|
کد مطلب: 118924
مقامات صهيونيستي: داعش خطري براي اسرائيل ندارد
تاریخ انتشار : 1393/06/27 18:28:40 نمایش : 1213
يکي از مقامات ارشد اسرائيلي که در زمينه نحوه کارکرد گروه دولت اسلامي بسيار خبره است هفته گذشته گفت: "تا کنون گروه دولت اسلامي هيچ خطري براي اسرائيل نداشتهاست.
به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، اين روزها کسي در بيتالمقدس يا تلآويو هيچ ايدهاي در مورد اينکه با تحولات اخير در منطقه و جهان چه بايد کرد٬ ندارد. آيا خوب هستند يا بد هستند؟ آيا هم خوب و هم بد هستند. يکي از اين موارد زماني بود که حماس و فتح به ناگهان اعلام کردند که با هم آشتي کردند و محمود عباس رئيس تشکيلات خودگردان فلسطين دولت وحدت ملي تشکيل داد. تصميمي که با انتقاد شديد دولت نتانياهو مواجه شد. نتانياهو و وزير دفاعش موشه يعلون توانستند همه را ترغيب کنند که دولت وحدت ملي را "شيطان بزرگ" بدانند. پس از آن عمليات "لبه محافظتي" در غزه آغاز شد. وقتي عمليات نظامي تمام شد٬ همه داشتند از محمود عباس و دولت تکنوکراتش تقاضا ميکردند که از فرصت استفاده کند٬ از گذرگاه رفح رد شود و همگان را کمک کند تا از مواضعشان کوتاه بيايند.
مثالهاي ديگري از اين دست نيز وجود دارند. يکي از آنها (که در گزارشهاي پيشين نيز به آن اشاره کردهام) مورد کنترل بلنديهاي جولان در سوريه توسط شورشيان است. حال اسرائيل بايد گزينه بهتر را انتخاب کند: بلنديهاي جولان تحت کنترل اسد باشد يا شاهد اين باشد که اسد کنترلش را بر اوضاع در نتيجه جنگ داخلي از دست ميدهد و گروههاي شورشي ناپايدار بر اوضاع مسلط ميشوند. درحاليکه ما هنوز در حال سبک سنگين کردن اين گزينهها هستيم٬ گزارشهايي درباره همکاري ايران با ايالات متحده در مقابله با گروه دولت اسلامي منتشر ميشود. شروع اين گزارشها از حسابهايي بود که مدعي ميشدند آيت الله علي خامنهاي رهبر ايران فتوايي صادر کرده که در آن کمک به ايالات متحده براي مقابله با سنيهاي نادان "کافر" عضو گروه دولت اسلامي را مجاز دانستهاست.
سپس گزارشهايي منتشر شد که دو کشور که روابط بدي با يکديگر دارند و در کشمکشي جدي بر سر برنامه اتمي ايران با هم مقابله ميکنند٬ براي مقابله با گروه دولت اسلامي با هم همکاري ميکنند. با وجود اينکه اين گزارشهاي تکذيب شدند٬ در بيتالمقدرس کسي اين تکذيبها را جدي نگرفت. بياعتمادي به واشنگتن آنچنان در اسرائيل ريشه دواندهاست که هيچ کس از همکاران نتانياهو اظهارات رسمي کاخ سفيد يا وزارت امور خارجه آمريکا را جدي نميگيرد. تا همين چند وقت پيش٬ نخست وزير اسرائيل ميتوانست با رئيس جمهور آمريکا ديدارهاي محرمانه داشته باشد٬ از او سوالهاي جدي بپرسد و جوابهايي سرراست بگيرد. ولي ديگر اينگونه نيست. روابط بين بيتالمقدس و واشنگتن به سردي گراييده است و دوستي بين اين دو نيز خدشه دار شدهاست.
يکي از مقامات عالي رتبه نظامي اسرائيل هفته پيش به من ميگفت: “تنها کشورهايي که جهان را به قواي منطقهاي تقسيم ميکنند٬ ايالات متحده آمريکا و ايران هستند. ايران خودش را يک قدرت ميداند و مانند ايالات متحده جهان را به قوا تقسيم ميکند. هر کدام از اين قوا توسط يک بخش جدا از سپاه پاسداران کنترل ميشود. اين نگرش ايرانيان نسبت به خودشان است. رفتار سياسيشان٬ ساختار ژئوپولتيکشان و حتي رقابت هستهايشان از همين ديدگاه نشأت ميگيرد.” اين مقام عالي رتبه نظامي به قدرت رسيدن حسن روحاني در ايران را «رويدادي استراتژيک» ميداند. چند ماه پيش يکي ديگر از مقامات نظامي اسرائيل -از مقامات بسيار عالي رتبه- همين عبارت را در توصيف روحاني به کار برد.
اين امر تصويري بسيار روشن را ترسيم ميکند: اکثر مقامات دفاعي عالي رتبه اسرائيلي فکر ميکنند که نقطه عطف استراتژيک بزرگي -که هنوز شکل نهايي خودش را نگرفتهاست- در حال رخ دادن است. اينکه اين رويداد ايران را به کجا ميبرد و نتيجه آن چه ميشود٬ بايد منتظر ماند و نظاره کرد. با وجود اين به نظر بسياري از مقامات امنيتي و نظامي اسرائيل آنچه روشن است اين است که چيزي در حال رخ دادن است.
بر پايه همين پس زمينه است که همکاري بين ايران و ايالات متحده – حتي اگر گزارشهاي منتشر شده از آن خيلي زودهنگام باشند- ميتواند تحولي مثبت باشد و نه لزوماً منفي. در شرايط عادي هر خبري در مورد نزديکي بين واشنگتن و تهران باعث خشم و ناراحتي و در نتيجه آن فرياد و شيون در بيت المقدس ميشد. اين بار اين اخبار تنها موجب شد اطرافيان نتانياهو به شيوه هميشگيشان براي دولت اوباما ابراز تاسف کنند و اقداماتش را شرمآور بخوانند. اما در پشت پرده٬ تحليلگران نظامي اوضاع را طور ديگري ميبينند.
بدون شک آنها نگران اين هستند که مبادا نزديک شدن ايران و آمريکا بيش از اندازه شود و بتواند حتي باعث نرم شدن موضع آمريکا در مذاکرات هستهاي با ايران -که اسرائيل آن را براي آينده و امنيت ملياش سرنوشتساز ميداند- شود. از سوي ديگر مقامات اسرائيلي همگي به اين نتيجه رسيدهاند که تاکنون قدرتهاي جهاني به رهبري ايالات متحده آمريکا موضع گيريشان در قبال مذاکرات هستهاي با ايران "به طرز شگفت انگيزي خوب" بودهاست. مقامات نيروي دفاعي اسرائيل و سازمانهاي امنيتي معتقدند "آنها تا اين لحظه خوب ايستادهاند و در مقابل فشارها مقاومت کردهاند." پس چرا بايد الان جا بزنند؟
توالي اين دو نگاه ميتواند با توجه به موضعگيري نوين اسرائيل در قبل گروه دولت اسلامي درک شود. بنيامين نتانياهو تلاش ميکند قياسي بين گروه دولت اسلامي و حماس ايجاد کند. تلاشي که تا کنون فقط تا حدي موفق بودهاست. حماس هنوز تصميمي براي سربريدن رقبايش نگرفتهاست. تا به امروز آنها کارشان را با شليک کردن به رفقايشان در فتح و پرت کردنشان از پشت بام ساختمانهاي بلند غزه در جريان تصرف غزه در سال ۲۰۰۷ پيش بردهاند.
يکي از مقامات ارشد اسرائيلي که در زمينه نحوه کارکرد گروه دولت اسلامي بسيار خبره است هفته گذشته به من گفت: "تا کنون گروه دولت اسلامي هيچ خطري براي اسرائيل نداشتهاست. اين گروه به ميزان لازم سازماندهي نشده است و تجهيزاتشان ناقص است. آنها بر موج رنجها و اشتياقاتي که در منطقه حاکم شده سوار هستند. آنها هنوز بايد ارتشي منظم و آموزش ديده ايجاد کنند. و به اعتقاد ما وقتي اين امر رخ دهد٬ نتيجه متفاوت خواهد بود. به محض اينکه کردها کمک و پشتيباني کافي دريافت کنند٬ نابود کردن اين گروه ميسر ميشود."
اما اين همه داستان نيست. به گفته اين افسر اسرائيلي: "يک خلافت اسلامي در منطقه فاجعهاي استراتژيک خواهد بود. بزرگترين تهديد طاعون خطرناک افراط گرايي است که به همه چيز سرايت خواهد کرد. اگر اين گروه بتواند دولتي اسلامي در منطقه ايجاد کند به سرعت رشد خواهد کرد و حمايت زيادي کسب ميکند. آنها ميتوانند قبل از اينکه ما مطلع شويم از يک رخداد تاکتيکي قابل اغماض به فاجعهاي استراتژيک تبديل شوند که فائق شدن بر آن نسلها طول خواهد کشيد. اين قطار بايد الان در مسيرش متوقف شود و از ريل خارج شود. پيش از انکه بتواند نيروي کافي بدست بياورد."
از او پرسيدم که آيا آمريکاييها اين را درک کردهاند يا خير. در پاسخ گفت: "فکر ميکنم بله." چند روز يا چند هفته طول کشيد تا آنها اين را بفهمند ولي اکنون ميبينيم که آنها به سرعت اقدام کردهاند و متوجه اوضاع شدهاند. اروپاييها هم به همين شکل کمک کمک واقعيت جديد را درک مي کنند."
او ادامه داد: "تا امروز اينطور به نظر ميرسد ولي هيچ تضمين قطعي وجود ندارد. در برخورد با چنين سازمانهايي حملات هوايي به تنهايي نميتوانند کارساز باشند. تروريسم اسلامي افراطي زماني در منطقه ريشه کن ميشود که نيروهاي عظيم به کار بيايند و حمله زميني صورت بگيرد٬ از روستايي به روستاي ديگر و از خانهاي به خانه ديگر. اين همان کاري است که ما در عمليات سپر دفاعي از سال ۲۰۰۲ براي توقف موج بمب گذاري انتحاري کرديم. اين تفاوت اصلي بين نوار غزه و يهوديه و سامره است. ما در نوار غزه نيستيم. تمامي کاري که ميکنيم تهديد آنها با حملات هوايي است و به همين دليل است که آنها هر بار بيشتر از برا قبل مرگبار ميشوند. ما هر تروريستي را که سر بلند ميکند در لحظه از بين ميبريم. با نيروهاي اطلاتي فعالي در آن منطقه داريم. ما آن منطقه را ميشناسيم و به همين دليل است که آنجا تروريسم نميتواند سر بلند کند."
|
شهرستان فارسان در یک نگاه |
|
خبرنگار افتخاري |
|
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html
google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html
|
|
|