

ــ آيا امکان دارد دولت آمريکا با وجود اختلافاف بسيار شديد جدّي علني با کنگرۀ آمريکا جرأت کرده دست به انتشار توافقنامه‌اي بزند که حاوي مطالب کذب يا مخدوش باشد؟ آيا از رويه‌هاي بسيار جدي و سختگيرانۀ نظارتي، هدايتي، و تقنيني مجلسين سنا و نمايندگان آمريکا بر اعمال دولت آمريکا خبر داريم؟ آيا وقت آن نرسيده که اين رويه‌ها را با رويه‌هاي نمايشي دردآور در ايران مقايسه کنيم و به فکر يک خانه‌تکاني بنياني در مجلس، هيئت رئيسه مجلس، و کميسيون امنيت ملي و سياست خارجي باشيم؟

ــ در نهايت، چرا وزارت خارجۀ ايران نزديک به يک ماه پس از انتشار توافقنامۀ لوزان، همان که در هياهوي رسانه‌اي در ايران موسوم به فکت‌شيت آمريکايي‌ها شد، آن را رسماً و علناً تکذيب نمي‌کند تا موج اعتراضات و انتقادات سراسري شخصيت‌هاي سياسي و علمي و دانشگاهي و مردمي کشور را خاموش کند؟

ــ آيا امکان دارد علت اين باشد که در صورت تکذيب رسميِ علني، ادامۀ مذاکرات با مشکلات بنياني مواجه مي‌شود؟ يعني، اگر تکذيب حقيقي و اصيل باشد، معنايش اين خواهد بود که همه يا عمومِ مواد توافقنامۀ منتشرشدۀ آمريکا صحت نداشته و وزارت خارجۀ آمريکا به کنگره و ملت آمريکا دروغ گفته است. واضح است که تبعات اين اقدام، دولت آمريکا را بشدت درگير انتقادات و اعتراضات گسترده و بنيان‌کن کنگره و بسياري از رسانه‌هاي آمريکا خواهد کرد. و نتيجتاً، ادامۀ مذاکرات را به مخاطرۀ جدي خواهد افکند. اما اگر تکذيب صوري يا دروغين باشد، و با هماهنگي طرف آمريکايي صورت گيرد، آنگاه اولاً دولت آمريکا باز هم با کنگره درگيري‌هايي خواهد داشت، و ثانياً برخي رسانه‌هاي آمريکا دير يا زود پتۀ اين تکذيب صوري را روي آب خواهند ريخت. ثالثاً، دولت ايران در عمل به اقداماتي در تأسيسات هسته‌اي ايران تن خواهد داد که نبايد بدهد. در اين صورت، دولت ايران ناگزير خواهد شد که اقداماتش را در اختفاي کامل و دور از چشم نخبگان هوشيار و مراقب ملت ايران انجام دهد. اين رويکردْ آشکارا مي‌تواند به فرجامي مورد قبول دو طرف بيانجامد ليکن در صورت لو رفتن، مخاطرات فوق‌العاده‌ سهمگين و غير قابل ‌پيش‌بيني براي طرف ايراني خواهد داشت.

ــ آيا امکان دارد علت عدم تکذيب رسميِ علني وزارت خارجه ايران، خواه حقيقي و اصيل و خواه صوري و دروغين، ملاحظۀ اين همه عواقب پرمخاطره باشد؟

ــ اينک اين سؤال با قدرت تمام مطرح مي‌شود که چرا توافقنامۀ لوزان از ۱۴ فروردين ۹۴ مستمراً به مدد همراهي ارکستر جرايد دربار زر و زور و تزوير، و ايجاد اين همه هياهو و گرد و غبار رسانه‌اي اختفا مي‌شود؟

ــ همچنين، سؤال مهم ديگري با قوت تمام رخ مي‌نمايد: با توجه به اينکه توافقنامۀ ژنو سي چهل درصد برنامۀ هسته‌اي ايران را متوقف و در مواضعي به عقب برگردانده و توافقنامۀ لوزان چهل پنجاه درصد آن برنامه را تعطيل يا مضمحل کرده است، توافقنامۀ نهايي قرار است چه کند؟

ــ آيا اين همه تدابير در به خاک نيستي کشاندن بسيار بسيار تدريجي و آرام برنامه هسته‌اي ايران براي اين است که ملت ايران درد اين تسليم ذلت‌بار را بسيار بسيار تدريجي و کم احساس کند؟

ــ آيا اين همه تدابير براي پيوند شعاريِ چرخ هسته‌اي به چرخ معيشت، و نويد مستمر روزهاي خوش اقتصادي و مالي در آينده‌اي نسبتاً نزديک، براي خوش‌کردن دل ملت است تا اين همه ذلت و خواري را بسيار بسيار کم‌تر حس کند و يا اصلاً حس نکند؟

ــ آيا اين همه تدابير براي اين است که ملت ايران روند فزاينده اما خاموشِ زوال اقتدار ملي و استقلال بسيار گرانبهاي ايران را نبيند و احساس نکند؟

ــ بار خدايا! تو شاهد باش اين بنده که خود را براي آن خانۀ آخر هم آماده کرده‌، تمام توش و توان ناچيزش را به ميدان آورده تا در اين روزگار پرمکر و حيلت دنياپرستي به ملت نجيب و شريف ايران هشدار دهد. هشدار دهد که مصلحت‌انديشانِ نظام راست مي‌گويند فيصلۀ موضوع هسته‌اي آغاز کار است و بناست ما در چند سال آينده همين سياست اعتمادسازي و تنش‌زدايي را ادامه داده به هر قيمتي تنش‌هاي ساختۀ استکبار جهاني را زبونانه بزداييم.

ــ خدايا! تو شاهد باش که اين بنده به ملت ايران هشدار داد که انقلاب به سرعت در حال انحلال در نظام عصيانگر طاغوتي آمريکايي است.

ــ "ولتکن منکم امه يدعون الي الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنکر و اولئک هم المفلحون".

"اي دنيا! اف بر دوستي تو"
 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
شهرستان فارسان در یک نگاه
شهرستان فارسان در يک نگاه

خبرنگار افتخاري
خبرنگار افتخاري

آخرین اخبار
اوقات شرعی
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8 google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html