|
|
کد مطلب: 118635
بالاخره مجري جنجالي از طلاقش گفت!
تاریخ انتشار : 1393/06/04 09:44:49
نمایش : 2371
فرزاد حسني مجري مشهور و البته خبرساز در اولين مصاحبه اش بعد از جدايي از "آزاده نامداري" درباره مضرات فضولي صحبت کرد و اين که چرا بعضي در زندگي ديگران سرک مي‌کشند.
 به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، فرزاد حسني مجري مشهور و البته اين روزها خبرساز تلويزيون ايران، مهمان برنامه«راديو من» بود. وي در اولين مصاحبه اش بعد از جدايي از "آزاده نامداري" درباره مضرات فضولي صحبت کرد و اين که چرا بعضي در زندگي ديگران سرک مي‌کشند.
فرزاد حسني در اين برنامه هم غزل خواند و هم به سوالات مردمي پاسخ گفت. او چندين بار به مطالب سايت هاي خبري اشاره کرد و تلويحا گفت که همه اخبار و گزارش هاي منتشر شده را دنبال مي کند. مثلا يک بار گفت: «در سايت ها نوشته اند من امروز آمده‌ام بازديد تو را پس بدهم.» در بخشي ديگر از صحبت هايش هم به مهران دوستي گفت: «سايت‌ها عکس من را در عروسي برادرم منتشر کرده بودند.»
فرزاد حسني در بخشي از برنامه پيشنهاد کرد که يک غزل عاشقانه را با مهران دوستي دو نفره اجرا کنند. او گفت: «من دوست دارم عاشقانه هايمان را با هم تقسيم کنيم. مهران مي خواهد به سبک خودش عاشقي کند و من هم به سبک خودم. من و همکار گرانقدرم جناب آقاي مهران دوستي روبروي همديگر نشسته ايم با دو ميکروفون مختلف. جفتمان پر از خاطرات عجيب و غريب و تجربه هاي متفاوت در زندگي هستيم. با دو معني و نگاه متفاوت از عشق براي شما مي‌خواهيم غزل بخوانيم. يک آدمي با فاصله سني از من (مهران دوستي) و يک آدمي که ممکن است خام تر باشد. ببينيد ما دو تا يک غزل عاشقانه را چگونه مي‌خوانيم.»
اين دو مجري در ادامه برنامه اين غزل را خواندند:
خوبِ من، حيف است حال خوبمان را بد کنيم، راه رود جاري احساسمان را سد کنيم.
عشق در حالتي خوب است خوب خوب خوب، پس نبايد با اگر يا شايد آن را بد کنيم.
دل به دريا ميزنم من دل به دريا ميزني؟ تا توکل بر هر آنچه پيش مي آيد کنيم.
مي تواني مي توانم مي شود نه شک نکن، باورم کن تا نبايد را فقط بايد کنيم.
برنامه «راديو من» پنجشنبه ها با اجراي «مهران دوستي» روي آنتن شبکه «راديو جوان» مي رود. مهران دوستي سال گذشته در برنامه راديويي«چهل سالگي» فرزاد حسني حضور پيدا کرده بود.
در ابتداي برنامه مهران دوستي اين سوال را مطرح کرد که «چرا بعضي از ما فضولي مي کنيم؟»
مشروح صحبت‌هاي «فرزاد حسني» را در ادامه بخوانيد:
*مردم وقتي يک نفر را در فاصله اي از خودشان مي‌بينند در عين حال که لذت مي‌برند، دوست دارند برايش يک اتفاقي بيفتد. وقتي يک نفر که از تو بهتر است برايش اتفاقي مي افتد پاسخي مي شود براي همه فروخوردگي ها و شکست هاي تو. انگار تو ديگر براي همه ناراحتي هايت عذاب وجدان نداري. دلت خنک مي شود. جيمز دين سه تا و نصفه اي فيلم بازي کرده. به جايگاهش کاري ندارم. هر سال برايش جشنواره مي گذارند. اينقدر نگهش مي دارند، اما ما بهترين بازيگران و هنرمندانمان را تخطئه مي کنيم. ما آدم هاي بزرگ را کوچک مي کنيم. کشور آمريکا تاريخ نداشته اش را تبديل به يک تاريخ جهاني مي کند.
*عده اي از ما که منظورم اکثريت است، زماني که توفيقي را مي‌بينيم در برابرش واکنش نشان مي‌دهيم. وقتي محمد اصفهاني و خواجه اميري مي رود بالا که بخواند برايش دست مي زنيم؛ ولي مي گوييم اگر پايش در برود و زمين بخورد چه حالي مي کنيم. چقدر دوست داريم فيلم يک نفر دربيايد. يک ترانه اي هم داريم که مي گويد «بگير دست فتادگان را به شکر بازوي پرتوان». همه دوست دارند دست هم را بگيرند. هر وقت ببينند خداي نکرده مهران سرطان گرفته است همه کمکش مي کنند. اگر بگويند مهران جايزه بهترين گويندگي را در آسيا گرفته است نصف همکاران مي خواهند خفه ات کنند.
* فضولي و اظهار فضل يا براي داشتن اطلاعات اضافي است و يا براي اظهارنظرهاي بيجا و ما آدم هايي هستيم که منتظر اين کارهاي بيجا هستيم. يک مقدار گوشمان بيشتر از هوشمان است. دوست داريم همه چيز را بشنويم.
*دوستي پيامک فرستاده که نگوييد فضولي؛ ما کنجکاو هستيم. آن فرهاد بود که در کتاب دوم دبستان کنجکاو بود؛ ولي ما فضول هستيم.
*گاهي وقت ها خودمان به بعضي ها اجازه فضولي مي دهيم و اجازه مي دهيم در مسائل شخصي مان دخالت کنند. ما نبايد خودمان فضول باشيم و اجازه بدهيم يک عده به خلوت ما ورود پيدا کنند و چيزي بگويند. وقتي در خانه را باز گذاشتي دزد و سگ و گربه با هم داخل خانه مي شود.
*بارها گفتم جذاب ترين سکانس سينمايي عمرم صحنه اي از فيلم کازابلانکاست که ريک سوار بر قطار نامه اي از ايلسا مي‌گيرد و باران روي نامه مي ريزد. در آن نامه نوشته شده است تو برو من نمي توانم با تو باشم. آن سکانس براي من تکان دهنده ترين سکانس عالم است. هر بار که اين صحنه را مي‌بينم گريه مي‌کنم.
*اين را به خاطر خودشيريني نمي گويم. خيلي وقت ها ممکن است ديگران از من تعريف کنند و بگويند برنامه هايت خيلي پرمخاطب است. به خدا وقتي کار قديمي ها را گوش مي‌کنم مي فهمم چقدر کم هستم. ملت ايران مي‌دانند که من تا به حال به آنها دروغ نگفته ام. کارهاي قديمي را گوش مي‌کنم؛ مي‌فهمم که من چقدر کم و کوچکم. وقتي مهران دوستي در ابراز صدايش اينقدر درست عمل مي کند، واقعا آدم احساس مي‌کند خيلي بايد بدود.
*ما وظيفه داريم غم هاي مردم را در دستگاه خودمان خرد و تبديل به شادي کنيم. اين وظيفه ما مجري هاست.
*من براي مرضيه برومند مي ميرم؛ ولي تازگي چيزهاي عجيب و غريب مي گويد. مثلا به مهريه مهناز افشار هم کار دارد!
*آدم قبل از اينکه بخواهد پيکاسو شود بايد کمال الملک شود. خيلي از مخاطبان مي گويند ما مي خواهيم فن بيان مان خوب شود. فن بيان به چک و چونه و تلفظ ربط پيدا مي کند. ما يک فن خطابه هم داريم که آموزش دادنش خيلي سخت است. ما نمي توانيم ياد بدهيم که مردم چطور فکر کنند. واقعا گوينده و مجري کم داريم. نه هر که سر بتراشد قلندري داند.
*اين که مي گويند در راديو موسيقي تنوع ندارد حرف الکي است. من نمي خواهم از مميزي ها دفاع کنم. ولي هر چيزي نبايد از راديو پخش شود. چون راديو جاي مقدسي است.
*مهران دوستي: من و فرزاد حسني خيلي با هم رفيق هستيم. همديگر را در اداره و جشنواره مي بينيم. همفکر هستيم. تلفن هاي زيادي راجع به فرزاد شده است. فرزاد گواهينامه رانندگي ندارد. اگر بخواهند شمال بروند ۱۲۰ هزار تومان مي دهند با آژانس مي روند. واقعا آدم دوست داشتني است. خيلي خوب حرف مي زند.
|
|
شهرستان فارسان در یک نگاه |
|
|
خبرنگار افتخاري |
|
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html
google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html
|
|
|
|