پر بازدیدترین
خبر های ورزشی
آمار سایت
امروز
-1
دیروز
-1
هفته
-1
ماه
-1
کل
-1
 
کد مطلب: 150793
توافق نهايي با آمريکا نيست با ۱+۵ است و يک مرحله‌اي خواهد بود/احتمال تمديد مذاکرات منتفي است/توافق نهايي به تصويب شوراي امنيت مي‌رسد
تاریخ انتشار : 1393/12/24 09:42:40
نمایش : 1001
عضو ارشد تيم مذاکره کننده هسته‌اي با بيان اينکه به همه طرف‌هاي مقابل گفته‌ايم که دنبال توافق يک جا هستيم، گفت: اگر بتوانيم به تفاهم برسيم تا دهم تير فرصت داريم آن را نهايي کنيم و حتما در «يک مرحله» اين کار انجام خواهد شد.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار به نقل از  شبکه اطلاع رساني راه دانا، سيد عباس عراقچي معاون امور حقوقي و بين‌المللي وزارت امور خارجه و عضو ارشد تيم مذاکره کننده هسته‌اي در گفت‌وگو با ويژه‌ نامه پايان سال هفته‌نامه مثلث به تشريح روند مذاکرات هسته‌اي پرداخت و قدري هم درباره زندگي شخصي‌اش گفت.

مشروح اين گفت‌وگو را در زير مي‌خوانيد.

سؤال: آقاي دکتر،اگر از ابتداي مذاکرات تا الان را يک داستان بدانيم الان به کجاي اين داستان رسيده‌ايم؟

عراقچي: به نظر من الان در فصل آخر هستيم. در شرايطي هستيم که فصل آخر کتاب نوشته مي‌شود، البته به آن معني نيست که اين کتاب پايان خوش يا ناخوش دارد که آن يک بحث جداگانه است. اما از نظر سير مذاکراتي ما در فصل پاياني هستيم.

سؤال: يعني به اين معني است که ديگر احتمال تمديد وجود ندارد و اينجا تکليف روشن مي‌شود؟

عراقچي: بله احتمال تمديد منتفي است. در همين دوره‌اي که زمان در اختيار داريم بايد اين کتاب به انتهاي خودش برسد. حالا به هر سرانجامي که مي‌خواهد باشد.

سؤال: در مذاکرات قبلي هم گفته مي شد که مذاکرات تمديد نمي‌شود اما اين اتفاق افتاد؟

عراقچي: در مذاکرات قبلي هم در هيچ کدام از دو طرف تمايل به تمديد نبود، بلکه تمايل بود که اين کار انجام شود. اما احتمال تمديد را غير ممکن نمي‌دانستيم؛ اما الان تقريبا احتمال تمديد غير ممکن است. يعني منظورم اين است که هيچ شرايط مساعدي برايش وجود ندارد و خيلي بعيد مي‌دانم که ما شاهد تمديدي از نوع گذشته باشيم.

سؤال: اين به لحاظ شرايط داخلي ايران است يا آمريکا؟

عراقچي: مجموع شرايط. هم ما خواهان تمديد بيش از اين نيستيم و هم طرف‌هاي مقابل ما خواهان نيستند و هم مجموعه تحرکاتي که مخالفان توافق شروع کردند حالا به نقطه‌اي رسيده که اگر اين فرصت بگذرد و ما به توافق نرسيم ديگر فرصتي وجود نخواهد داشت.

سؤال: فصل آخر سخت‌ترين فصل کتاب هم است يا قبل از اين سخت‌تر بوده است؟

عراقچي: طبيعي است که هميشه فصل آخر فصل سختي است و به نظر من الان به سخت‌ترين قسمت خودش رسيده است.

سؤال: از ابتداي مذاکرات تا الان به نظرم ريش‌هاي شما بيشتر سفيد شده است؟

عراقچي:ديگران بايد بگويند. البته به سن و سال هم بستگي دارد. يک سال بيشتر پير شديم.

سؤال: بعد از فرمايشات رهبري به نظر روند مذاکرات به شکلي عوض شد. آيا اين درست است؟ در واقع به طرف غربي پيغام داديم که با آن شيوه که در وين هفت يا تمديد مذاکرات بحث شد نمي‌خواهيم عمل کنيم، اساسا آن موقع ما چنين تعهدي داده بوديم که دو مرحله‌اي باشد يا اين ادبيات آنها بود؟

عراقچي: خير، تعهدي هيچ کدام از دو طرف نداده بودند، يک ايده‌اي مطرح بود که ما در يک مرحله روي کليات و چارچوب به يک توافق برسيم و بعد در مرحله بعدي آن را نهايي کنيم. خوب ملاحظات و دغدغه‌هايي که رهبري داشتند کاملا به جا بود مبني براينکه اگر بخواهد اين ايده محقق شود فاصله بين توافق کلي تا توافق نهايي طولاني مي‌شود و بعد مسائلي به بار مي‌آورد، نگراني و دغدغه کاملا درستي بود، لذا ما هم به طرف‌هاي مقابل گفتيم چنين ايده‌اي اصلا مدنظر ما نيست و دنبال يک توافق يک جا هستيم. البته اين امکان وجود دارد که ما قبل از اينکه به يک توافق کامل با تمامي جزئيات برسيم به مرحله‌اي وارد شويم که در آن راه حل‌ها پيدا شده و قفل‌ها باز شود و بعد شروع به تدوين و مرتب کردن اين راه‌حل‌ها با همه جزئياتش نماييم تا نهايتا به يک توافق برسيم. چنين نيست که دو مرحله‌اي باشد، بلکه رسيدن به نقطه‌اي است که ما بتوانيم ادعا  کنيم به راه‌حل رسيده‌ايم؛ اما اين راه‌حل‌ها بايد مدون و جزيي شوند.

سؤال: جايي ديدم که آقاي دکتر ظريف گفته است به توافق سياسي نزديک شديم شايد اين مساله موجب مي‌شد اين گونه به نظر آيد ؟

عراقچي: از اين شايد به تعابير مختلف ياد شود. خيلي نبايد روي کلمات و عبارات متوقف شد. آنچه مهم است؛ ما يک توافق در پايان کار بيشتر نخواهيم داشت و اين مرحله بندي ندارد، ولي مسلما براي رسيدن به يک توافق جامع ناچاريم اول روي راه‌حل‌ها فکر کنيم و بعد روي جزئيات برويم. اگر در همه راه‌حل‌ها هم به جمع بندي برسيم از نظر ما هيچ توافقي هنوز نشده است تا وقتي جزئيات هم انجام شود. به هر حال مذاکره يک مسير کاملا معقولي را دارد طي مي‌کند. نگراني و دغدغه مقام معظم رهبري کاملا رعايت شده و رعايت خواهد شد. ما اگر بتوانيم به تفاهم برسيم تا دهم تير فرصت داريم آن را نهايي کنيم و حتما در «يک مرحله» اين کار انجام خواهد شد.

سؤال: بحث يازده فروردين ضرب الاجلي براي ما است يا خير؟

عراقچي: ضرب الاجل نيست، ولي تاريخي است که طرفين تصميم گرفته‌اند تا اين تاريخ حداقل به يک گره‌گشايي در موضوعات موجود رسيده باشند. يعني به نقطه‌اي برسيم که بگوييم توانستيم به راه‌حل برسيم و قفل‌ها را باز کنيم، و حالا حداقل سه ماه ديگر بايد ادامه دهيم تا کار را تمام  کنيم. اما اگر در آن تاريخ به اين نتيجه برسيم که قفل‌ها سرجاي خودشان باقي هستند، ممکن است بگوييم براي چه ادامه دهيم؟ وقتي ما نمي‌توانيم قفل‌ها را باز کنيم جزئيات را هم نخواهيم توانست.

بنابراين تاريخ دهم فروردين يا آخر مارس تاريخي است که ما بتوانيم در آخرش جمع بندي کنيم که آيا اين توافق شدني است يا خير. اگر جمع بندي کنيم که شدني است باز هم به اين معني نيست که به توافق رسيده‌ايم. به هر حال اميدواريم در يازده فروردين در نقطه‌اي باشيم که بتوانيم بگوييم آيا مي‌توان به يک توافق رسيد يا خير.

سؤال: آن ضرب الاجل به خاطر فشارهاي کنگره نيست که آمريکايي‌ها اين ادبيات را وارد مذاکره کردند؟

عراقچي: خير، قبل از اين فشارها تاريخ ضرب الاجل را گذاشته بوديم. کنگره البته فشارهاي خود را دارد وارد مي‌کند، فشارهايي که عمدتا متأثر از لابي کساني است که خواهان توافق نيستند. به همين حرکت اخير کنگره توجه کنيد؛ نزديک پنجاه نفر از نمايندگان سنا يک نامه‌اي نوشتند که در تاريخ ديپلماسي بي سابقه است! اينکه تعداد قابل توجهي از سناتورهاي آمريکايي به رهبران کشور ديگري عليه دولت خودشان نامه بنويسند و بگويند مراقب باشيد کلاه سرتان نرود و به دولت ما اعتماد نکنيد چون اختياراتش زياد نيست! اين نشانه اوج سردرگمي در کنگره و سناي آمريکا و در بين کساني است که مخالف توافق به هر قيمت هستند. سرکرده شان هم نتانياهو است با آن نطقي که انجام داد و البته اين نمايندگان هم از آنجا متأثر مي‌شوند. اين اوج سردرگمي را نشان مي‌دهد. آيا حتي تصورش را هم مي‌توان کرد که مثلا عده‌اي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به رئيس يک دولت خارجي نامه بدهند که به دولت جمهوري اسلامي اعتماد نکند؟ يعني چي؟ آن کساني که فکر مي‌کنند اينها جنگ زرگري است يک مقدار تعمق کنند که اين به چه معني است و چه طور ديپلماسي جمهوري اسلامي توانسته تا اين حد طرف مقابل را به سردرگمي بکشاند و تا اين حد در داخل او اختلاف بيندازد.

من واقعا اينجا مي‌خواهم تأکيد کنم ما همانطور که به نيروها و جوانان خود در عرصه‌هاي دفاعي، علمي و پزشکي اعتماد مي‌کنيم و هر روز شاهد بروز قابليت‌هاي آنها هستيم در عرصه ديپلماسي هم به خودمان اعتماد کنيم، توان جمهوري اسلامي يک توان انباشته شده از سي و پنج سال تجربه است؛ تجربه‌اي که از حوادث سهمگين عبور کرده است؛ جنگ، تحريم، فشارهاي خارجي، جنگ هاي مختلف در همسايگي خود و ... را ديده است. اين تجربه انباشته شده است که اگر درست به کار گرفته شود نتيجه‌اش مي‌شود تامين منافع ملي به بهترين وجه و با کمترين هزينه. مي‌شود در سياست خارجي طوري حرکت کرد که در صف دشمنان تفرقه انداخت و امروز شاهد اين مسئله هستيم. البته مي‌شود طور ديگري هم رفتار کرد که صف دشمنان محکم و مستحکم شود يعني آمريکا بتواند همه دنيا را عليه ما بسيج کند و اجماع جهاني به وجود آورد و تحريم اعمال کند به گونه‌اي که يک کشور دور افتاده هم مجبور به اطاعت شود.

واقعا به توانايي‌هاي ديپلماسي خودمان هم اعتماد کنيم. اين توانايي انباشته شده از سي و پنج سال تجربه در سياست خارجي است که در شخصي مثل دکتر ظريف جمع شده که به نظر من از او ديپلماتي مسلط‌تر، مبرزتر و با تجربه‌تر واقعا نداريم.

سؤال: يک زمان اوباما گفته بود احتمال توافق 50-50 است و شما گفته بوديد کمتر از 50 است. آيا در فصل آخر اين داستان همچنان بر اين اعتقاد هستيد؟

عراقچي: در فصل آخر احتمال از 50-50 کمي بالاتر است ولي درصدي که مانده آن طور نيست که تضمين شده باشد. يعني ممکن است همان مسائلي که باقي مانده و مثلا 20 درصد کار را تشکيل مي‌دهد بتواند کل بازي را به هم بزند و جلوي توافق را بگيرد. من احساسم اين است که ما نسبت به آن موقع که مي‌گفتيم شانس موفقيت 50 درصد است مقداري پيشرفت کرده‌ايم.

سؤال: شما که با دولت آمريکا بيش از يک سال است مذاکره مي‌کنيد، برداشت‌تان اين است که واقعا زور آن را دارند با ما توافق کنند؟

عراقچي: دولت آمريکا زورش را دارد توافق کند، اما آيا زورش را هم دارد که توافق را اجرا کند؟ سؤال درست اين است. اين همان ترديدي است که نمايندگان سنا سعي کردند ايجاد کنند. از نظر ما توافق نهايي با آمريکا نيست، با 1+5 است. يعني پنج عضو دائم شوراي امنيت سازمان ملل به همراه آلمان دارند با ما توافق مي‌کنند، نکته دوم اينکه توافق نهايي از مسير شوراي امنيت عبور مي‌کند و به تصويب شوراي امنيت مي‌رسد که براي همه کشورها لازم الاجراست. بنابراين شوراي امنيت نيز بر اين تعهد صحه خواهد گذاشت و از نظر حقوق بين الملل دولت آمريکا، چه دولت فعلي و چه دولت‌هاي آتي موظف به اجرا  هستند و کنگره آمريکا هم اختيار تغيير دادن آن را ندارد. جناب آقاي دکتر ظريف پاسخ مستدل حقوقي به نامه سناتورهاي آمريکايي دادند که من به خوانندگان محترم مثلث توصيه مي‌کنم حتما آن را مطالعه کنند.

سؤال: نتانياهو هميشه از اين دروغ ها زياد مي‌گفت ما هم جواب او را مي‌داديم هم پيمانان ما هم جوابش را مي‌دادند، اين بار اما حتي مخالفان ما هم بدجور جواب او را دادند. دقيقا چه اتفاقي در رابطه آمريکا و اسرائيل افتاده است؟ ايران در مورد چه نقشي داشته است ؟

عراقچي: نه، اين نيست که ما نقش مستقيمي ايفا کرده باشيم، ما سياست‌هاي خودمان را به نوع صحيحي هدايت کرديم به گونه‌اي که ديپلماسي ما، رويکرد و ادبياتي که به کار برديم و گفتماني که استفاده کرديم باعث شد در طرف مقابل تفرقه ايجاد و دولت آمريکا با نزديکترين متحد خود درباره نحوه تأمين منافع خود و منافع جمع شان دچار اختلاف نظر شود. خوب يک جناحي در آمريکا به اين نتيجه رسيده که منافع آمريکا و صلح و امنيت بين الملل در قالب يک توافق با ايران بهتر تأمين مي‌شود. جناح ديگري معتقد است که منافع آمريکا به اين شکل صدمه مي‌خورد، رژيم صهيونيستي فکر مي‌کند منافع او در منطقه بر اثر اين توافق ضعيف خواهد شد و فکر مي‌کند که با رسيدن به يک توافق ايران قدرتمند مي‌شود. جناح اول در آمريکا مي‌گويد ايران قدرتمند شده است حالا چه با او توافق شود و چه نشود، پس بهتر است با ايران توافق و وارد تعامل شويم. اين به نظرم يک موفقيت در سياست خارجي ايران است که چهره واقعي جمهوري اسلامي را به عنوان يک قدرت بلامنازع در منطقه، که سياست‌هاي عاقلانه و خردمندانه دارد، اما در عين حال از حقوق خود کوتاه نمي‌آيد و زير سلطه هم نمي‌رود، به دنيا نشان داده است و دنيا را قانع کرده است که اين قدرت بايد مورد شناسايي و احترام قرار بگيرد. 

اين هنر ديپلماسي است که مي‌تواند قدرت کشور را در عرصه بين‌المللي تثبيت کند و براي آن احترام، مشروعيت و شناسايي بين‌المللي ايجاد نمايد. ديپلماسي در حقيقت تبلور داشته‌هاي يک ملت است. اگر دست ملتي از اين داشته‌ها خالي باشد دست ديپلمات‌ها نيز خالي است. خوشبختانه جمهوري اسلامي ايران در موقعيتي قرار دارد که داشته‌ها و سرمايه‌هاي ذاتي‌اش شکوفا و متبلور شده و در عرصه‌هاي مختلف دارد خودش را نشان مي‌دهد. در اين موقعيت است که ديپلماسي ايران به دنيا تحميل مي‌کند که به جاي تقابل و تهديد بايد با جمهوري اسلامي تعامل کنند.

سؤال: در طول مذاکرات آيا مقاطعي بوده آنها اصرار کنند ما در موضوعات منطقه‌اي هم به آنها کمک کنيم؟

عراقچي: موضوع مذاکره ما فقط هسته‌اي است. ما در جريان اين مذاکرات در هيچ موضوعي غير از موضوع هسته‌اي چه با آمريکايي‌ها و چه با بقيه اعضاي 1+5 مذاکره ديگري نکرده و نمي‌کنيم.

سؤال: مسائل باقيمانده ما با طرف‌هايمان بيشتر راجع به مسئله تحريم‌ها است يا بيشتر بحث تعهدات ما مطرح است؟

عراقچي: هر دو وجود دارد. هم بحث نحوه برداشته شدن تحريم‌ها که تعهدات طرف مقابل به حساب مي‌آيد و هم نحوه اعتمادسازي از طرف ما، در هر دو موضوع بحث‌ها و مذاکرات ادامه دارد. هنوز جمع بندي نهايي در هيچ کدام ايجاد نشده است.

سؤال: آنها درباره لغو تحريم‌ها به خواسته‌هاي ما نزديک‌تر شدند؟

عراقچي: در مجموع مذاکرات در هر دو قسمت (آنچه مربوط به ما و آنچه مربوط به آنهاست) پيشرفت‌هايي داشتيم؛ ولي در هيچ کدام هنوز به جمع بندي نهايي نرسيديم.

سؤال: دکتراي شما «انديشه سياسي» است. به کدام انديشمند بيشتر علاقه داريد؟

عراقچي: عرض کنم من روي انديشه‌هاي سياسي در عالم اسلام خيلي کار کرده‌ام. دو نفر هستند که من را خيلي تحت تأثير قرار داده‌اند. يکي سيدجمال الدين اسدآبادي است که پرچمدار تفکر نوين اسلام سياسي است و شايد تقريبا همه جنبش‌هاي اسلامي معاصر به نوعي مديون تفکرات و ايده‌هايي هستند که ايشان مطرح کرد، و دوم انديشه‌هاي سياسي امام خميني رحمه الله عليه به عنوان نخستين انديشمند جهان اسلام که توانست تئوري‌هاي خودش را در صحنه عمل پياده کند و يک انقلابي را به پيروزي برساند و تئوري ولايت فقيه خود را که پايه‌هاي بسيار مستحکمي هم دارد در عمل اجرا کند. انديشمند در جهان اسلام زياد داشتيم که حرف‌هاي مختلف زدند و ايده‌هاي مختلف دادند، ولي امام اولين کسي است که توانست انديشه‌هاي خود را از طريق يک انقلاب در عمل محقق کند. البته حضرت امام از بسياري از زوايا شخصيتي بزرگ و قابل احترام هستند اما زاويه مطالعاتي من که به انديشه‌هاي سياسي در جهان اسلام متمرکز بود به اين بُعد معطوف بود و براي من خيلي جذابيت داشت. اين نشان دهنده استحکام اين انديشه‌هاست، وقتي امام مي‌آيد مورد استقبال واقع مي‌شود و يک ملتي به خاطر او انقلاب مي‌کند و شهيد مي‌دهد و بعد انديشه‌هاي ايشان پياده مي‌شود و قانون اساسي بر پايه آن نوشته مي‌شود، اينها نشانه استحکام اين انديشه است.

سؤال: آيا مي‌توان گفت عرصه سياست خارجي صحنه رئاليستي است؟

عراقچي: نه اينکه بخواهم شعار بدهم ولي آن تعبيري که حضرت آقا يک بار به کار بردند را واقعا قبول دارم که ما آرمان گراي واقع نگر هستيم يعني دنبال آرمان‌هايمان هستيم ولي از راه‌هاي واقعي و با شيوه‌هاي واقع گرايانه اين کار را انجام مي‌دهيم و دچار توهم و انحرافات مختلف نمي‌شويم. آرماني داريم و براي رسيدن به آن آرمان‌ها تلاش مي‌کنيم، ولي واقع گرايانه جلو مي‌رويم، به اين اعتقاد دارم و شخصا فکر مي‌کنم چنين آدمي هستم. هميشه به عنوان يک ديپلمات در هر شرايطي دنبال راه‌حل هستم. شايد زندگي شخصي‌ام نيز همين طور است يعني اگر با مشکلي مواجه شوم 90 درصد به راه‌حل فکر مي‌کنم و تنها 10 درصد به اين مي‌پردازم که چرا اين مشکل پيش آمد، چون به هر دليل اين مشکل حادث شده است حالا بايد حلش کرد.

يک کمي شخصي‌تر صحبت کنيم؟

تا چه بپرسيد.

سؤال: درباره نوروز صحبت کنيم فکر مي‌کنم شما آن ايام در مذاکرات باشيد، درست است؟

عراقچي: اميدوارم شب عيد برگرديم.

سؤال: معمولا نوروز کجا مي‌رويد؟

عراقچي: از بچگي مشهد مي‌رفتيم. اکنون اولويت اول مشهد و اولويت دوم شمال است.

سؤال: پسر چندم خانواده هستيد؟

عراقچي: پسر سوم.

سؤال: خواهر بزرگتر هم داريد؟

عراقچي: بله سه خواهر بزرگتر از خود هم دارم.

سؤال: فکر مي کنم 2 نفر از برادران شما کار بازرگاني مي‌کنند. يکي هم در انتخابات اتاق بازرگاني بود چه طور شما وارد اين فضا نشديد به حوزه درس و ديپلماسي ورود کرديد؟ علاقه نداشتيد؟

عراقچي: فکر مي‌کنم در جاي ديگري هم گفته‌ام که خانواده ما يک خانواده بازاري سنتي و قديمي است.

سؤال: در بازار فرش؟

عراقچي: بله در صنعت فرش دستباف هستند. پدر بزرگ، عموها، پدر و برادرهايم در اين صنعت بودند، تنها کسي که  مسير ديگري رفته من هستم. دو برادر بزرگتر دارم هر دو در اين حوزه جزء بازرگانان قديمي و خوشنام هستند. يکي از برادرهايم عضو هيأت رئيسه اتحاديه صادرکنندگان و ديگري عضو اتحاديه  فروشندگان است. برادر بزرگم قبلا عضو هيأت نمايندگان اتاق بازرگاني بود. ايشان کارت بازرگاني اش را 41 سال پيش گرفته است يعني زماني که من هنوز دبيرستان بودم، از اين جهت عرض کردم که در اين مدت شايع شد وابستگان مقامات آمدند کانديداي اتاق بازرگاني شدند تا از اسم آن مقام سوءاستفاده کنند که اين واقعا جفا در حق برادر بزرگ من است که نقش پدري هم نسبت به من دارد. 17 سالم بود که پدرم فوت شد و او براي من پدري کرد. بنابراين من در سايه او هستم نه او در سايه من، حالا اينکه رأي بياورد يا نياورد بحث ديگري است.

سؤال: آن زمان به شما نمي‌گفتند درس را رها کنيد و در بازار مشغول فعاليت شويد؟

عراقچي: واقعيت اين است که هيچ کدام از برادرهاي من درس را رها نکردند تا به بازار بروند. هر سه برادر من ليسانس هستند خواهرهاي من همين طور، دبير بودند. پدرمان به تحصيل خيلي اهميت مي‌داد. يادم است تا آخرين روز سال تحصيلي به مدرسه مي‌رفتيم، آخرين امتحان را که مي‌داديم از فرداي آن دست ما را مي‌گرفت و به بازار مي‌برد. يعني سه ماه تابستان را درِ حجره بوديم و پدرمان از ما کار مي‌کشيد يعني اين طور نبود که پسر حاجي باشيم، کار مي‌کرديم، فرش بالا و پايين مي‌کرديم، ولي پدرم همزمان روي درس خيلي اصرار داشت. تفکر او اين بود، بعد هم برادر بزرگم همين تفکر را ادامه داد، به من گفت «تا روزي که درس مي‌خواني همه هزينه‌هايت پاي من است، آن روزي که درس را کنار بگذاري يا مي‌آيي بازار کار مي‌کني يا خودت مي‌داني ديگر»، حالا من همين جا بايد از برادرهايم به خصوص برادر بزرگم تشکر کنم که در اين مسير خيلي به من کمک کردند و دست مرا گرفتند و همه جوره همراهي کردند تا من بتوانم اين مسير را هم در درس و هم زماني که سپاه بودم و هم در کار وزارت خارجه طي کنم .

سؤال: در منزل چقدر وقت مي‌گذاريد؟

عراقچي: بستگي دارد.

سؤال: از چه ساعتي کار را صبح‌ها شروع مي‌کنيد؟

عراقچي: صبح ها معمولا ساعت 7 بيرون مي‌آيم. شب هم ديگر با خداست ساعت چند به خانه برسم.

سؤال: ورزش مي‌کنيد؟

عراقچي: مدتي است که خيلي کم شده. سابق مي‌رفتم، ولي در اين دوره مذاکراتي تقريبا ورزش نداشتم.

سؤال: پياده روي که مي‌کنيد؟ مثل مذاکرات اخير در مونترو.

عراقچي: در مونترو هتل دقيقا بغل درياچه بود و لذا وقتي تنفسي داده مي‌شد مي‌آمديم جاده کنار آب يک هوايي تازه مي‌کرديم، بخصوص آنکه خيلي حرف‌ها را آنجا مي‌شد، زد. يعني ما حرف‌هاي سري را که بايد با هم بزنيم در فضاي باز بيان مي‌کنيم. هميشه اين احتمال را مي‌دهيم که اتاق‌ها ممکن است تجهيز شده باشد. بنابراين ترجيح مي‌داديم برويم در فضاي باز در حال قدم زدن صحبت کنيم که عکس‌هايش وجود دارد و اگر دقت شود هر 10 يا 20 متري مي‌ايستاديم با هم يک صحبتي مي‌کرديم، دوباره قدم مي‌زديم.

سؤال: شما استاد دانشگاه هستيد آنجا چه دروسي را تدريس مي‌کنيد؟

عراقچي: من در دانشکده روابط بين‌الملل که متعلق به وزارت خارجه است تدريس مي‌کنم. خودم در آن دانشکده درس خواندم استادش بودم يک مقطعي هم رئيسش بودم.

سؤال: دکترا آنجا گرفتيد؟

عراقچي: خير دکتري را انگليس گرفتم، ولي ليسانسم را از آن دانشکده گرفتم. من هيچگاه تدريس را تعطيل نکردم و با وجود آنکه الان هم بسيار فرصت کم است، ولي از دوستان در دانشکده خواهش کردم، 2 واحد بحث مسائل سياسي روز را براي من بگذارند که ديگر خيلي مطالعه قبلي هم نمي‌خواهد، چون درس‌هاي تخصصي را بايد با مطالعه سر کلاس رفت. اتفاقا کلاس جذابي هم است.

سؤال: فضاي کلاس باز است؟

عراقچي: کلاس‌ها باز نيست، ولي اگر کسي هم بخواهد بيايد مشکلي نداريم.

سؤال: صحبت پشت پرده‌ها را مي‌گوييد يا خير؟

عراقچي: پشت پرده‌ها را که به هيچ کس نمي‌گوييم. البته لزوما بحث هسته‌اي نيست، مثلا هفته گذشته بحث داعش بود خيلي بحث جذابي هم شد. 

سؤال: درس تخصصي شما چيست؟

عراقچي: واحد‌هاي مختلفي را تدريس کرده‌ام.انديشه‌هاي سياسي، حقوق اساسي جمهوري اسلامي و ... را در مقطع ليسانس و ديپلماسي در سازمان‌هاي بين‌المللي، نظام امنيت بين‌الملل، امنيت جهان اسلام، و حقوق اساسي جمهوري اسلامي به زبان انگليسي را در مقطع فوق ليسانس تدريس کردم. الان ديگر هواي ما را دارند، يک واحد آسان مي‌دهند که خيلي وقت ما را نگيرد.

سؤال: از آن مدتي که با آقاي ظريف خيلي نزديک کار مي‌کنيد نوع ارتباطات شما تفاوتي هم نسبت به روزهاي نخست کرده است؟

عراقچي: با آقاي ظريف سال‌هاست که همکار و دوست هستم و شناخت نسبت به هم داريم. البته طبعا وقتي سه نفر در يک پروسه يک سال و نيم تقريبا روز و شب را با هم هستند يک احساس عاطفي خاصي هم بين آنها پديد مي‌آيد. يعني با ايشان و آقاي روانچي واقعا مثل سه برادر و رفيق خيلي نزديک با هم هستيم چون مرتب با هم در سفريم يا جلسه مستمر داريم. در طول روز خيلي وقت مان با هم مي‌گذرد و وقتي هم جدا مي شويم از طريق ايميل ارتباط داريم، حتي سه نفري يک گروه وايبري هم داريم.!

سؤال: خيلي در شبکه هاي مجازي هم فعال هستيد؟

عراقچي: خيلي نه.

سؤال: وايبرتان که هميشه فعال است؟

عراقچي: وايبر که الان شده وسيله ارتباطي و خيلي‌ها با وايبر کار مي‌کنند. اينکه گفتم يک گروه داريم؛ من و آقاي ظريف و آقاي تخت روانچي در آن هستيم. برخي اخباري که ويژه است و لازم است آن دو نفر ديگر هم بدانند هر کسي در گروه قرار مي‌دهد تا ديگران هم در جريان قرار بگيرند. بعضي وقت‌ها هم عکس‌ها و جوک‌ها و مطالبي که مربوط به خودمان است را مي‌گذاريم!  غير از آن فقط اينستاگرام است.

سؤال:‌خودتان عکس‌ها را مي‌گذاريد؟

عراقچي: بله خودم اداره مي‌کنم.

سؤال: در اينستا خيلي سؤال مي‌کنند که ادمين اين صفحه با کيست؟

عراقچي: هيچ وقت جواب ندادم، ولي خودم هستم البته هر وقت فرصت کنم.

سؤال: اهل سينما هستيد؟

عراقچي: نه آن طوري که دائمي باشد ولي گاهي اوقات جمعه‌ها اگر بچه‌ها فيلم سينمايي باشد مي‌آورند مي‌بينم، ولي سينما مدت‌هاست نرفته ام.

سؤال: فوتبال بازي مي‌کنيد؟

عراقچي: بازي قبلاها مي کردم. يک موقعي تا 2 -3 سال پيش با بچه‌هاي فاميل به سالن مي‌رفتيم و بازي مي‌کرديم ولي آن هم مدت‌هاست رها شده. کلا من خيلي فوتبالي هستم. آقاي روانچي از من بدتر است. خيلي از نزديک وقايع فوتبال را دنبال مي‌کنيم. هر دوتامون هم قرمز و پرسپوليسي هستيم. حالا يک خاطره جالب بگويم. در همين دور اخير يک جلسه خيلي فشرده و تندي را با آمريکايي‌ها داشتيم. بعد که تمام شد و بيرون آمديم و به اتاق هيأت ايراني رفتيم روي مبل نشستيم که حالا چه کار کنيم و چه کار نکنيم، در آن حالت عصبي که داشتيم آقاي روانچي يک دفعه گفت «همه اينها را ولش کنيد پرسپوليس يک هيچ از بنيادکار جلو است». کلي فضا را عوض کرد. من که خيلي پيگير هستم، اصلا از ذهنم رفته بود باز نمي‌دانم ايشان چطور اخبار را ديده بود و گفت يک هيچ جلو است، بعد بحث‌مان درباره مذاکرات ادامه يافت، اما دوباره آقاي روانچي وسطش شوخي مي‌کرد، مثلا يک مرتبه مي‌گفت دقيقه 80 است هنوز يک هيچ جلو هستيم. از اين خاطرات اين طوري داشتيم. يک بار هم در بازي‌هاي جام جهاني رفتيم دسته جمعي بازي را ديديم، فکر مي‌کنم بازي ايران با نيجريه بود.

سؤال: هر کدام از اعضاي مذاکره يک اتاق جداگانه دارند؟

عراقچي: معمولا مذاکرات در سالن هاي ملاقات همان هتل محل اقامت است. يک سالن را رزرو مي‌کنيم براي اصل جلسه و يک سالن براي هيأت ايراني، يک سالن براي هيأت آمريکايي و يک سالن براي اروپايي‌ها –البته مواقعي که آنها هم هستند-. معمولا چهار سالن رزرو مي‌شود هزينه سالن‌ها را هم يک بار ما مي‌دهيم يک بار طرف مقابل. چون خيلي‌ها سؤال مي‌کنند مخصوصا در اينستا؛ هزينه اتاق‌هاي هتل را نيز هر هيأت خودش حساب مي‌کند.

سؤال: اتاق‌هاي اعضاي هيأت ايراني در هتل جداگانه است؟

عراقچي: بستگي دارد. گاهي بله و گاهي خير.

سؤال: جلسات در همان اتاق هيأت ايراني است؟

عراقچي: جلسات خصوصي ما يا در اتاق هيأت ايراني است يا در اتاق آقاي ظريف جمع مي‌شويم يا مي‌رويم بيرون قدم مي‌زنيم. وقتي مسائل خيلي حساس مي‌شود به محيط باز مي‌رويم.

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
شهرستان فارسان در یک نگاه
شهرستان فارسان در يک نگاه

خبرنگار افتخاري
خبرنگار افتخاري

آخرین اخبار
اوقات شرعی
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8 google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html