در سال هاي پس از انقلاب اين افراد انقلابي بودند که توانستند نظام و ارزشهاي آن را به خوبي حفظ نمايند. اگر رهبري نظام به دست ديپلماتها مي افتاد و از انقلابيون اين مهم سلب مي شد قطعاً شرايط امروز جامعه ما متفاوت بود و بويي از ارزشهاي اوايل انقلاب به مشام نمي رسيد.
امام خميني (ره) خود نمونه و مصداق بارز فرد انقلابي است که ديدگاه و مواضع اش هميشه در راه پيشبرد اهداف عاليه نظام بوده است. امروز پس از گذشت 23 سال از رحلت حضرت امام(ره) شاهد هستيم که مقام معظم رهبري، به عنوان رهبر مقتدر مسلمانان جهان در صحنه‌هاي بين‌المللي، در صحنه منطقه‌اي و در صحنه‌هاي داخلي کشور با ادامه دادن همان سياست نوراني حضرت امام(ره) و همان روحيه عدالت محوري ايشان، با همان تدبير، خردمندي، دورانديشي، قاطعيت و مديريت، به هدايت و رهبري انقلاب اسلامي پرداخته‌اند.
رهبر معظم انقلاب در سخنراني اخير خود اينگونه مي فرمايند: من ديپلمات نيستم، من انقلابى‌ام، حرف را صريح و صادقانه ميگويم. ديپلمات يك كلمه‌اى را ميگويد، معناى ديگرى را اراده ميكند. ما صريح و صادقانه حرف خودمان را ميزنيم؛ ما قاطع و جازم حرف خودمان را ميزنيم.
حال بپردازيم به برخي از مهمترين ويژگي هاي يک فرد انقلاب که به نوعي وجهه تمايز آن با فرد ديپلمات مي باشد:
چشم انداز بلند مدت: اين ويژگي در دبدگاه فرد انقلابي بسيار مهم است. وجود اين ديدگاه منجر به ارائه انديشه ها و اظهار‌نظر در مورد مسايلي مي شود که شايد اگر از جايگاه يک فرد ديپلماتيک بدان نگريسته شود چيزي جزء يک نظريه کوتاه مدت و لحظه اي مشاهده نمي شود. امام (ره) در دوران رهبري خود تمام موضع گيري هاي او به قطع واقع مصلحت هاي نظام را تا ساليان دور در نظر مي گرفتند و امروز نيز رهبر معظم انقلاب در ادامه راه ايشان نيز همين روند رادارند.
اگر امروز نابودي صهيونيست ها و ظالمين را از زبان ايشان مي شنويم اگر حمايت از محور مقاومت را در مواضع ايشان مي‌بينيم يا اگر کمي به قبل بازگرديم و موضع گيري هاي ايشان در زمينه جنگ خليج فارس و محکوک نمودن حمله عراق به کويت و مواضع ايشان در زمينه حادثه 11 سپتامبر قطعاً آن دورانديشي ايشان به وقايع را نشان مي دهد. امام فرمودن که آمريکا هيچ غلطي نمي تواند بکند و ديديم که چنين اتفاقي نيز رخ داد و تا به امروز که شديدترين تحريم ها را بر ما تحميل نموده است نتوانسته مواضع ملت را تغيير دهد.
قاطعيت: قاطعيت به اين معناست که سخن و موضع را بدون احتساب سود شخصي و سياسي، در جهت مصالح نظام بيان داشت. امام روح الله(ره) نمونه بارز قاطعيت در رفتار و کردار بود و هر موضعي را اتخاذ مي نمود در اوج قاطعيت بود. جايي که ايشان امريکا را شيطان بزرگ مي خوانند و يا در بخشي از فرمايشاتشان اعلام مي دارند که امريکا هيچ غلطي نمي تواند بکند و اگر ما را صد بار بکشند و زنده شويم دست از مبارزه با آمريکا برنمي داريم؛ همه آنها به نوعي دلالت بر قطعيت در مواضع حضرت امام(ره) داشتند که بخشي از اين مواضع ايشان، مورد انتقاد سياسيون و به نوعي ديپلمات‌هاي آن زمان قرار گرفت و امام را به نوعي افراطي تلقي کردند ولي تا به امروز مي بينيم که مواضع و پيش بيني هاي امام به درستي محقق شده است.
صداقت: گاهي اوقات وجود بعضي اهداف شخصي و سياسي و يا وام دار يک گروه سياسي بودن، موجبات اين را براي يک فرد فراهم مي کند که نتواند با صداقت سخن و موضع خود را اعلام دارد. ولي يک فرد انقلابي همچون امام(ره) و مقام معظم رهبري در ارائه ديدگاهها و مواضع خود صداقت را ره توشه خود قرار داده و هميشه با راستگويي تمام با ملت صحبت مي‌نمايند و حقايق را به صورت آنچه که هست به مردم نشان مي دهند. بيان پشت پرده مشکلات داخلي و اعلام آمادگي مذاکره با ايران از سوي امريکا، نمونه هاي عيني صداقت در کلام يک فرد انقلابي همچون مقام معظم رهبري است.
صراحت: بدين معناست که در مورد هيچ فرد يا گروه و يا حزبي تساهل و تسامح از سوي يک فرد انقلابي وجود ندارد و هيچ گاه سخن خود را با کنايه نمي زند و صريح و بي پرده آن را بيان مي کند. اگر اشتباهي سر زد و به مصالح کشور لطمه وارد شد يا يک مصلحتي به ورطه فراموشي سپرده شد، با صراحت تمام اين مساله بيان مي شود. نقد عملکرد ادوار مختلف دولتهاي روي کار آمده در جمهوري اسلامي‌توسط رهبر معظم انقلاب يا گوشزد نمودن اشتباهاتي در روند اجرايي کشور و يا در ساير قوا در داخل و از سويي موضع گيري در مورد امريکا و صهيونيست ها و ظلم هاي روا داشته آنها بر مظلومين جهان، نشان از صراحت ايشان دارد. امام(ره) نيز به عنوان سردمدار نهضت انقلابي، خود نيز با صراحت مواضع خود را اعلام مي داشت. اظهار نظرهاي ايشان که امروز سرلوحه اقدامات همه مسئولان نظام مي باشد صريح ترين مواضع در نوع خود است که شايد کمتر ديپلماتي توانسته باشد چنين اظهارنظراتي را داشته باشد. امام با صراحت تمام اسرائيل را غده سرطاني اعلام نمود که هيچ ديپلماتي آن را به اين شفافيت و صراحت بيان نکرده بود.مشاهده انحراف در بني صدر و از سويي ديگر منتظري، ايشان را به لفافه گويي وانداشت و با صراحت اين انحراف را براي مردم بيان داشتند.
در فتنه 88 نيز رهبر معظم انقلاب با صراحت تمام اين انحراف را به سران فتنه گوشزد نمودند يا در قضيه عزل وزير اطلاعات سريعا واکنش نشان داده و من باب اينکه مصلحتي داشت فراموش مي شد آن را به دولت گوشزد کردند و بسياري از ديگر که بيش از ژيش بر انقلابي بودن ايشان مي افزايد.
امروز افراد ديپلمات در جامعه ديده مي شود و هر از گاهي نيز اظهار نظر يا مواضعي را اتخاذ مي‌کنند که هم ملت را بازي مي دهند و هم مصالح نظام را به خطر م ياندازند. مذاکره با آمريکا از آن دست اظهار نظرهايي که گاهاً از زبان ديپلمات‌هايي شنيده م يشند که خود را پيرو خط امام معرفي مي کنند ولي بويي از اين خط در گفتمان آنها رويت نمي شود.
امروز رهبر معظم انقلاب با پا فشاري به اين اصل که اختلاف ما با امريکا يک اختلاف ماهيتي است و به مانند ساير کشورها نيست و همان طور که حضرت امام(ره) فرمودند که رابطه امريکا با ما، رابطه گرگ و ميش است که يا گرگ بايد باشد يا ميش و جمع و وحدت آنها محال است را هيچ توجه نمي کنند و استدلال هاي خود را ارائه مي دهند که گاهاً يا از روي ساده لوح بودن آنهاست يا اغراض شخصي پشت اين مواضع خوابيده است. اين جلوه کوچکي از يک فرد ديپلماتيک است ولي فرد انقلابي اينگونه نيست.